ما سه دسته منتظر داریم؛ دسته اول، کسانی که از دور، زیاد یاد امام می‌کنند و انتظار دیدار او را می‌کشند تا علایم و آثاری از امامش ببینند. دسته دوم، کسانی که آثار و جای پا و جلوه‌ای از امام را دیده‌اند. دسته سوم، کسانی که انتظار در آنها کامل شده و محبت، به حد کمال رسیده؛ طوری که ببینند یا نبینند در یقین‌شان اثر ندارد؛ بلکه در همه وقت با قلب خود مشاهده می‌کنند؛ امام سجاد(ع) می‌فرمایند: منتظرین واقعی در زمان غیبت آنقدر فهم پیدا کرده‌اند که غیبت و شهود برای آنها فرق نمی‌کند.                                   

  ریشه‌های طوبی

امام حسن(ع) می‌فرمایند: «ای مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بیاموزید. مردم، ما همانند درخت زیتونیم که نه به شرق مایل است نه به غرب. درختی که ریشه‌اش رسول خدا(ص) است و شاخه‌اش علی‌بن‌ابی‌طالب(ع). سوگند به خدا ما اهل بیت میوه آن درختیم، پس هر کس به یکی از شاخه‌های آن چنگ زند، نجات پیدا می‌کند و هر کس از آن جدا شود، جایگاهش آتش است.»

یکی از آثار عاشورایی کتاب «فروغ ابدیت» نوشته «آیت‌اللّه جعفر سبحانی» است که به طور کامل زندگانى پیامبر اکرم(ص) را تجزیه و تحلیل می‌کند. درباره زندگانى پیامبر(ص) آثار گوناگونى نگاشته شده؛ اما نویسنده این کتاب فقیه و متکلم معاصری است و این کتاب در مقایسه با آثارى که در این موضوع به رشته تحریر درآورده، دو ویژگی دارد؛ نخست اینکه، در این کتاب وقایع مهم و حوادثى که آموزندگى بیشترى دارد، بیان شده و از تفصیل و بیان رویدادهاى جزئى، مانند بسیارى از سریه‌ها(جنگ‌ها و درگیریهای بدون حضور پیامبر(ص)) صرف نظر شده است. دوم اینکه، در ضمن بررسى‌ها، انگشت روى اعتراضات و اشکالات و احیاناً غرض‌ورزی‌هاى خاورشناسان نهاده شده و به کلیه انتقادهاى آنها پاسخ داده شده است.

در جامعه ما مع‌الاسف با وجود ارادت ویژه و خاص آحاد مردم به خاندان اهل بیت(ع) در شناخت و آگاهی از زندگی رسول گرامی اسلام(ص) غفلت‌های بسیاری شده است!

این در حالی است که در این زمینه آثار و نوشتارهای غنی و دقیق بسیاری یافت می‌شود و مورخان و عالمان دینی شیعه در کتب متعددی به زندگی حضرت محمد(ص) پرداخته و شبهات و شبهه‌افکنی‌های مغرضانه را پاسخ گفته‌اند؛ کتاب‌هایی که متأسفانه آن‌طور که باید و شاید به جامعه و مردم معرفی نشده‌اند.

آداب زیارت امام رضا(ع) در  کلام حضرت آیت‌اللّه‌العظمی خامنه‌ای

به حضور امام توجه کنید: شرط اوّل قبولی زیارت این است که با حضرت «ملاقات» کنید؛ یعنی رفتنِ حرم و آمدن، صِرف رفتن به یک مکان و بیرون آمدن نباشد؛ آنجا یک روح والایی حضور دارد؛ به این حضور توجّه بکنید.

با امام حرف بزنید: «به چشم دیدن» لازمه‌ ملاقات نیست؛ او هست و سخن شما را می‌شنود، حضور شما را می‌بیند، شخص شما را می‌بیند، با او حرف بزنید؛ این شد زیارت. زیارت یعنی همین ملاقات.

با هر زبانی زیارت کنید: زیارت ‌به هر زبانی هم می‌شود؛ به همین زبان معمولی خودمان حرف بزنیم، آداب ملاقات و زیارت صورت گرفته.

زیارت‌های ائمه را بخوانید: اگر بخواهیم با یک بیان شیوا و با مضامین خوبی حرف بزنیم، آن همین زیارت‌هایی است مثل زیارت مخصوصه‌ امام رضا، زیارت امین‌اللّه یا زیارت جامعه. در حالی‌ که متن زیارت را می‌خوانید، ولو معنایش را هم ندانید، متوجّه باشید دارید خطاب به چه کسی می‌خوانید.

دل‌تان به امام متصل باشد: بعضی‌ها خیال می‌کنند باید بروند حتماً به ضریح بچسبند! اینها چون دل‌های‌شان وصل نیست، می‌خواهند جسم‌ها را وصل کنند؟ یکی هم ممکن است دورتر باشد دلش متصل.

«مشق فردا» جدیدترین ماهنامه جریان اصلاح‌طلبان است که به تازگی بر روی پیشخوان روزنامه‌فروشی‌ها قرار گرفته است؛ نشریه‌ای که روزنامه «شرق» در معرفی آن می‌نویسد: «جای خالی چنین مجله‌ای برای ژرف‌کاوی و غنا‌بخشی نظری به جهت‌گیری‌های راهبردی و سیاستیِ اصلاحات دموکراتیک و عدالت‌جویانه در ایران احساس می‌شد.» این نشریه که عموماً مطالب آن به قلم چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی، چون سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار، مصطفی تاج‌زاده و... نوشته می‌شود، اگرچه از نظر مرجعیت و تأثیرگذاری بی‌تردید با نشریات دهه ۷۰ فاصله دارد، اما می‌توان آن را شبیه‌ترین نشریه اصلاح‌طلب در این سال‌ها به نشریاتی چون «کیان» دانست نشریه‌ای که در شماره اول آن مطالب با عنوان اصلی «درک منطق موقعیت» به مسئله اعتراض در جامعه ایران و چگونگی بسیج توده‌ها پرداخته است! شماره دوم این نشریه نیز با عنوان «گذارهای محتمل» به چاپ رسیده است و به نظر می‌رسد بخش قابل توجهی از بار نظریه‌پردازی‌ها و راهبردسازی‌های اصلاح‌طلبلان برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی را به دوش خواهد کشید.

نکته: یک روز فردی از بازار عبور می‌کرد که چشمش به دکان خوراک‌پزی افتاد، از بخاری که از سر دیگ بلند می‌شد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن می‌گرفت و می‌خورد. هنگام رفتن صاحب دکان گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی. مردم جمع شدند؛ مرد که به درخواست آشپز معترض بود، از حکیمی که از آنجا می‌گذشت، خواست بین او و آشپز قضاوت کند! حکیم به آشپز گفت: آیا این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه، ولی از بوی آن استفاده کرده است. حکیم چند سکه نقره از جیبش درآورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: ای آشپز پولت پرداخت شد. آشپز با کمال تحیر گفت: این چه طرز پول دادن است؟حکیم گفت: مطابق عدالت است، کسی‌ که بوی غذا را بفروشد، در عوض باید صدای پول را دریافت کند.

نظر: حکایت این آشپز و آن فرد نیز همچون حکایت برجام است! آمریکا و کشورهای اروپایی که فقط درباره تأمین منافع ایران در برجام حرف زده‌اند و در عمل هیچ انجام نداده‌اند، وقتی آنها تنها وعده می‌دهند، ایران هم باید تنها در گفتار به برجام پایبند باشد. همان راهبردی که امروز در دستور کار نظام اسلامی قرار گرفته است؛ تعهد در برابر تعهد، عمل در برابر عمل!

حیرت آور است؛ نیست؟

از تقاطع شهید احمد رسولیان که بگذری

می‌رسی درست روبه‌روی یادمان کربلای پنج

انتهای بولوار حاج حیدر تراب

کوچه‌ شهید فاطمی‌نسب:

خانه‌ من است

حیرت‌آور است؛ نیست؟

اینکه این همه شهید

بر سر تمام کوچه‌های شهر ایستاده‌اند

تا نشانی مسیر خانه‌های ما شوند

اینکه این همه شهید رفته‌اند

تا بهانه‌ ترانه‌های ما شوند

 

 

ایستاده در اوج

بر خاکی از اندوه و غربت سرنهاده‌ست

برنیزه‌ی تنهایی خود تکیه داده‌ست

هرچند پیچیده‌ست در عالم شکوهش

معراج او بر روی خاک امّا چه ساده‌ست

آن‌قدر آزاد است از هر قید و بندی

حتّی به کهنه‌پیرهن هم تن نداده‌ست

یک روز روی شانه‌ی پیغمبر، اکنون

بالای نیزه باز در اوج ایستاده‌ست

دارد همین‌که سایه‌اش را از سر نی

باور کن این هم از سر عالم زیاد است

 

رضا یزدانی

فیلم «ردّ خون» چهارمین تجربه کارگردانی «محمدحسین مهدویان» این روزها در جدول اکران قرار گرفته است. «ردّ خون» اثری در حوزه دفاع مقدس در بستر عملیات مرصاد است که یک قصه خانوادگی و عاشقانه را روایت می‌کند. این اثر مهدویان که در حقیقت ادامه فیلم «ماجرای نیمروز» است، اولین روایت سینمای ایران از عملیات مرصاد است؛ روایتی که در سی‌و‌هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت ١۲ سیمرغ و برنده ۳ سیمرغ بلورین شد.

شهید «سیدرضا میرغفاری» یکم شهریور ماه ۱۳۳۳ در تهران در خانواده‌ای مذهبی و مؤمن دیده به جهان گشود. وی از سادات تقوی بود و در کودکی در چارچوب قوانین اسلام پرورش یافت و اصول زندگی را از دین مبین اسلام آموخت و در هفت سالگی به دبستان رفت و تحصیل علم آغاز کرد. در تهران به تحصیلات خویش ادامه داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته علوم تجربی شد. پس از فراغت از تحصیل در نیروی هوایی ارتش استخدام شد و پس از آموزش کار خود را در این ارگان آغاز کرد. وی در جریان مبارزات و حماسه همافران حضور داشت که پس از تلاش و مجاهدت بسیار و کسب تجربیات نظامی در این راستا، به درجه همافر یکم ارتقا یافت. همزمان با وقوع جنگ تحمیلی از سوی عراق و ایادی دیگر استعمارگران به میهن عزیز، او همچون دیگر دلیرمردانِ‌مرد این سرزمین خانه و کاشانه را رها کرد و به دفاع از کاشانه بزرگ و مقدس خویش ایران، مهد دلیران شتافت و ویرانی آن را دریغ و درد برشمرد و در مناطق مرزی کشور مشغول نبرد با متجاوزان شد. سیدرضا میرغفاری در این راه سرانجام نهم مهر ماه سال ۱۳۶۱ در منطقه جنگی «سومار» بر اثر اصابت ترکش توپ به لقای حق واصل شد و پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

آمده‌ایم با دلی تطهیر شده به اشک چشم و سری که بوسه زده بر تربت عشق و دستی که با ضریح حضرت دوست بیعتی سخت بسته و زبانی که نام مبارکش را بارها و بارها بر زبان جاری ساخته تا دست عهدش را فراموش نکند؛ ما به جبر زمان از کربلای حسین(ع) بازگشته‌ایم؛ همچون پروانه جدا شده از طواف عشق، گواه سخنم زبانی است که غیر از کربلا سخن نمی‌راند و گوشی است که تمام تمنایش شنیدن نام حسین(ع) است.

آقاجان

آمده‌ایم و می‌دانیم که این آمدن، هبوطی دیگر است تا ما را از بهشت حسین(ع) جدا کند و این جدایی نه برای طرد شدن که برای پریدن و پرواز ماست؛ چرا که عاشورا منتظر ماست تا زنجیر خاک از پای اراده باز کنیم و از خود و دلبستگی‌ها هجرت کرده و در ورای زمان و مکان تا عاشورای سیدالشهداء(ع) پرواز کنیم.

مولای من

آنکه در این وادی مقدس دستش به روی سینه نشست و پیشانی‌اش بر تربت شما بوسه زد، همچون یوسف افتاده در قعر چاه تا عرش سلوک کرد و بهشت مأوای او گشت. شاید بگویند بهشت ناچیز و ارزان است و حال اینکه نمی‌دانند احترام و ادب را گران می‌خرند؛ زیرا ادب دریایی است از قطرات اطاعت و این نشانی است که از کلام امام صادق(ع) گرفته شده است: «كسى كه حضرت را زيارت كند، اجر او بهشت است مشروط‍‌ به اينكه به آن حضرت اقتدا كرده و از او تبعيّت كند.»