تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۴  ، 
کد خبر : ۹۸۸۸۵

مظلومیت، جریان مکرر تاریخ اسلام


وقتی سخن از عالم وارسته و فقیه نستوه شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری به میان می آید ، ناخودآگاه و به طور طبیعی، گرد وغبار مظلومیت دردناکی به چهره جان می نشیند و دل یکسره در اندوه فرو می رود.
و همین گونه، وقتی یاد اندیشمند توانا و عالم جامع نگرآیت الله بهشتی در ذهن و خاطره زنده می‌شود، غباری از مظلومیت بر آینه روح و جان می نشیند و دل در غم و حزن فرو می‌رود.
این گرد و غبار غربت و مظلومیت معنوی ، از خاک مطهر و راه پاک این دو دلداده خدا و دلسوخته اسلام برمی خیزد و در اعصار و زمان ها سریان می یابد و تا همیشه تاریخ سیمای آزادگان و وارستگان را محزون و مغموم می‌سازد.
حقیقت این است که «مظلومیت»، جریان مکرر تاریخ پرفراز و فرود اسلام است و هیچ عصر و زمانه ای را نمی یابیم که عالمان فرزانه و آزاداندیش و مسئول و دلسوخته و آگاه به زمان، جامی از غربت و مظلومیت ننوشند و قلب و جگری نگدازند و شخصیت خویش را قربانی در مسلخ جهل و جمود و ناآگاهی توده های فاقد بینش و شناخت، مشاهده نکنند.
مظلومیت شهید شیخ فضل الله نوری و متفکر شهید آیت‌الله بهشتی و عالمان قبل وبعد از این دو دلسوخته اسلام، از این جهت بسیار سوزناک و رنج آور است که نه از جانب دشمنان ملحد و ظالم که به طور مستقیم پنجه در سیمای پاک اسلام می افکنند و عناد و ستیز می‌ورزند، بلکه از جانب پیروان دین که نام «مسلمان» دارند و در جامعه اسلامی می‌زیند، بروز و ظهور می‌یابد و جان و دل را می‌گدازد.
این مظلومیت از طرف توده های مردم درآغوش جهل خفته بر اسلام وعالمان مسئول ونستوه تحمیل می شود و این مردم به دلیل فقدان معرفت های عمیق دینی و بینش و آگاهی های لازم اعتقادی وفکری و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ، بسیار سریع درفضای مسموم و آلوده ای که استعمار خارجی و عوامل وابسته داخلی اش به وجود می آورند قرار می گیرند و با اغواگری‌ها، غوغاسالاری‌ها، دروغ بافی ها ونیرنگ افکنی های جریان های فکری واحزاب سیاسی بیگانه گرا، به هر جهت و سویی که هدایت شوند حرکت می کنند و به هر عمل و رفتاری که به آنان القا شود مبادرت می‌ورزند!
این جهل و فقدان بینش و شناخت به حدی شدت می یابد که این مسلمانان آلت دست و فریب خورده نه تنها به خودنمی آیند و گوش جان برای استماع حقایق نمی گشایند ، که چشم و گوش بسته و شتابان و شادمان ، فکر و رفتار و راه و روش خویش را «حق» می‌دانند و بر آن اصرار می ورزند و آفات و زیان های فراوان بر جامعه اسلامی تحمیل می‌نمایند.
در نهضت مشروطه و وقایع تلخی که به شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری انجامید، فضاسازی های باطل و اغواگر برای فریفتن مردم و به مخالفت وعناد واداشتن آنان با این عالم آگاه و بصیر و مسئول بسیار ماهرانه به وجودآمد و وسعت یافت، به گونه ای که مردم ناآگاه به هیچ وجه نخواستند سردرگریبان تفکر فرو ببرند و به حقایق و واقعیت هادست یابند وشخصیت شیخ فضل الله نوری را آنگونه که هست بشناسند.
یکی از جلوه های فضاسازی های باطل دشمنان اسلام برای منحرف کردن مردم و ترغیب آنان به مخالفت با شهید شیخ فضل الله را می توان در تبلیغاتی یافت که درآنهابه دروغ سعی کردند شیخ شهید را مخالف اصل ضروری مجلس شورای ملی معرفی نمایند.این تبلیغات به گونه ای فضای جامعه را آلوده کرد و توده های مردم را فریفت که شهید شیخ فضل الله نوری ومتحصنین زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم باانتشار لوایح خود سعی در جلوگیری از این سیل سهمگین شایعه و دروغ کردند ، والبته در این کار توفیق حاصل ننمودند!
دریکی از این لوایح آمده است:
«بر عموم اهل اسلام اعلان و اعلام می دارد که امروز مجلس شورای ملی منکر ندارد ، نه از سلسه مجتهدین و نه از سایر طبقات، این که ارباب حسد و اصحاب غرض می گویند و می نویسند ومنتشر می کنند که جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاجی شیخ فضل الله سلمه الله تعالی منکر مجلس شورای ملی می‌باشند، دروغ است دروغ .مکرر در همین موقع توقف زاویه مقدسه مطلب خودشان را برمنبر و در محضر اظهار و اجهار نمودند و در حضور گروهی انبوه از عالم و عامی قرآن بیرون آورده قسم های غلاظ وشداد یاد کردند.»(1)
در همین لایحه قسمتی از سخنان شیخ شهید برای آگاه سازی توده های مردم درج گردیده که در ضمن آن به تلاش های مخرب دشمنان برای انحراف افکار عمومی و قراردادن مردم ناآگاه در تقابل وتعارض با اندیشه و اهداف والای شیخ فضل الله اشاره شده است. شیخ شهید در این سخنان چنین می‌گوید:
«... خدای تعالی راضی مباد از کسی که در باره مجلس شورای ملی غیر ار تصحیح و تکمیل و تنقیح خیالی داشته باشد و بر سخط و غضب الهی گرفتار باشند کسانی که مطلب مرا بر خلاف واقع انتشار می دهند و بر مسلمان ها تدلیس و اشتباه می کنند و راه رفع شبهه را ازهر جهت مسدود می سازند تاسخن ما به گوش مسلمانان نرسد و به خرج مردم بدهند که فلانی و سایر مهاجرین منکر اصل مجلس شورای ملی شده اند!»(2)
شهید شیخ فضل الله نوری در لایحه ای دیگر مردم مسلمان در خواب غفلت و جهل فرو رفته و تاثیرپذیر از القائات عوامل غرب را اینگونه مورد خطاب قرار می‌دهد:
«معروض رای برادران ساکنین تهران و مسلمانان آن سامان می‌دارد که شما را قسم به حق آن خدایی که به عقیده خودتان او را شناسا هستید و پرستش می کنید لحظه‌ای پنبه غفلت را ازگوش دل بردارید و با دقت، نظری دراین بیان قاصر نمائید... و ببینید اگر نشانی از حقانیت دارد بی تامل ار روی انصاف تصدیق هیات مهاجرین زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم را بفرمائید...»(3)
در این لایحه پس از اشاره به ظهور سریع نشریات ضداسلام و انتشار مطالب زشت و ناجوانمردانه علیه دین و پیامبر وامامان و به سخره گرفتن تعالیم و قوانین وارزشهای اسلامی و اهانت آشکار و شنیع به عالمان دینی، اینگونه تازیانه بیداری بر پیکر ذهن و فکر و جان و روح خفته مردم ناآگاه وارد می‌آید:
«وای بر شما مسلمانان که خواندن این روزنامه ها را مایه ترقیات و ادراک خود دانسته‌اید، و مخارج زن و بچه خود را صرف آنها کرده اید که از اهل اسلام و علما برائت پیداکنید، به درجه ای که گویا هرگز با ایشان هم کیش نبوده اید و این علما را که بعداز غیبت کبری حجت بر شما هستند، به هزار معایب و اخذ درهم و دینار متهم ساخته اید... ای اهل اسلام ! مگر پیغمبرتان نفرموده : اهانت عالم، اهانت من، و اهانت من، اهانت خداست»(4)
در لایحه مزبور ، پس از سخنان بیدارگرو آگاه کننده خطاب به مردم ، به تحرکات نامرئی عوامل استعمار برای ایجاد شکاف و افتراق بین مردم مسلمان و علمای دین اشاره می شود و در عباراتی کوتاه ، ورای فعالیت های مخربی که بالاخره به نتیجه و ثمر موردنظر نائل می‌آید، نمایانده می‌گردد:
ای تابعین هوا و هوس ، چرا صدای حق علما را به باطل گوشزد مردم عوام می کنید و شیاطین وار در دست و پای مردم ابله افتاده اید و متصل مکاتبات علما و تلگرافات آقایان و ححج اسلامیه نجف اشرف را مخفی و یا تغییر داده به طبع می رسانید و متصل اشتباه کاری می کنید ... بگذارید عموم مردم اتحاد ورزند و به قانون محمدی(ص) این مجلس را منظم دارند.»(5)
در واژه ها و کلمات و جملات وعبارات این لوایح دقت کنید تا اوج مظلومیت دردناک شیخ فضل الله نوری را به نظاره بنشینید.
این تعابیر و عبارات، به وضوح و صراحت نشان می دهد که دست های پشت پرده استعمار چگونه عوامل خود در ایران را به تحرک مخرب علیه اسلام و روحانیت آگاه و مسئول و بصیر واداشت و چسان باایجاد جنگ روانی وترویج شایعه و دروغ وتهمت و با بکارگیری شگردهای خاص مبتنی برفضاسازی باطل و غوغاسالاری و اغواگری، به فریب افکار عمومی پرداخت و «مسلمانان» را علیه «اسلام» و شخصیت والایی که اعلام می‌نمود «مشروطه» باید «مشروعه» باشد و با قوانین شرع مقدس اسلام درتعارض نباشد و باید به اصل دوم متمم قانون اساسی که نظارت هیئت فقهای اسلام را بر تصویب قوانین مجلس طالب است عمل شود ، به عناد وکینه و دشمنی واداشتند.(6)
چنان که پیش تراشارت رفت ، در جریان مکرر مظلومیت ، متفکر جامع اندیش آیت الله بهشتی یکی از مصادیق بارز محسوب می شود و او کسی بود که در معرض شدیدترین نوع جنگ روانی دشمن قرار گرفت و گروه های کثیری از مردم به دلیل کمبودهای معرفتی و آلودگی به جهل و ظاهرگرایی ، تحت تاثیر عوامل غرب قرار گرفته و باترور شخصیت این رجل عظیم القدر که مغز تدبیرگر و مدیرتوانای نظام اسلامی محسوب می‌شد، جامعه اسلامی رابابحران و آشوب و فتنه مواجه کردند ، که اگر نبود دوراندیشی های حضرت امام خمینی و ثمره مجاهدت و مقاومت های شهیدبهشتی و حضور آگاهانه مردمی که بر خلاف جهت مسیر توده های فریب خورده و جاهل حرکت می کردند و همیشه در نقش سپر بلای اسلام و نظام و انقلاب به میدان می آمدند و جان و هستی خود را به مسلخ عشق می آوردند، نظام اسلامی با خطراضمحلال و نابودی مواجه می‌گشت.
اگر بخواهیم تصویری روشن از مظلومیت شهید بهشتی ارائه دهیم ، این سخنان و تعبیرات کوتاه و در عین حال گویا از حضرت امام خمینی را کافی می‌دانیم:
«یک جریانی بود که این روحانیون شاخص را پیش ملت رسواکنند. با « دروغ » و « حیله » ، آقای بهشتی رحمه الله که یک نفر آدمی بود که مجاهد برای اسلام بود ، به درد می خورد ، فعال بود ، دانشمند بود ، مدیربود ، مدبر بود ، دیدید که در صحنه کشور چه «فضاحت‌ها» درآوردند ! اشرار « مردم » را « منحرف » کردند ، مردم یک وقت بیدارشدند که بهشتی ای در کار نبود!»(7)
انحراف مردمی که در «سطح» مانده اند و به «ظاهر» گرایش دارند و در حلقه‌های «جهل» گرفتارند، بسترساز تهاجم و تعدی و پیشتازی دشمنان برای ترور شخصیت و پس از آن شهادت جانسوز شهید شیخ فضل الله نوری و شهید مظلوم آیت الله بهشتی می‌باشد.
تردیدی وجود ندارد که این «جهل» و فقدان معرفت و بینش های دینی و اجتماعی و سیاسی، در هر عصر و به هر میزان که تداوم یابد، «مظلومیت» یاوران اسلام و صاحبان اندیشه های جامع و بالنده و پویا نیز استمرار خواهد یافت.
اگر بخواهیم از تکرار مظلومیت ها جلوگیری به عمل آوریم، باید برای استحکام مبانی فکری و بالا بردن سطح معرفت های دینی و عمق بخشی به بینش های فرهنگی وسیاسی واجتماعی و رشد و گسترش معنویت زلال و ارزش های والای اخلاقی و رفتاری در جامعه تلاش کنیم و جامعیت اسلام را در «اندیشه» و «عمل» توده های مردم به ظهور و عینیت درآوریم.
اگر درانجام این وظایف و مسئولیت ها قصور و غفلت ورزیم، مسلمانانی پرورش می یابند که از مبانی متقن اعتقادی و فکری و شناخت های دینی و آگاهی های سیاسی بی بهره اند و در نهایت از چنین مردمی، «جامعه» به «انحطاط اخلاقی» می رسد و دراینجاست که فریبکاری، دروغگویی، تهمت زنی، فتنه انگیزی، نفاق و دورویی، ظاهرسازی و تاخت وتاز به حریم جان و مال و ناموس وآبروی شخصیت های اندیشمند و فاضل و فکور و خدوم، یک «وظیفه» می شود و به صورت «تکلیف شرعی» توجیه می‌گردد!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات