تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۸  ، 
کد خبر : ۹۷۱۹۰

آینده‌نگری امام خمینی(ره) (بخش دوم)


جواد منصوری
تهدیدها و آسیب‌های داخلی

پدیده های اجتماعی مانند وضعیتهای متفاوت انسانی است . همانگونه که سلامتی حیات و اقتدار فرد در معرض تهدیدها آسیبها و آفات می باشد جامعه انسانی نیز چنین است اگرچه نوع و شکل و چگونگی مقابله و خنثی کردن آنها متفاوت می باشد.
هر جامعه به میزانی که تهدیدها و آسیبها بر ضد موجودیت هویت امنیت مصالح و منافع خود را بهتر بشناسد بهمان نسبت امکان بقا دارد. لذا ارتباط مستقیم و محکمی بین آینده شناسی و آسیب شناسی وجود دارد.
بر اساس یک اصل فلسفی بقا معلول وابسته به بقا علت است . به عبارت دیگر مادامی که علل و انگیزه های ایجاد یک حرکت سیاسی اجتماعی وجود دارد آثار و پی آمدهای مناسب با آن نیز وجود دارد و هرگاه علت یا علل حرکت از بین رفت طبیعتا آثار و تبعات آن نیز از بین می رود.
از اینرو حضرت امام فرمود : «بی تردید رمز بقا انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد» . (1)
به این ترتیب پاسخ یکی از جنجالی ترین بحثها و نظریه های سیاسی فرهنگی روشن می شود.
نظریه هائی که بحث می کند از اینکه آیا شرایط داخلی تعیین کننده اوضاع و احوال کشور می باشد و یا سلطه خارجی و سیاستهای استعماری وضعیت کشور را شکل می دهد. هرگونه عامل خارجی برای تاثیرگذاری و دخالت می بایست با استفاده از نقاط ضعف و شرایط داخلی عمل کند و تا زمانی که زمینه داخلی وجود نداشته باشد عامل خارجی نمی تواند تاثیرگذار باشد . (2)
قرآن کریم در این زمینه می فرماید :
«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» . (3)
قطعا خداوند اوضاع و احوال هیچ ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه مردم تمامی آنچه را که در خودشان دارند تغییر دهند.
دولتهای استکباری و استعماری با استفاده از تمامی امکانات سعی در ایجاد ضعف و زمینه های تاثیرگذاری نمایند و در صورت موفقیت می توانند سیاستها و برنامه های خود را به اجرا درآورند.
مهمترین تهدیدها و آسیبهای داخلی عبارتند از :
1 ـ تجزیه نیروهای داخلی
مهمترین تکیه گاه دولتها توده مردمی است که بر آنان حکومت می کنند. هرقدر چسبندگی و انسجام و هماهنگی مردم و دولت بیشتر باشد به همان نسبت اقتدار و دوام حکومت بیشتر و طولانی تر خواهد بود.
هرگاه دولتها به دلیل عدم وحدت ملی و یا فاصله گرفتن با مردم دچار ضعف شوند قادر به تامین نیازها و تحقق آرمانها و اهداف مورد نظر نیستند اینگونه دولتها برای جلوگیری از سقوط خود به قدرتهای خارجی تکیه می کنند و نظام وابسته شکل می گیرد. میزان وابستگی دولتها ارتباط معکوسی با پایگاه مردمی و انسجام ملی و توانایی آنها در تامین امنیت ملی و پاسخگویی به نیازهای جامعه دارد. بهمین دلیل است که بسیاری از دولتهای مستقل و انقلابی بعد از مدتی به علت ناتوانی در تامین نیازها و جلب رضایت مردم به تدریج وابسته و ضدمردمی و فاسد می شوند.
در فلسفه سیاسی و اندیشه اجتماعی حضرت امام بعد از توجه به خداوند متعال کمتر موضوعی به اهمیت وحدت نیروها و حفظ آن بوده است . زیرا هیچ امری در آینده نگری وی مهمتر از وحدت و خطرناکتر از تفرقه و تجزیه نیروها نبوده است . لذا تقریبا در تمام سخنرانی های و پیام ها با عبارات مشابه به این موضوع مهم پرداخته اند.
رمز پیروزی ما وحدت کلمه بوده است . اکنون با کمال خضوع می خواهم از اختلافات دست برداشته و برای فردای خود فکر اساسی کنید و از هرگونه اختلافات بپرهیزید که چون موریانه خوب و بد را نابود می کند . (4)
امام در وصیت نامه تاریخی خود نوشته اند :
«... توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان به ویژه در عصر حاضر آن است که در مقابل این توطئه (تفرقه افکنی). عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود بهر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مایوس نمایند» . (5)
در خصوص وحدت و هماهنگی مردم و دولت خطاب به آنان در وصیت نامه نوشته اند :
«... در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نورچشمان ما و اولیا نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقا آن مرهون خدمات آنان است فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید» . (6)
امام علی علیه السلام در خطبه قاصعه در تبیین تحولات گذشته و در راستای آینده نگری و حفظ موجودیت و اقتدار نظام اسلامی فرمود:
دوری و اجتناب از تفرقه و اصرار بر دوستی و وحدت تاکید و توصیه بر اجرای آن داشته باشید. از هر امری که ستون و محور قدرت آنان (گذشتگان). را شسکت و قدرت آنان را سست نمود دوری کنید. کینه جوئی و دشمنی و پشت کردن به یکدیگر و رد کردن دستهای یکدیگر (به جای دوستی و اتحاد) از جمله دلائل شکست آنان بود.
عاقبت و پایان کار امتهای گذشته را بررسی کنید. زمانی که تفرقه در میان آنان واقع شد و دوستی ها به پراکندگی کشید کلام و نیت آنان دوگانه شد و به گروههای مختلف تقسیم شدند و به جنگ یکدیگر پرداختند خداوند لباس عزت را از آنان خارج کرد و فراوانی نعمت را از آنان گرفت و تاریخ آنان را وسیله عبرت و پند برای پندگیرندگان شما قرار داد» . (7)
اختلاف نظر و رای امری عادی و طبیعی است . به ندرت افرادی پیدا می شوند که در تمام امور نظرات یکسانی داشته باشند. بنابراین افراد می توانند تبادل نظر و بحث و گفتگو کنند و در صورت اختلاف نظر باید طبق قوانین و مقررات عمل نمایند. به عبارت دیگر وجود اختلاف مذموم و محکوم نیست و چه بسا می تواند سازنده و مثبت باشد مشروط بر آنکه همه مطیع قانون باشند. آنچه مذموم و محکوم است نزاع جدائی رودررویی و تجزیه نیروها می باشد.
2 ـ نادیده گرفتن مردم و نیروهای صالح
آنچه تمامی انقلابها را در معرض شسکت و سقوط قرار داده این است که مردم کوچه و بازار با فداکاریها و از جان گذشتگی های خود قهرمانانه نظام ضدمردمی و منحط را ساقط می کنند و همین که دوران جهاد پایان یافت فراموش می شوند و دیگر بدرد نمی خورند! کسانی که سالهای جنگ و جهاد را در دیگر کشورها با راحتی گذرانیده اند و با جامعه و انقلاب مردمشان بیگانه بوده اند و حال دکتر مهندس پزشک و متخصص شده اند بازمی گردند و پستهای حساس کشور را اشغال می کنند و خونبهای شهیدان را میز اتومبیل و حقوق های کلان می کنند و دلخوشی مردم این است که آنان از انقلاب و دوستی با مردم سخن می گویند.
به عنوان مثال می توان به انقلاب ملت الجزایر و مبارزات قهرمانانه آنان بر ضد استعمار فرانسه پس از جنگ جهانی دوم اشاره نمود. انقلابی که برای پیروزی آن یک میلیون نفر از نه میلیون نفر جمعیت کشور قربانی شدند. پیروزی انقلاب امیدهای زیادی را در میان ملتهای تحت سلطه و استعمارزده خصوصا مسلمانان به وجود آورد. به طوری که انقلاب الجزایر الگو و آرمان مقدس ملتهای مسلمان بود.
ملت ایران پس از استقلال الجزایر جشنها گرفتند و شادی نمودند و آنچه که در توان داشتند برای کمک به آنان ارسال کردند و آرزوی تکرار آن را برای خود داشتند. اما هنوز دو دهه از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت مستقل نگذشته بود که آثار جدایی مردم از دولت و ضدیت گروههای مختلف با یکدیگر نمایان شد. سرکوب و خفقان به اشکال گوناگون مسلط شد بطوری که مردم در انتظار فرصتی برای سرنگونی نظام جدید بودند. وابستگی به دولتهای خارجی و از بین بردن فرهنگ ملی و دینی تشدید شد. زبان فرانسه بر زبان عربی برتری یافت و مسلمانان متعهد و متدین منزوی و از دستگاههای دولتی به تدریج اخراج شدند.
سرانجام در آغاز دهه چهارم تصمیم به برگزاری انتخابات به منظور انتخاب نمایندگان مردم برای اداره کشور گرفته شد. با این تصور که پس از سه دهه طرد مسلمانان از دستگاههای اداری امکان انتخاب مسلمانان متعهد وجود ندارد. اما ملت الجزایر که در انتظار فرصتی بود که انتقام خود را از دستگاه حاکم بگیرد فرصت را مغتنم شمرد و افراد مورد نظر خود را انتخاب کرد به این ترتیب دوران جدیدی از جنگ داخلی در تاریخ سیاسی آن کشور آغاز شد که همچنان ادامه دارد.
قرآن کریم می فرماید :
اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا (اسرا : 16)
هرگاه قرار است که مردم سرزمینی هلاک شوند صاحبان قدرت و ثروت راه فسق (خروج از حق) و تبهکاری پیشه می کنند که در آن صورت نابودی آنان قطعی می شود و در چنین شرایطی همه را هلاک می کنیم .
اقلیت ممتاز و گروه خواص به دلیل برخورداری از رفاه و موقعیت برتر به تدریج دچار نسیان غفلت استغنا و سرانجام طاغوتی می شوند. فساد گروه مزبور نقش موثری در فاسدسازی جامعه دارد و به این دلیل تمامی افراد جامعه گرفتار عذاب خواهند شد اگر چه اقلیتی صالح در میان آنان وجود داشته باشد.
امام خمینی در این زمینه در وصیت نامه چنین نوشته اند :
وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت و باید خدمتگزار ملت خصوصا مستضعفان باشید و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود همه شماها به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصا طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار به جای شما ستم پیشگان پست ها را اشغال می نمایند(8) .
عبارات فوق اگرچه بسیار ساده و روان مطلب را تبیین می نماید ولی نکات بسیار مهمی را متذکر می شود که در نوشته های دیگران با چنین صراحت و روشنی دیده نمی شود. از اینگونه عبارات در سخنان حضرت امام فراوان وجود دارد. زیرا توجه به مردم و حقوق آنان و بهره گیری از استعدادها و نیروهای آنان یکی از خطوط اساسی خط مشی (استراتژی) امام در دوران مبارزات و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است . مردم نیز متقابلا این واقعیت را به خوبی شناخته و پاسخ مثبت دادند.
نظریه های مردم مداری مردم سالاری و دموکراسی زمانی می تواند واقعیت داشته باشد که منافع حقوق و حیثیت مردم در هر حال حفاظت و حراست شود و حق الناس به معنای واقعی آن موردتوجه قرار گیرد. بعید است جز ایمان به خداوند و قیامت در زمامداران و مدیران بتواند حکومت مردمی واقعی را محقق گرداند.
3 ـ انحراف مدیران
مردم به صورت نیروهای پراکنده و بالقوه ای می باشند که نیازمند رهبری می باشند که آنان را جمع و متحد تبدیل به قدرت متمرکزی نماید. به دلیل اهمیت فوق العاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است که در جامعه شناسی سیاسی پیرامون آن بحثها و نظریات زیادی وجودی دارد. عده ای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلابها و عده ای معتقد به نقش تعیین کننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاکمیت شرایط می باشند.
بهرحال واقعیت این است که مردم تحت تاثیر رهبران و عملکرد آنان و همچنین انگیزه های اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب کشیده می شوند و یا از انقلاب فاصله می گیرند. به عبارت دیگر تاثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیین کننده سرنوشت انقلابها می باشد.
در جریان انقلاب اسلامی ایران قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان کاملا روشن است . حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ کرد و قطعا یکی از دلائل موفقیت رهبری معظم له و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است .
پیوند مردم و رهبری نه در کلام و شعار بلکه در ایمان و عمل موثر و کارساز است . چه بسیار رهبرانی بودند و هستند که داعیه مردمی بودن داشتند ولی مردم نه تنها باور نکردند بلکه آنان را دشمن خود می دانستند. چنین رهبرانی در انقلابهای معاصر بسیار بوده است .
مردم نیرویی هستند که به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی می رسانند ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمی گیرند.
آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادیهای اساسی می باشند که تنها در درازمدت امکان پذیر است . آن هم در صورتی که رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامه بنیادی و تحقق عدالت در کشور باشند وگرنه مردم از انقلاب روی برمی گردانند و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند.
حضرت امام امکان تغییر روحیات و خلقیات و انعکاس آن در رفتارها و سیاستگزاریها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن» «خود را ندیدن» «به قیامت فکر کردن» «بی اعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواسته اند زمینه های انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.
وی در وصیت نامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت :
«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است و مقام والایی . بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد. و این خطر خفیف تر برای روسای جمهور حال و آینده و دولتها و دست اندکاران به حسب درجات و مسئولیتها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند» . (9)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات