تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۴  ، 
کد خبر : ۹۷۰۷۸

اشتیاق چین برای بلعیدن انرژی آسیای مرکزی


به گزارش خبرگزاری فارس، ورود رو به فزونی قدرت نو ظهور اقتصادی جهان یعنی چین به صحنه کشورهای آسیای مرکزی و به ویژه قزاقستان، با این هدف آغاز شده است تا به صورت مهمترین گرایش اقتصادی این کشور در سال‌های آینده عملی گردد.
اقتصاد چین بدون توجه به بحران جهانی، انرژی سرشار حوزه دریای خزر و بازارهای رو به توسعه منطقه آسیای مرکزی را هدف قرار داده و بیش از پیش جذاب می کند البته این رویکرد تازه چین در منطقه نیست، چندین قرن است که پکن بذر دوستی را در منطقه آسیای مرکزی می افشاند و از هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، پیشرفت محتاطانه‌اش را در فضای به جای مانده پس از شوروی داشته است اما در سالهای اخیر، عطش اژدهای زرد برای بلعیدن نفت و گاز به صورت پیکان اقتصادی کشور عمل نمود و در نتیجه نفوذ رو به رشد سیاسی چین این کشور بزرگ آسیایی را در آسیای مرکزی سبب شده است.
در اواسط ماه آوریل بود که رئیس جمهوری قزاقستان، نور سلطان نظر بایف به پکن سفر کرد و یک رشته معاملات و قراردادهایی را با همتای چینی خود "هیوجین تائو " امضا کرد، در این میان شرکت ملی نفت چین بزرگترین سهم را در مشارکت با شرکت "مانگیستائو مونایی گاز " قزاقستان که چهارمین شرکت بزرگ نفت و گاز قزاقی است، بدست آورد.
این شرکت قزاقی صاحب 500 میلیون بشکه نفت است و می تواند از راه این مشارکت 10 میلیارد دلار اعتبار برای آستانه به وجود آورد که اقتصاد آن به شدت از تاثیر بحران جهانی ضعیف شده است، این وام بین بخش حمایتی انرژی قزاقستان تقسیم خواهد شد و به کشور کمک خواهد کرد تا اقتصاد خود را متنوع کرده و آن را از وابستگی به نفت و گاز دور سازد.
برخی از تحلیلگران و مخالفان سیاسی در قزاقستان هشدار داده‌اند که با دست در دست چین گذاشتن برای تبادل کمکهای مالی، قزاقستان اقتصاد و امنیت ملی خود را فدا می کند.
این دیدگاه بدبینانه را خط لوله نفتی قزاقستان- چین که متعهد به انتقال 20 میلیون تن نفت قزاقستان در طول یک سال به چین است ، تایید می کند، طبق معاهدات این انتقال از سال 2011 شروع می شود.
همچنین همکاری رو به رشد بین دو کشور در زمینه تامین اورانیوم نیروگاه‌های هسته‌ای چین از قزاقستان، نمونه دیگری از این دیدگاه بدبینانه است.
نگرانی و ترس از کنترل اقتصادی از سوی چین، تنها به قزاقستان محدود نمی شود، در سال 2005 کنگره آمریکا سد راه چین برای پیش دستی در برابر شرکت نفتی یونوکال شد و گزارشات مکرری مبنی بر ترس از اینکه نرم افزار چینی بر ساختار استراتژیک غربی فائق آید، وجود دارد، روسیه نیز نسبتاً از برقراری پیوندهای رو به رشد پکن در آسیای مرکزی نگران است.
همه این موارد به رغم تلاش‌های چین برای اطمینان دادن به جهان برای صعود صلح جویانه و بی میلی‌اش برای ایجاد حوزه نفوذ استراتژیک؛ صورت می گیرد.
با این حال نفوذ پکن در آسیای مرکزی روند رو به رشدی را طی می کند و عمدتاً این رشد در حوزه اقتصادی چین انجام می گیرد، اگر چه کشور چین هم از بحران جهانی تکان خورده است؛ با این حال اقتصاد چین نسبت به سایر کشورهای همسایه این طوفان را بهتر از سر گذرانده است در حالی که اقتصاد روسیه وضعیت انقباضی به خود می گیرد و هزینه های به چنگ آوردن انحصاری انرژی برای این کشور روبه افزایش گذاشته است، چین جای خود را به خوبی در منطقه بازکرده و سرمایه های استراتژیکی خود را امنیت می بخشد.
شمال شرق منطقه "سینگ کیانگ " (ترکستان شرقی) به طور روز افزونی جایگاه خود را به عنوان محور اقتصادی به دست می آورد و بخشی از این فعالیت به فرونشاندن قیام های جدایی طلبی مردمان اویغور در آن منطقه مربوط می شود.
به همان خوبی که چین از نیروی اقتصادی خود برای امنیت بخشیدن به سهم خود در انرژی منطقه استفاده می‌کند، (از جمله خط لوله نفتی قزاقستان – چین، اکتشاف منابع انرژی در ازبکستان و خط لوله ای از ترکمنستان)، نفوذ اقتصادی چین نیز از پایین به بالا عمل می کند، در حالی که سرمایه گذاران، شرکت ها و تجار چینی به بازارهای منطقه هجوم آورده اند.
در این حال به گزارش اوراسیانت در مارس 2009 از قرقیزستان، این وضعیت موجی از نارضایتی را در بین بازرگانان بومی کشورهای آسیای مرکزی بوجود آورده است اما در این میان بر خلاف نظر بازرگانان که چه فکر می کنند، دولت های کشورهای آسیای مرکزی به خاطر دلایلی با اعتماد روبه رشدی از چین استقبال می کنند:
1- ارقام اقتصادی ساده چین
پکن مایل و قادر به تامین مقادیر متنابهی از اعتبار و وام برای این کشورها است و این در حالی است که دولت دیگری قادر به این کار نیست. برای دولت های آسیای مرکزی با منابع درآمدی محدود، مقاومت در برابر پیشنهادهای چند میلیارد دلاری وام و اعتبار، غیر ممکن است، حتی اگر این مساله به معنی فروختن چندین شرکت از شرکت های انرژی باشد.
2- کمک های مالی چین به کشورهای آسیای مرکزی.
به هیچ وجه تقاضایی برای توسعه دموکراسی و حقوق بشر مربوط نمی شود، آنگونه که غربی‌ها در هنگام اعطای کمک چنین درخواست هایی را دارند. چین آن‌طور که مکرر نشان داده است، از سودان گرفته تا میانمار نسبت به ویژگی رژیم هایی که با آنها روابط تجاری دارد، بی علاقه است.
به نظر می رسد اتحادیه اروپا هم به این واقعیت در مورد ترکمنستان رسیده است. اتحادیه اروپا با چشم پوشی و اغماض درباره وضعیت ناهنجار حقوق بشر در ترکمنستان به فکر این است که چگونه بازار گاز این کشور آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر را به چنگ آورد. جائیکه چین هم اخیراً تهاجم اقتصادی خود را به آنجا شروع کرده است.
3- چین یک وزنه تعادل پرفایده را با روسیه برقرار کرده است.
روشن است که برای کشورهای آسیای مرکزی برخورداری از حمایت دو ابرقدرت منطقهای که بر سر نفت و گاز آنها با هم رقابت می کنند، بسیار دلپذیرتر است، تا اینکه همه آن را در انحصار روسیه قرار دهند. آن‌طوری که پیش از این بوده است.
شبکه ای از خطوط لوله نفت و گاز بین کشورهای آسیای مرکزی و چین به تدریج شکل می گیرد و به نظر می رسد روسیه این واقعیت را درک می کند که چین تنها یک شریک سودمند نیست، بلکه این کشور بزرگ همسایه یک رقیب بزرگ هم هست.
به هر حال در حالی که وابستگی انرژی اروپا به روسیه به تدریج رو به کاهش است، روسیه هم بیش از پیش نیازمند بازارهای جایگزین برای نفت و گاز خود است. چین هم برای امنیت بخشیدن به بازار روسیه، به آنجا هم توجه کرده است. خطوط لوله ای از انقره در سیبری به سمت دائوکینگ، موظف به انتقال سالانه 15 میلیون تن از نفت روسیه به چین است که این معامله از سال 2011 آغاز می شود.
4- امنیت چین
دولت‌های آسیای مرکزی به استثنای احتمالاً قزاقستان دارای ارتش های ضعیف و با یک رشته از تهدیدات امنیتی نیز مواجه هستند، اگر چه که خیلی اوقات درباره این تهدیدات بسیار غلو می شود. چین منافع تعیین شده بسیار زیادی در تامین امنیت منطقه دارد، بویژه از زمانی که به نظر می رسد که قیام سین کیانگ تقویت شده و از گرایشات اسلامی بهره می گیرد. نهضت ها و حرکت های اسلامی در آسیای مرکزی، چیزهایی هستند که پکن و مسکو نمی توانند آن را بپذیرند.
حمایت نظامی روسیه از کشورهای آسیای مرکزی مسئله جدیدی نیست، اما چین اخیراً علاقه مندی فعالی را در این زمینه نشان داده است.
در آوریل گذشته چین متعهد به پرداخت 1.5 میلیون دلار به ارتش تاجیکستان شد، این آخرین مورد از یک رشته بسته های مالی برای نیروهای مسلح منطقه آسیای مرکزی بوده است.
برای دولت‌های کشورهای آسیای مرکزی تجهیزات و آموزش ارتش مردمی ( بسیج) یک توازن مورد علاقه برای تدارکات منسوخ شده سخت افزاری دوره شوروی سابق است که گاهی اوقات مسکو از زیر بار آن شانه خالی می کند.
همکاری امنیتی چین با کشورهای آسیای مرکزی در حد بالایی در زیر پرچم سازمان همکاری شانگهای نمود پیدا می کند. از سازمان همکاری شانگهای گاهی اوقات با الفاظی کم رنگ به عنوان "وزنه تعادل ناتو " توصیف می گردد. اما واقعیت بسیار فراتر از این است.
سازمان همکاری شانگهای برای کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین این فرصت را فراهم می سازد تا دور هم جمع شوند و در باره موضوعات امنیتی با هم همکاری کنند و این تنها نشستی است که آنها می توانند انجام دهند. این سازمان به روسیه و چین کمک می کند تا از کارآیی تجهیزات نظامی خود اطمینان حاصل نمایند و همچنین برای کشورهای آسیای مرکزی به عنوان نمایشگاه تجهیزات نظامی عمل می کند.
از دیدگاه چین موضوعات امنیت و ژئوپلیتیک در ردیف دوم اهمیت قرار می گیرند. اگر چه چین از حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی نگران است اما نفوذ ادامه دار روسیه و نیروهای اندک آمریکایی در منطقه خیلی موجب تشویش خاطر پکن نمی شود.
آنچه که امروز برای پکن از اهمیت بسیار فوق العاده برخوردار است، انرژی سرشار آسیای مرکزی است. ولع و اشتیاق چین برای بلعیدن این انرژی ادامه خواهد یافت و وجود این همه نفت و گاز و اورانیوم در مرز غربی بسیار وسوسه انگیز است.
منطقه آسیای مرکزی جایی است که غیر ممکن است گفته شود این گرسنه انرژی ظرف 10 یا20 سال آینده در آنجا پابرجا خواهد شد اما مطمئنا نفوذ چین در آسیای مرکزی منطقه را به صورت مهیجی تغییر خواهد داد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات