حجت الاسلام محمد رضا میرتاجالدینی نماینده مجلس و عضو جمعیت دفاع از فلسطین
* یالثارات: ظاهراً سفری به دمشق و بیروت داشتهاید و در آنجا از نزدیک در جریان امور قرار گرفتهاید؛ بفرمائید چه شد که به لبنان و بیروت سفر کردید؟
** میرتاجالدینی: در ابتدای برای شرکت در اجلاس کمیته اجرایی نمایندگان مدافع فلسطین و لبنان که از مجالس سی کشور جهان در آن حضور داشتند به دمشق سفر کردیم که از مجلس شورای اسلامی هم بنده حضور داشتم. این جلسه به منظور بررسی راهکارهای حمایت از مقاومت اسلامی لبنان تشکیل شد. چند نفر از نمایندگان حزب الله هم عضو این مجموعه هستند. البته دفتر این مجموعه در بیروت است ولی به دلیل آنکه شرایط جنگی حاکم بود و امکان تشکیل جلسه نبود در دمشق برگزار شد. بعد از برگزاری جلسات و صدور بیانیه و مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی اعضا و خطاب قرار دادن پارلمانهای کشورهای مختلف و درخواست از آنها برای حمایت از لبنان و مقاومت و اسلامی و رهایی نمایندگان فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی، و همزمان با برقراری آتش بس به بیروت رفتیم و آثار مقاومت مردم لبنان را مشاهده کردیم که البته با بازگشت مردم لبنان و آوارگان جنگی به لبنان و جنوب آن که همراه با روحیه سرشار از پیروزی حزب الله بود همراه شد.
* یالثارات: از مقاومت نیروهای حزب الله لبنان در برابر اسرائیل چه دیدند که در رسانههای کمتر منعکس شده باشد؟
** میرتاجالدینی: ما واقعاً حزب الله را جنود الهی میدانیم؛ لشکریان خدا و ارادی که آیات قرآنی را در این جنگ تفسیر کردند. «کم من فئه قلیله غلبت فئته کثیره باذن الله» یا آیه شریفه «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین»، در مقاومت رزمندگان به عینه دیده شد. رزمندگانی را دیدیم که جز خدا و رضایت او هدف دیگری نداشتند و همین بود که موجب تحول شدند و اعجاب همه تحلیلگران و ناظران سیاسی در صحنه نبرد را برانگیخته بودند.
ما شاهد بودیم تعبیرهایی که چه دوستان و چه دشمنان مقاومت اسلامی در مورد این رزمندگان به کار میبرند حاکی از اعجاب آنها و غیر قابل تصور بودن حزب الله در صحنه نبرد بود. مثلا فرمانده جنگی شمال اسرائیل در جایی گفته بود که ما وقتی وارد این میدان میشویم ماندهایم که با چه کسانی میجنگیم. او تعبیر میکند که گویا ما با اشباح میجنگیم و نیروهایی نامرئی در مقابل ما ایستادهاند و ما به ضربه میزنند؛ در حالی که سربازان ما در وادی آتش قرار گرفتهاند. تعبیرهای مشابه این مطلب زیاد بود. سربازان مجروح اسرائیلی که به لندن رفته بودند و خبرگزاریها با آنها مصاحبههایی انجام داده بودند تعبیراتی از این دست به کار میبردند که حاکی از ترس و هراس فوقالعاده آنان از حزب الله بود. همین ترس باعث شده بود آنها از صحنه نبرد فرار کنند. دوستان مقاومت اسلامی هم از نبرد دلیرانه حزب الله به وجد آمده بودند و همواره آنان را با اوصافی چون غیرقابل تصور میستودند. آقای سید حسن نصرالله در جمعی به برخی از دوستان فرموده بود که روحیه نیروهای حزب الله فوقالعاده بود اما در این جنگ مسائلی را دیدند که این روحیه به صورت فوقالعادهتری افزایش یافت.
امدادهای غیبی که در این جنگ مشاهده شد باعث شده بود تا خود رزمندگان نیز نصرت الهی را به عینه مشاهد کرده و ایمان آنان چندین برابر شود.
* یالثارات: از بعد نظامی چه اتفاقاتی در صحنه رخ داده بود؟
** میرتاجالدینی: واقعیت آن بود که جنگ نابرابر بود. ارتش تا بن دندان مسلح و اسطورههای اسرائیل در پنج نبرد گذشته با اعراب همواره پیروز میدان بوده است. هنوز آثار اشغال سرزمینهای عربی و شکست آنها از اسرائیل موجود است. این بار حمایتها از اسرائیل بیشتر شده بود و از نظر تجهیزات نظامی هم استعداد آنها فوقالعاده بود اما اسرائیل با وجود این همه امکانات در برابر گروه اندک که جنگ چریکی و نامنظم دارند، ارتش کلاسیک نیستند، نیروی هوایی و دریایی ندارند و فقط بر روی زمین با بعضی تجهیزات محدود میجنگیدند، مجبور به پذیرش شکست شد. اسرائیل به قصد پیروزی سریع و فوری وارد جنگ شده بود اما تدبیر حزب الله و رهبری مدبرانه سید حسن نصرالله باعث شد نتیجه برعکس شود وشاید یکی از عوامل عدم موفقیت آنها همین موضوع بود. میدانید که اسرائیل هم از دریا، هم از هوا و هم از زمین وارد درگیری شده بود. در هر سه مورد هم با تمامی قوا وارد شده بود.
ما آثار بمبارانهای هوایی را در منطقه ضاحیه مشاهده کردیم. آپارتمانهای بزرگ که مرکز مقاومت اسلامی بوده است با بمبهایی که بر سر آنها ریخته شده، نشان میداد که بمبهای خاص بوده است. میگفتند به بعضی از این آپارتمانها چند ده موشک پشت سر هم اصابت میکرده تا هیچ اثری از آپارتمان باقی نماند. در جنوب هم در شهرها و روستاها جنایات جنگی اسرائیل بیش از همه مشهود بود. شدت فجایع به گونهای بود که پس از تخریب چندین روزه همچنان شهدا و مجروحین در زیر آوارها باقی مانده بودند و فرصت تخلیه آنها را نداشتند و پس از آتش بس شروع به امدادرسانی به مردم بیدفاع بیروت و جنوب لبنان کرده بودند. مقام معظم رهبری تعبیر پرمعنایی در این رابطه داشتند و فرمودند: ما حقوق بشر آمریکایی را در لبنان به خوبی دیدیم. کشتار قانا سمبل این جنایات بود که البته برای سومین بار این منطقه مورد حمله اسرائیل قرار گرفته بود. ارتش لبنان در این جنگ نقش نداشت و اساساً نیروی هوایی هم ندارد. از طرفی حزب الله لبنان هم که نیروی هوایی نداشت و بهترین فرصت برای جنایت آفرینی اسرائیل از طریق هوا میسر بود. تنها اقدام حزب الله موشکباران اسرائیل بود. اسرائیل برای اولین بار در طول تاریخ شاهد بود که شهرها و مناطقش زیر آتش موشکها قرار گرفت. حیفا یکی از مهمترین شهرهای اسرائیل مرتباً زیر موشکباران حزب الله قرار گرفت و صهیونیستها از آن مناطق فرار کرده بودند.
به ما گفتند سید حسن نصرالله با حماس و نیروهای فلسطین هماهنگ کرده بود و حزب الله آن مناطقی را مورد هدف قرار میداد که صهیونیستها حضور داشتند. البته دبیر کل حزب الله پیامی را به مردم اسرائیل و شهرها داده بود که حیفا و بعضی از شهرها را ترک کنند تا هنگام مقابله به مثل از زیر موشکباران حزب الله جان به در ببرند و این البته اوج مردانگی در جنگ بود.
اسرائیل کودکان بیگناه در قانا را شبانه هدف قرار میداد و حزب الله اعلام میکرد که ساکنان از شهرها خارج شوند چرا که میخواهد آنجا را موشکباران کند. این موشکباران به اعتقاد منابع رسمی، اسرائیل را بسیار لرزاند. یکی از عوامل شکست اسرائیل هم همین مطلب بود. او میخواست تا عمق بیست کیلومتری لبنان نفوذ کند تا تهدیدات موشکی را از بین ببرد و حزب الله نتواند شهرهای مختلف را مورد هدف قرار دهد. اما نتوانستند توان موشکی حزب الله را از بین ببرند، به طوری که در آخرین روز جنگ دویست و پنجاه موشک به سوی اسرائیل شلیک شد. همه سایتهای موشکی حزب الله از حملات به شدت وسیع اسرائیل در امان ماند، غیر از یک سایت که بخشی از آن از بین رفته بود.
خیلی از سایتها را نتوانسته بودند، شناسایی نمایند در خیلی از جاها رزمندگان حزب الله با تونلهای مخصوصی که ایجاد کرده بودند بیرون آمده و موشکها را با ابزار جنگی خود شلیک کرده و بلافاصله در سایت دیگری قرار گرفتند و از این رو دشمن نمیتوانست شناسایی کند. که با توجه به رادارهای فوق پیشرفته اسرائیل چنین چیزی محال است و این بیشک جلوهای از مدد غیبی خداوندی است علیرغم آنکه هر چه در توان داشتند بمب و موشک فرو ریختند اعم از موشکهای چند زمانه احتراقی، خوشهای و ... اما در این نبرد عقب نشستند و نتوانستند قدرت موشکی حزب الله را از بین ببرند. شاهدان تعریف میکردند که هر چند دقیقه یک بار بمبارانها به شدت تکرار میشد و بر خرابیها میافزود، اما نمیتوانستند حزب الله را شناسایی کرده و آنان را کنترل نموده و از بین ببرند. اسرائیل میخواست در جنگ هوایی شکست زمینی خود را تلافی کرده و جبران کند.
* یالثارات: در بعد دریایی و زمینی چطور؟
** میرتاجالدینی: میدانید که بیروت در ساحل دریا قرار دارد. ناوچههای صهیونیستی مرتباً از سواحل بیروت مناطق مختلف را مورد هدف قرار میدادند. تاکتیک حزب الله بنا به قول شاهدان فوقالعاده بود. سه ناوچه اسرائیل مورد هدف حزب الله قرار گرفت. دو ناوچه ساعی از ناوچههای بسیار مجهز و افسانهای نیروی دریایی اسرائیل بود که حداقل چهل نفر سرنشین از مقامات بلندپایه ارتش داشت و پس از اصابت به این ناوچه و غرق آنها تعدادی ناپدید شدند. در جنگ زمینی البته همیشه بزرگترین جنگ و سرنوشت سازترین جنگها صورت گرفته است. اسرائیل میخواست که از طریق زمینی حزب الله و توان او را نابود کند. شاهدان میگفتند که در دو هفته اول اسرائیل تا بن دندان مسلح به خوبی در مارون الراس و بنت جبیل و عیت الشعب زمین گیر شده بود و اساساً قدرت پیشروی نداشتند. به هر سو که میرفتند با مقاومت دلیرانه مواجه میشده و عقب مینشسته است. بعضی از ساکنان این مناطق پس از آتش بس میگفتند که اسرائیلیها پس از آتش بس حاضر نبودند که این مناطق را ترک کنند اما با بازگشت مردم که آنان را سنگباران کردند، مجبور شدند به طرف مرزهای خود بروند.
پس از هفته دوم حزب الله تاکتیکی به کار برده و دشمن را به داخل کشیده بود، اما از ترس وارد روستاها نشده و در اطراف روستاها سنگر گرفته بودند. حزب الله هم در تپهها و نقاط حساس و با ساختن تونلهای مقاومت ظاهر شده، با آنان درگیر شده و تانکهای آنان را منهدم کرده و دوباره مخفی میشدند. اسرائیلیها هر روز با نیروی تازهای وارد میشدند اما باز هم شکست خورده و عقب مینشستند. در جنگ زمینی یکی از عوامل پیروزی حزب الله شکار کردن تانکهای صهیونیستها بود.
اسرائیل در جنگ سال 1980 هم تنها نقطه ضعف خود را در شکار تانکها خود دیده بود که رزمندگان حزب الله چندین تانک اسرائیل را شکار کرده بودند به همین دلیل تانکی را تولید کرده بودند که به هیچ وجه نتوان آن را از بین برد. تانکهای میرکاوا مجهزترین تانک تولیدی اسرائیل بود؛ به گونهای که فناوری این تانک حتی در اختیار آمریکا هم نیست. این تانکها چهل سانتیمتر صخامت بدنه و جداره دارند. سلاحهای عادی مثل آر.پی.چی 7 یا آر.پی.جی 11 به هیچ بر آنها اثرگذار نیست. میگفتند که رزمندگان حزب الله موشکهایی را تعبیه کرده بودند و تغییراتی در موشکها ایجاد کرده بودند که با این موشکها که کلاهک 2 زمانه داشتند این تانکها را شکار میکردند.
با اولین تانکی که در روز اول نبرد از بین رفت در واقع کابوس شکست در ذهن افسران صهیونیست متجلی شد. هر چه جلوتر آمدند تعداد تانکهای شکار شده بیشتر شد. در مجموع 130 تانک صهیونیستها از بین رفت. مخصوصاً در 2 روز آخر از اسرائیل تمام تلاش خود را به کار برد تا رود لیطانی جلو آمد و با همه وجود حمله میکرد اما این دو روز، دو روز تاریخی برای حزب الله شد. 34 تانک در روز شنبه مورد هدف قرار گرفته بود. هلیبرنهای اسرائیل در بعلبک و صور برای به اسارت در آوردن نیروهای حزب الله به شکست کامل انجامیده بود و آنها مفتضحانه مجبور به عقب نشینی شده بودند.
* یالثارات: نحوه حمایت مردم و جریانات سیاسی لبنان از حزب الله لبنان و دبیر کل آن به چه صورت بود؟
** میرتاجالدینی: یکی از نقاط زیبا و جالب این مقاومت، رهبری داهیانه سید حسن نصرالله بود که باعث ایجاد وحدت و همبستگی در میان مردم لبنان شد. میدیدیم که همه طوایف و اقوام و مذاهب به حمایت از حزب الله برخاسته بودند. در لبنان جریانات مختلف حضور دارند و کشور هم به صورت طوایفی اداره میشود اما همگی بالاتفاق از حزب الله و دبیر کل آن حمایت کرده و آن را موجب افتخار خود میدانستند. رییس جمهور، نخست وزیر و گروههای مختلف از حزب الله حمایت کردند. به خوبی شاهد بودیم که مردم- چه مذهبی و چه غیرمذهبی- طرفدار حزب الله بودند. در ماشینها عکس سید حسن نصرالله نصب شده بود؛ چه در لبنان و چه در سوریه. سید حسن محبوبترین شخصیتی بود که در میان آنان حکمرانی میکرد. در این 30 روز نبرد هیچ گلایهای از حزب الله نبود و همه از پیروزیهای مقاومت احساس خوشحالی و خرسندی میکردند.
* یالثارات: ابراز همبستگی مردم لبنان با مردم ایران چگونه بود؟
** میرتاجالدینی: همه شبکههای خبری ابراز همدردی مردم ایران با مردم لبنان را منعکس میکردند. پیامهای مقام معظم رهبری و اعلام حمایت قاطع ایشان از حزب الله هم انعکاس فراوانی در لبنان داشت. مردم لبنان بخصوص جوانان فوقالعاده خود را همراه با مردم ایران میدادند. همان شب اول آتش بس موتور سوارانی با در دست گرفتن پرچم حزب الله در اطراف سفارت ایران جمع شدند و در واقع برای تشکر از ایران و مردم و مسؤولان آمده بودند، که در این مقاومت لبنان را تنها نگذاشتند و حمایتهای سیاسی و معنوی فراوانی از حزب الله انجام دادند.
به هر حال این جنگ، جنگی درسآموز بود. یکی از روحانیون را که بیش از 30 سال در لبنان زندگی میکند و در کنار حزب الله قرار دارد دیدم. قبلاً هم او را میشناختم. از او پرسیدم که این جنگ را چگونه دیدند؟ گفت: «خدا را دیدیم. از یک طرف تهاجم وحشیانه اسرائیل و از یک طرف مقاومت مردم لبنان و قدرت خداوندی را در این نبرد دیدیم. از سوی دیگر همبستگی مردم لبنان با رهبرانشان و رهبر حزب الله ستودنی بود؛ به گونهای که اسرائیل ذلت شکست را پذیرا شد و به هیچ کدام از اهداف خود نرسید. اسرائیل ابتدا در صدد ورود به آستانه خاورمیانه جدید بود؛ سناریویی آمریکایی که به دست اسرائیل قرار پیاده شود.
البته خاورمیانه جدید آغاز شد اما سرشار از دستاوردهای پیروی حزب الله بود. هدف بعدی از بین بردن حزبالله بود هدف دیگر آن بود که اگر هدف دوم محقق نشد حداقل حزب الله خلع سلاح شود هدف چهارم از بین بردن تهدیدات موشکی حزب الله بود و هدف پنجم که کوچکترین هدف آنان بود آزادی دو سرباز اسرائیلی بود که به هیچ کدام از این اهداف نائل نشدند و مجبور شدند اعتراف کنند که حزب الله مجموعهای است که هیچ ارتشی نمیتواند آنها را خلع سلاح نماید.
والسلام