تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۸۸ - ۱۳:۰۱  ، 
کد خبر : ۹۸۹۲۷

یکی بر سرشاخ بن می‌برید


دکتر احمد توکلی*
ماجرا بسیار تلخ و تعجب آور است. آقای هاشمی رفسنجانی و آقای محسن رضایی، رئیس و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره جنگ تحمیلی، در هفته دفاع مقدس حرفهایی می زنند و در دفاع از خویشتن، نه از اسلام و ایران ناگفتنی هایی را مطرح می کنند و سرانجام، اولی که نهاد مسئول حفظ مصلحت نظام را ریاست می کند، در اقدامی شگفت آور نامه سری امام امت - که رحمت خدا بر او باد- را افشاء می کند.
نامه ای که در آن امام بزرگوار ما از قول فرمانده وقت سپاه- یعنی آقای محسن رضایی- نقل می کنند با وجود سلاح های شرق و غرب در دست عراق، برای پیروزی بر صدام به سلاح های بیشماری از جمله لیزر و اتم احتیاج است. مقالات زیادی این یکی دو روز در تقبیح این خطای نابخشودنی نوشته شده که مقاله برادر محترم آقای حسین شریعتمداری، یکی از بهترین هاست. در عین حال نکات ذیل قابل توجه است:
1- حمله صدام به ایران در شهریور 1359 پس از آن صورت گرفت که صدام در حضور خبرنگاران رسانه های جهانی قرارداد 1975 باایران را پاره کرد و گفت خوزستان را آزاد خواهد کرد! و انقلاب اسلامی را نابود خواهد ساخت و پاسخ پرسش های خبرنگاران حاضر را به سه روز بعد در تهران موکول کرد! از همان ابتدا امام فرمود که شرق و غرب در این جنگ پشت سر صدام هستند که بعدها، حقانیت این دعوی به وضوح و با اقدامات و اعترافات مقامات مختلف دو بلوک سلطه تأیید شد. هدف اعلام شده نیز چنانکه اشاره شد، تجزیه بخشی از خاک ایران و ساقط ساختن دولت انقلابی نوپای اسلامی بود.
2- در مقابل، امام دو هدف برای دفاع مقدس ملت ایران تعیین فرمود، یکی اصلی و دیگری تکمیلی. حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز و انقلاب نوپا هدف اصلی بود. اما آن بزرگوار به درستی و با روشن بینی می فرمود، اگر این گرگ خونریز باقی بماند و مجدداً فرصت یابد، منطقه روی آرامش نخواهد دید و همه کشورهای منطقه از جمله ایران باز در خطر تجاوز خواهند بود. به همین دلیل وقتی دشمن از قسمت اعظم مناطق اشغالی بیرون رانده شد، دفاع تهاجمی در دستور کار قرار گرفت. شرق و غرب با حضور فعال شوروی سابق، فرانسه، آمریکا، انگلیس و آلمان؛ از ابتدا، به نسبت های متفاوت از صدام حمایت می کردند. آنان وقتی از ایستادگی ملت ایران مطمئن شدند، بقای رژیم بعثی را هدف گرفتند و با تمامی امکانات و حمایت های تسلیحاتی و سیاسی وارد میدان شدند. شیخ نشین های ضعیف منطقه نیز تأمین کننده هزینه مالی این حمایت ها بودند.
3- دفاع تهاجمی با وجود تحریم تسلیحاتی ما و تجهیز سخاوتمندانه صدام، همراه با قشون کشی نیروی دریایی آمریکا و انگلیس به منطقه و محدودیت های دریایی و حتی ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران بسیار سخت و دشوار شد. قطعنامه 598 نیز ما را به پذیرش آتش بس با شرایطی مجبور ساخت که پیروزی در هدف اصلی به شکل تمام و کمال حاصل می شد. چرا که دفع کامل تجاوز ارضی، بازگشت اسرا، متجاوز شناخته شدن صدام و پرداخت خسارت تأمین می شد. ولی پاک کردن منطقه از لوث وجود آن جرثومه تجاوزگر تأمین نشده باقی می ماند.
4- این شرایط بسیار افتخارآفرین بود. مقایسه کنید این وضعیت را با وعده تصرف سه روزه ایران به دست صدام! یک استاد ایرانی ساکن آمریکا که متخصص تاریخ است در همایشی که به ابتکار ضد انقلابیون در آمریکا برگزار شده بود گفت، در چند سده اخیر هرگاه جنگی علیه وطن ما در گرفته بود، بخشی از خاک ایران ازمام میهن جدا شد، جز این جنگ که آخوندها به اتکاء انگیزه های دینی مردم دشمن را به جای خویش نشانده و حتی یک وجب از خاک ایران از دست نرفت.
5- در سال 1367 فشارها چنان افزایش یافت که ادامه دفاع تهاجمی را هیچکدام از سیاسیون و نظامیون مقدور تشخیص ندادند و تغییر روش به امام راحل پیشنهاد شد. آن بزرگمرد که خطر صدام وحشی را برای منطقه قطعی اعلام می فرمود تلخکامانه قطعنامه را پذیرفت. بعدها حمله صدام به کویت و اشغال این کشور که با فرار ذلیلانه شیخ کویت تکمیل شد، حقانیت موضع امام را ثابت کرد، به ویژه آنکه همین تجاوزگری پای نظامیان وحشی تر از صدام را از آمریکا به منطقه گشود.
6- مسئولان و خدمتگزاران وقت اعم از سیاستمداران یا نظامیان در آن پیروزی همه با هم، همراه با مردم و امام شریک بودند. در تلخکامی نیمه تمام ماندن مجازات صدام نیز همه مسئولان شریک بودند. دو شخصیت مورد بحث ما لااقل در عمل مواضع یکسان داشتند. چنانکه امام امت به صراحت چنین قضاوتی را مکتوب فرموده است. ولی حتی اگر مسئولان وقت مواضع متفاوت هم می داشتند، در مسئولیت مشترکشان تردیدی نیست. درست مانند اعضای هیأت دولت که به رغم مواضع مختلف نسبت به تصمیمات کابینه مسئولیت مشترک دارند.
7- چرا باید آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه به مناسبت سالگرد دفاع مقدس حرفهایی بزند که دیگر دست اندرکاران دفاع را برنجاند؟ آیا حرف نو زدن به این هزینه می ارزد؟ چرا فرمانده وقت سپاه آقای محسن رضایی باید دفاع از خود را آنقدر مهم بداند که به متهم کردن متقابل دست بزند؟ خویشتن داری کجا رفت؟ و از همه تلخ تر و نابخشودنی تر کار آقای هاشمی رفسنجانی در انتشار اسناد سری نظام است. آقای هاشمی رفسنجانی! شما با آن سابقه طولانی و زیرکی سیاسی زبانزد، چگونه نامه ای با این اهمیت را در معرض نگاه دوست و دشمن قرار دادید؟ دوست را به شدت گیج و برآشفته می کنید، و دشمن را متحیر ولی بسیار شادمان. جشن رسانه های در اختیار یا متمایل به بیگانگان را دیده اید؟ از دست افشانی بی بی سی و آسوشیتدپرس و رسانه های اسرائیلی می گذرم. شبکه الجزیره این کار را تعجب آور خوانده و جمع بندی کرده است «متخصصان بر این باورند که زمانبندی انتشار نامه برای توجیه اقدام احتمالی آمریکا علیه ایران صورت گرفته است» آیا رواست چنین اتهام زشتی به شما وارد شود؟
8- فرمانده وقت سپاه- یعنی سیاستمدار فعلی آقای رضایی- با تحلیل نظامی و با توجه به تجهیزات پیشرفته ای که از غرب و شرق در اختیار صدام می گذاشتند، فهرستی از نیازهای لجستیکی و تسلیحاتی را برای نابودی صدام ضروری اعلام می کند. این ها را امام نقل فرموده است. حالا غربی ها بهانه کرده اند ایران که از سال ها پیش خود را محتاج سلاح اتمی می دیده است پس حالا هم در همان فکر است، ولی امام که اصلاً به لزوم برابری تسلیحاتی برای جنگ با استکبار معتقد نبود و در همین نامه چنین نگاهی را رد می کند حاضر می شود جام زهر پذیرش قطعنامه را بنوشد ولی تسلیم نگاه جنگ متوازن نشود، چه رسد به قبول نیاز به سلاح اتمی. پیروزی حزب الله لبنان که به حق فرزندان خمینی اند، حقانیت نگاه امام را ثابت می کند. ایران با داشتن جوانان شهادت طلب خویش محتاج سلاح اتمی نبوده و نیست. قطعاً امام که چنین فکری را قبول نداشت پذیرش قطعنامه را ترجیح داد.
9- خطاهای کوچک آدم های بزرگ، بزرگ است، چه رسد به تقصیرهای بزرگ آنها. به رغم خدمات گرانقدر این دو نفر، این گناه بزرگ بی شک به حیثیت آنان آسیب وارد کرده است. سهم آقای هاشمی از این آسیب بیشتر است چون اول و آخر تلخ آن را رقم زد. البته اگر آقای رضایی در این مسابقه به خطای دفاع از خویش ادامه دهد در گناه حرکت ناسازگار با مصالح ملی و انقلابی مساوی خواهد کرد. از مشاوران بی عقل و مساله دار بپرهیزید.
10- معلوم می شود اگر میل به حفظ خویش شدید شد و حس منزلت خواهی بالا بود و در عالم سیاست بازی کیش و مات در گرفت، آدمهای با سابقه و بزرگ نیز چشمشان کم سو می شود. برای همه ما سیاستمداران عبرت انگیز است. سخن خویش را با این دو برادر با این رباعی به پایان می برم:
ای معتمدین قوم! یاران امام
نیکو صفتان پشت بر پست و مقام
آن پیر اگر بازی تان را می دید
می گفت که شطرنج حرام است حرام
¤ نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات