تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۸:۱۱  ، 
کد خبر : ۹۷۸۱۵

درباره اشک‌های آقای کرباسچی


اشک ریختن یک سیاستمدار ارشد در فیلم تبلیغاتی – انتخاباتی مقابل دوربین‌های تلویزیونی و زیر نور پروژکتورهای استودیو در فضای انتخابات ریاست جمهوری کشورمان، امری بی‌سابقه نیست. آقای خاتمی در انتخابات سال 80 در فیلم تبلیغاتی شان با خواندن شعر «استاده ام چو شمع مترسان زآتشم ...» ، در مقام ریاست جمهوری فعلی و نامزد دور آتی انتخابات ، گریه کردند. آقای قالیباف نیز در بهار 84 در مقام نامزد احتمالی ریاست جمهوری در برنامه صندلی داغ با ذکر خاطره‌ای از شهادت برادرش به هق هق افتاد و به پهنای صورت اشک ریخت. برنامه‌ای که CDآن بعدها از سوی ستاد انتخاباتی آقای قالیباف تکثیر و توزیع میشد.
هر چند گریه سیاستمداران ارشد و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در کشورما بی‌سابقه نیست، اما آنچه گریه‌های آقای غلامحسین کرباسچی را از دو گریه دیگر متمایز می‌کند، «موضوع گریه»‌ ایشان است. آقای خاتمی ظاهرا بخاطر محبت اطرافیان و اصرار آنها بر ماندن در صحنه ونامزدی مجدد در سال1380 به گریه افتادند. آقای قالیباف به یاد شهادت مظلومانه برادرشان به گریه افتادند اما آقای غلامحسین کرباسچی (شهردار اسبق تهران و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی) بخاطر وضعیت زندگی و سختی معیشت فقرا به گریه افتاد.
شاید اگر کسی با سابقه عملکرد آقای کرباسچی در دهه 70 و نیز مانیفست و خط فکری کارگزاران سازندگی آشنا نباشد، گریه کردن ایشان مقابل دوربین و زیر نور پروژکتورها به یاد فشار معیشتی فقرا را چندان کار بدی تلقی نکند و چه بسا کاری پسندیده بشمارد. اما برای قضاوت درباره گریه آقای کرباسچی آن هم به بهانه وضعیت فقرا، طرح سوالاتی از ایشان و اطرافیانشان ضروری است:
1 – در فیلم تبلیغاتی آقای کروبی آقای کرباسچی با لحنی بغض آلود و صورتی خیس از اشک گفتند: «فقر فقط برای حاکمان پسندیده است». این جمله‌ای درست و مبتنی بر سیره ائمه و روایات معصومین علیهم السلام است. اما آیا خود ایشان و اطرافیانشان به این جمله اعتقاد دارند و به آن عمل می‌کنند؟ آیا ایشان مدیر و بازوی اجرایی رییس جمهوری نبودند که بعد از جنگ علنا و رسما از «مانور تجمل» توسط مسئولان دفاع می‌کرد؟ آیا آقای کرباسچی همان شهرداری نبودند که در زمان تصدی شهرداری در ویلایی بزرگ در شمالی‌ترین نقطه تهران (مجاور پارک جمشیدیه) زندگی می‌کرد؟ آیا اشرافیگری مسئولان از زمان صدارت کارگزاران سازندگی باب نشد؟
2 – آیا آقای کرباسچی همان شهرداری نبودند که در ابتدای تصدی این سمت، نسبت به زندگی فقرا در تهران اعتراض داشتند و می‌گفتند خانواده‌های با درآمد کمتر از حدی مشخص ، نباید در تهران زندگی کنند؟
3 – آقای کرباسچی دبیر کل حزبی نیستند که علنا و رسما مشرب لیبرالیسم را پذیرفته است. آیا روزنامه کارگزاران که به مدیریت ایشان منتشر می‌شد، سخنگو و مروج ایده‌ها و سیاستهای لیبرال سرمایه داری نبود. آیا آقای کرباسچی خبر ندارند که بنیادی‌ترین و متمایزترین موضوع در نظام لیبرال سرمایه‌داری، تمرکز بر رشد اقتصادی و بی‌توجهی به عدالت است؟ آیا آقای کرباسچی نمی‌دانند مرام حزبی ایشان از نظر اقتصادی می‌گوید «دولت نباید به فقرا کمک کند چرا که با این کار، مخالف عدالت گام برداشته چون باید مالیات ثروتمندان که کار می کنند و مالیات می دهند را به جیب عده‌ای ضعیف و تن‌پرور بریزد... دولت باید اجازه دهد دست طبیعت بطور عادی نسل ضعفا را محو کند» آیا آقای کرباسچی از این آموزه‌های الگوی فکری حزبشان بی‌اطلاعند؟ آیا آقای کرباسچی اخیرا طرفدار فقرا شده‌اند؟
اشک ریختن دبیرکل کارگزاران سازندگی برای فقرا در یک فیلم تبلیغاتی قاعدتا نمی تواند خواص و اقشار تحصیل کرده را تحت تاثیر قرار دهد ولی اگر آقای کرباسچی با هدف تحت تاثیر قراردادن عوام الناس چنین کاری کرده اند، باید گفت در مکتب ماکیاول –هدف وسیله را توجیه می کند- خوب امتحان پس دادند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات