امام خامنه‌ای می‌فرمایند: ما در دنیای اسلام بایستی در همه‌ علومِ تمدّن‌ساز‌ـ از علوم عقلی تا مجموعه‌ علوم انسانی و اجتماعی، تا علوم طبیعی‌ـ حرکت جدّی‌ای را برای پیشرفت آغاز کنیم و می‌توانیم. یک روزی دنیای اسلام در قلّه‌ تمدّن بشری قرار داشته است؛ چرا آن نباید تکرار بشود، باید حرکت کنیم. این کارِ حکومت‌ها و کار نخبگان است؛ در دنیای اسلام باید یک حرکت عظیم فکری و یک خواست عمومی به وجود بیاورند برای پیشرفت علمی و رسیدن به قلّه‌ علم و دانش، و این کار، امروز ممکن است.

گزارش خبری- تحلیلی صبح صادق از فرآیند همراهی اروپا با ایران در موضوع برجام

  امین پناهی/ پس از ماه‌ها کشمکش و جنجال بر سر برجام بالاخره دونالد ترامپ در یک سخنرانی اعلام کرد، از برجام خارج می‌شود. هر چند برجام قراردادی بود که بین هفت کشور منعقد شده بود و یک توافق دوطرفه نبود که با خروج یکی از کشورها از این قرارداد به کلی از بین برود؛ اما خروج آمریکا از برجام در واقع ادامه آن را در هاله‌ای از ابهام قرار داد. 

ژست همراهی اروپا با برجام
پس از خروج ترامپ از برجام سردمداران اروپایی تلاش کردند مخالفت خود را با این تصمیم و همراهی با برجام اعلام کنند. نخست‌وزیر انگلیس اعلام کرد: «سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان به توافق هسته‌‌ای متعهد خواهند بود.» ترزا می افزود: «به همه کشورهای جهان یادآور می‌شوم که برجام، پشتوانه‌‌ای حقوقی به نام قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل دارد و مفاد آن کماکان برای جهانیان لازم‌الاجرا است.» وزارت خارجه آلمان هم طی بیانیه‌ای اعلام کرد، با برجام، جهان امن‌تر از قبل شده و اروپا به همین دلیل، برای حفظ آن «سخت تلاش خواهد کرد.» رئیس‌جمهور فرانسه نیز از تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا برای خروج از توافق هسته‌ای ابراز تأسف کرد و در نهایت فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به خروج ترامپ از برجام گفت: «اروپا از تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا نگران است؛ به برجام پایبندیم.» موگرینی در واکنش به سخنان ترامپ گفت: «اجازه ندهید هیچ کسی برجام را از بین ببرد. ما در کنار ایران
هستیم.»
هر چند واکنش سردمداران اروپایی به خروج ترامپ از برجام یک واکنش انتقادی بود؛ اما در واقع نباید انتظار داشت این واکنش‌ها به جایی ختم بشود که اروپایی‌ها بزرگ‌ترین شریک و هم‌پیمان خود، یعنی آمریکا را رها کرده و به ایران بپیوندند. از سویی، توجه به این نکته ضروری است که دونالد ترامپ در سخنرانی خود برای اعلام خروج از برجام گفت: «من اعلام می‌کنم ایالات متحده آمریکا از برجام خارج می‌شود و طی چند روز آینده با صدور یک فرمان اجرایی، شدیدترین تحریم‌های هسته‌ای و اقتصادی را علیه ایران باز می‌گردانم. هر کشوری که به ایران کمک کند نیز می‌تواند تحت تحریم‌های ایران قرار گیرد.»

مهلت چند هفته‌ای دولت
آقای روحانی، رئیس‌جمهور هم بلافاصله پس از سخنرانی ترامپ در نطق تلویزیونی خاطر نشان کرد، حالا که آمریکا از برجام خارج شده، دولت او به دنبال حفظ برجام به کمک دولت‌های اروپایی، روسیه و چین است. آقای روحانی در همین سخنرانی به فرصت چند هفته‌ای اشاره کرد که قرار است طی آن در صورت همکاری طرف‌های اروپایی، ایران همچنان در برجام بماند.

تأکید رهبری بر تضمین اروپایی‌ها
صبح روز بعد، رهبر معظم انقلاب در دانشگاه فرهنگیان با اشاره به بدعهدی آمریکا در عمل به تعهداتش فرمودند: «حالا گفته می‌شود که برجام را می‌خواهیم با این سه کشور اروپایی ادامه بدهیم؛ من به این سه کشور هم اعتماد ندارم. من می‌گویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] می‌خواهید قرارداد بگذارید، تضمین به دست بیاورید‌ـ تضمین واقعی، تضمین عملی‌ـ وَالّا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد.»

اروپا تضمین نکرد
اما پس از این ماجرا وزیر امور خارجه به دنبال صحبت درباره آینده برجام و امکان‌سنجی تداوم آن به چند کشور می‌رود. ظریف شروع به سفر می‌کند تا با طرف‌های قرارداد برجام مذاکره‌ای دوباره داشته باشد و بتواند تضمین ادامه برجام را از آنها اخذ کند. ابتدا به چین و روسیه سفر کرده و با وزرای خارجه آنها صحبت‌ می‌کند؛ اما مهم‌ترین بخش این سفر حضور او در مقر اتحادیه اروپا و ملاقات با وزرای خارجی آلمان، فرانسه، انگلیس و همچنین خانم موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست.
ظریف این بار بدون لبخند و پیش از شروع نشست به طرف‌های مذاکره هشدار می‌دهد: «زمان زیادی برای دستیابی به مکانیزم تضمین‌های لازم برای حفظ منافع ایران در صورت ماندن در برجام وجود ندارد. ما امروز می‌خواهیم ببینیم که آیا اعضای باقی‌مانده برجام آماده ارائه منافع اقتصادی برجام هستند یا نه.»
نشست حدود یک ساعت‌‌ونیم طول می‌کشد و ماحصل آن گویا آن چیزی است که رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان را راضی کرده است. بیانیه‌ای که قرار است مفاد آن را «فدریکا موگرینی» قرائت کند، بندهای گوناگونی دارد که اهم آن عبارت است از: «حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران، تأکید بر تعاملات مؤثر بانکی با ایران، تداوم فروش نفت و گاز ایران، سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران، حمایت از فعالان اقتصادی اروپا که در ایران مشغول هستند و ایجاد فضای اطمینان‌بخش حقوقی برای آنها»؛ پس از آن ظریف اعلام می‌کند که قرار است گفت‌وگوهای کارشناسی از هفته‌های آینده آغاز شود و نتیجه آن به سمع وزرای خارجه چهار کشور برسد.
محمدجواد ظریف گویا با دست پر به تهران باز می‌گردد و آن چیزی که در نظر داشته، به دست آورده است؛ اما آیا این آن چیزی است که رهبر معظم انقلاب در صحبت‌های‌ خود در دانشگاه فرهنگیان از دولت خواسته بودند؟ ایشان از دولت می‌خواهند تضمین عملی و واقعی از دولت‌های اروپایی بگیرد؛ اما هیچ سازوکاری در این بیانیه وجود ندارد که منافع ایران را به طور کامل تضمین کند.

نشانه‌های پا پس کشیدن اروپا
یکی از مسائلی که هم برای ایران و هم برای کشورهای اروپایی بسیار مهم است، نوع برخورد تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران با سرمایه‌گذاری‌هایی است که شرکت‌های بزرگ این کشورها پس از برجام انجام داده‌اند. هر چند دولت فرانسه ابتدا اعلام کرده بود، از سرمایه‌گذارانش در ایران حمایت و دفاع خواهد کرد تا استثناهایی برای این شرکت‌ها از دولت ترامپ دریافت کند؛ اما مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه اعلام می‌کند قرار نیست بر سر ایران با آمریکا جنگ تجاری راه بیندازد.
در واقع، اروپا بر سر یک دوراهی بین ایران و آمریکا مانده و فهمیدن اینکه در نهایت کدام یک را انتخاب خواهد کرد، کار خیلی دشواری نیست و با یک حساب سرانگشتی می‌توان متوجه این موضوع شد. حجم معاملات دوطرفه آلمان، فرانسه و انگلیس با آمریکا 379 میلیارد دلار است؛ در حالی که این عدد درباره ایران از 9/5 میلیارد تجاوز نمی‌کند و این به معنای آن است که تجارت با ایران کمتر از دو درصد تجارت با آمریکاست. از سوی دیگر، آمریکا صاحب امتیاز چاپ دلار در جهان است و این صاحب امتیازی اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا دولت آمریکا هر شرکت یا بانکی را که بخواهد، می‌تواند از چرخه دلار خارج کند و بازگشت به این چرخه مستلزم تحمل جریمه‌های هنگفتي است که تجارت با ایران و سود حاصل از آن نمی‌تواند کفاف این جریمه را بدهد. این در حالی است که دولت‌های اروپایی نیز در مقابل این جریمه بانک‌های‌شان نمی‌توانند کمکی به آنها کنند.
بنابراین، اروپایی‌ها برای حفظ برجام و از بین نرفتن قراردادی که روزی پای آن را امضا کرده‌اند، اگر بخواهند هم نمی‌توانند کاری بکنند. به این معنا که حتی اگر اروپا تضمین بدهد در برجام خواهد ماند، چندان نمی‌توان به این تضمین دل بست و امیدوار بود که هر آنچه می‌گوید انجام می‌دهد.

تکرار یک تجربه تلخ
البته نباید فراموش کنیم سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه همان سه کشوری هستند که در سال 1383 قرارداد سعدآباد را به ملت ایران تحمیل کردند. کشورهای موسوم به تروئیکای اروپا که طی این قرارداد توانسته بودند از هر گونه فعالیت هسته‌ای ایران حتی در سطح آزمایشگاهی جلوگیری کنند و قرار بود به ازای آن از رفتن پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند؛ اما عملاً چنین اتفاقی نیفتاد و حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در آن زمان در نامه‌ای به محمد البرادعی نوشت: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.»
اروپا چنین تضمینی نداده و نخواهد داد؛ در واقع آنها به دنبال یک سازوکار قانونی هستند که بتوانند شرکت‌های خود را از تحریم‌های آمریکا مستثنی کنند و البته این در صورتی امکان‌پذیر است که ترامپ این استثنا را برای شرکت‌های مزبور بپذیرد. 
هر چند اگر چنین اتفاقی هم بیفتد، این ایران است که نتوانسته هیچ استفاده‌ای از برجام ببرد. به این معنا که در حال حاضر تحریم‌هایی که به واسطه برجام تعلیق شده بودند، با شدت بیش از پیش باز می‌گردند و ایران تنها به بهای همکاری با چند شرکت اروپایی حق نخواهد داشت هر گونه فعالیت هسته‌ای را که در برجام از آن منع شده، دوباره راه‌اندازی کند. بعید نیست اروپا و آمریکا با ایفای ‌نقش پلیس خوب و بد به دنبال چنین سناریویی برای آینده برجام
 باشند.
اما با نگاهی به پیشینه تاریخی کشورهای اروپایی درباره ایران و همچنین با توجه به اظهارنظرهای برخی مقامات این کشورها درباره مذاکرات جدید با ایران، به نظر می‌رسد این سه کشور اروپایی به دنبال دریافت امتیازات جدید از ایران برای حفظ برجام هستند و بهای همراهی خود را کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره درباره توانمندی موشکی، مسائل منطقه‌ای و... قرار
 داده‌اند.


  مهدي سعيدي/ خروج آمريکايي‌ها از برجام بيش از هر کس اصلاح‌طلبان را نگران کرده است. اين نگراني را مي‌توان به وضوح در گفتار و نوشتار فعالان سياسي اين اردوگاه مشاهده کرد؛ نگرانی‌ای که مي‌توان برای آن دو دليل برشمرد:
1ـ اين جريان تمام اعتبار و حيثيت سياسي خود را بر حل مشکلات اقتصادي کشور از طريق مذاکره و ديپلماسي گذاشته و با همه توان برای حمايت از روحاني به ميدان آمده است و اينک به يکباره همه چيز را بر باد رفته مي‌بيند! ادعاي آنکه «يک موجود مزاحم از برجام خارج شده است» هر چند در مواجهه با رفتار زياده‌خواهانه ترامپ اقدام تبليغاتي مثبتي به شمار مي‌آيد، اما اين تعابير نمی‌تواند براي هواداران اقناع‌کننده باشد؛ چرا که گوينده اين سخن پيش از آن از ضرورت گفت‌وگو با کدخدا سخن گفته بود! لذا نگراني‌ها از ريزش آرای روحاني و روي برگرداندن ملت از وي دوچندان شده است، ‌به طوری که صادق زيباکلام نگراني خود را چنين اعلام مي‌دارد: «از شش ماه ديگر تحريم‌ها به طور جدي خواهند آمد؛ بنابراين عملاً اصولگرايان دست بالا را در انتخابات مجلس يازدهم و رياست‌جمهوري سيزدهم خواهند داشت و آنها پيروز ميدان مي‌شوند. از همين الآن احساس پشيماني گسترده‌اي در بين آن 24 ميليوني که به روحاني رأي دادند، به وجود آمده است.»
سعيد حجاريان نمي‌تواند کاهش محبوبيت دولت اعتدال را منکر شود، اما تلاش دارد با زيرکي اذهان عمومي را از حقيقت گمراه کرده و عوامل ديگري را به جز ناکامي در برجام به منزله علت کاهش محبوبيت معرفي کند. وي به تازگي اعلام داشته است: «شايد مردم به نبود روحاني رضايت دهند! چرا كه جايگاه رئیس‌جمهور نزد حاميان خود به دليل تحقق نيافتن وعده‌هاي اقتصادي و همچنين ناتوانی در رفع حصر و برخي ديگر از مسائل افول كرده است. از اين گذشته روحاني در مقابل مسائل جاري چون فيلترينگ تلگرام و افزايش نرخ دلار نيز واكنش مناسبي نداشته است.» 
2ـ با انسداد ايجاد شده در مسیر برجام، راه خروجي براي اين نگرش وجود ندارد! اين جريان واداده آنچنان از تشديد تحريم‌ها نگران است که از همین حالا خود را تسليم آثار تحريم‌ها کرده است! بي‌اعتمادی به توانايي داخلي و عدم خودباوري براي استقامت در برابر فشارها سايه سنگين وحشت را بر اين اردوگاه غالب کرده است! اين نگراني را حتي در کلام نظریه‌پردازان اصلاحات هم مي‌توان مشاهده کرد! حجاريان پيش‌بيني مي‌کند: «من قبلاً گفته‌ام «و ما ادراك ما تحريم»؛ در تحريم‌هاي جديدي كه ترامپ و دار و دسته‌اش به‌خصوص خزانه‌داري آمریکا در نظر دارند، در بحث زنجيره مالي به تحريم ثانويه اكتفا نمي‌شود... فشار خارجي به ‌حدي شدت خواهد گرفت كه دولت را کاملاً دست‌ و ‌پا بسته خواهد كرد، به ‌حدي كه نتواند پاسخگوي مايحتاج روزمره مردم باشد و هر روز در هر گوشه كشور شاهد غائله‌اي باشد.»
در اين شرايط دو راهکار پيش روي اصلاح‌طلبان باقي مانده است. راهکار اول ماندن تا پايان کار با اعتداليون و تلاش براي حمايت از سياست‌هاي دولت و اميدواري به نجات برجام از طريق اروپايي‌هاست! راهکار دوم واگرايي و روي آوردن به سناريوي «عبور از روحاني»، با هدف کاستن از هزينه‌هايي است که مي‌تواند آينده سياسي اصلاح‌طلبان را در انتخابات آتي با تهديد مواجه کند! نشانه‌هايي از اين رويکرد در اظهارات حجاريان نمايان است، آنجا که وي اشاره کرد: «در ميان احزاب و چهره‌ها نيز عبور از روحاني محتمل است؛ چرا كه هر يك از متحدان امروزين وي تئوري بقاي خاص خود را دارند و ممكن است در يك نقطه عطف به موضع عدم دفاع برسند. بنابراين بعيد نيست در بزنگاه، روحاني بماند و يكي دو حزب اصلاح‌طلب!»
البته هر دو راهکار پرهزينه‌ است و آينده سياسي اصلاح‌طلبان را با ابهام مواجه ساخته و تصميم‌گيري را براي اين جريان دشوار کرده است. وجود چالش‌هاي جدي ديگري در اين اردوگاه، از جمله ناکامي عملکرد فراکسيون اميد در مجلس و وجود تشتت و واگرايي‌هاي درون اردوگاهي موجب شده آينده اصلاح‌طلبي با ابهامات جدي مواجه شود؛ امری که به نظر مي‌رسد مدت‌ها دامنگير اين جريان خواهد بود!

 خواب‌های سلطنتی
در ماه‌های اخیر، اختلاف میان سلطنت‌طلبان و اپوزیسیون لندن‌نشین بالا گرفته است. چندی پیش رامین پرهام از سلطنت‌طلبان مقیم خارج از کشور در مناظره با تقی‌زاده، یکی دیگر از فعالان ضد انقلاب که از شبکه ماهواره‌ای پارس پخش می‌شد، در اعترافی جالب مدعی شد هیچ‌گاه سلطنت و حزب رستاخیز به ایران باز نخواهد گشت و اگر چنین اتفاقی بخواهد صورت گیرد، بنده از وقوع آن جلوگیری می‌کنم! این اظهارات در حالی از سوی این فعال ضد انقلاب مطرح می‌شود که وی چندی پیش به نمایندگی از رضا پهلوی در نشستی با عنوان «مدیریت گذار از جمهوری اسلامی» شرکت کرده و در اظهاراتی متوهمانه به همراه دیگر فعالان ضدانقلاب برای آینده ایران پس از جمهوری اسلامی چاره‌اندیشی می‌کردند! اینها در حالی به دنبال مدیریت گذار از جمهوری اسلامی هستند که از مدیریت خود ناتوانند!
خدمت سعودی‌ها به ایران
فیصل قاسم، مجری برجسته سوری شبکه تلویزیونی «الجزیره» قطر طی مقاله‌ای در روزنامه‌ «القدس العربی»، سیاست‌های عربستان علیه ایران را در منطقه بررسی کرد. در این مقاله آمده است: «زمانی که می‌بینیم بسیج رسانه‌های عربستان علیه جمهوری اسلامی است؛ یعنی اینکه ایران اولین دشمن برای عربستان محسوب می‌شود. بیشتر سیاست‌های عربستان سعودی به نفع ایران شده است؛ خصومتی که عربستان با ایران دارد، همانند خصومت آمریکا و اسرائیل با ایران است؛ با این تفاوت که ایران اگر با آمریکا و اسرائیل تفاهم کند، از منافعی برخوردار می‌شود برعکس عربستان که اگر با ایران هم تفاهم کند، باز هم ضرر می‌بیند. اگر ما به سیاست‌های سعودی نگاه کنیم، متوجه می‌شویم به قدری که به ایران خدمت کرده، به هیچ کشوری خدمت نکرده است.»
 علت علاقه مسلمانان به ایران
خبرگزاری «اسپوتنیک» با انتشار یادداشتی تحت عنوان «می‌گویند چرا ملت‌های منطقه به ایران گرایش دارند»، رویکرد ایران در قبال کشورهای منطقه را بررسی کرده است. در این یادداشت که به قلم عماد آبشناس منتشر شده، می‌خوانیم: «یک تصمیم نابخردمندانه رئیس‌جمهوری ایالات متحده منجر شد ده‌ها فلسطینی شهید و هزاران فلسطینی دیگر مجروح شوند و باز هم سؤال می‌کنند چرا ملت‌های منطقه به ایران گرایش دارند؟ آیا فکر نمی‌کنید ملت‌های مظلوم منطقه به این دلیل به ایران گرایش پیدا می‌کنند که از مظلومیت آنها دفاع می‌کند و تنها پشتوانه آنها است؟»
ضرر ۲۵ میلیارد دلاری زنگنه
نایب‌رئیس کمیسیون انرژی در واکنش به بیانیه توتال مبنی بر خروج احتمالی این شرکت از قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی، اظهار داشت: «واگذاری مرزی‌ترین فاز پارس جنوبی به شریک کشور قطر در این میدان مشترک، یک خطای استراتژیک بود و پنج سال فرصت‌سوزی و بلاتکلیف ماندن فاز 11 تنها به سود قطر تمام شد.» هدایت‌الله خادمی گفت: «به محض روی کار آمدن دولت یازدهم یکی از جکت‌های 200 میلیون دلاری ساخته شده در ایران آماده نصب بود؛ ولی وزیر نفت دستور داد این جکت اوراق شود و هیچ کاری صورت نگیرد تا توتال توسعه این فاز را برعهده بگیرد.» خادمی گفت: «وزیر نفت بارها گفته است هر سال تأخیر در بهره‌برداری از یک طرح پارس جنوبی پنج میلیارد دلار ضرر به کشور می‌زند.»
به برجام اهانت شده!
پس از اینکه چند نفر از نمایندگان مجلس در اقدامی نمادین در برابر سخنان ترامپ که پیشتر گفته بود برجام را پاره خواهد کرد، اقدام به آتش زدن نسخه نمادین برجام و پرچم آمریکا کردند، اصلاح‌طلبان مجلس بیان می‌کنند این موضوع وجهه کشورمان را در جهان خدشه‌دار کرده است! هنوز اصلاح‌طلبان با قداست تمام از برجام صحبت می‌کنند و سندی را که با طرف‌های غربی بسته شده و بی‌اعتبار است، معتبر جلوه می‌دهند.

   فرهاد مهدوی /  آمریکا پس از خروج از برجام به دنبال یک جنگ روانی طولانی‌مدت، زمان‌بندی شده و «نشت هدایت‌شونده» تا آبان 97 با 180 روز زمانبندی است و این هدف را تعقیب می‌کند که در یک عملیات روانی فرسایشی، حاکمیت و نظام را هر روز در مسیر یک حادثه، تهدید و تحریم قرار دهد. از زمان محاسبه خروج از برجام این نکته حاصل می‌شود که آمریکا می‌خواهد یکصد و هشتاد روز خود را  تا 13 آبان که روز ملی مبارزه با استکبار جهانی است، ادامه دهد. این موضوع حکایت از این دارد که مبارزه آمریکا صرفاً در برنامه‌های هسته‌ای و موشکی نیست و آمریکا با این بهانه، هم وحدت جامعه را هدف قرار داده است و هم به دنبال آن است که شور انقلابی مردم فروکش کند؛ از این رو لازم است واکنش‌های مدبرانه‌ای را سرلوحه فعالیت‌های سیاسی و رسانه‌ای قرار دهیم.
1ـ نیروهای انقلابی به این نکته واقفند که؛ میزان دلسوزی جریان‌های اصلاح‌طلب و بسیاری از حامیان سیاسی روحانی (که بارها از دولت روحانی به عنوان رحم اجاره‌ای نام برده‌اند) برای انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن بسیار کمتر از کوچک‌ترین نیروهای آنان در سراسر کشور است و هرگونه افزایش سطح درگیری با این نیروها و تنازل آن اهداف انقلاب در مجادله با این نیروهای حقیر، به تقویت حیله‌های دشمن و اثرگذاری رفتارهای آنان بر مردم می‌انجامد.
2ـ برخی از جریان‌های افراطی اصلاح‌طلب حامی دولت نه تنها از فشارهای غرب نگران نیستند؛ بلکه در گرادهی برای تخریب برخی پایگاه‌های نظام با آنان همکاری دارند؛ ناگفته نماند که شروع تحریم‌ها در زمان فتنه 88 با آدرس‌دهی غلط آنان مبنی بر «فشار بیرونی و امتیازدهی از درون» روی داد! پس نباید انتظار داشت که جریان اصلاح‌طلبی از رفتار خود در طول مذاکرات احساس پشیمانی و عذرخواهی کند؛ زیرا از دیدگاه آنها این مردم و نظام هستند که خواهان عذرخواهی از مردم هستند، نه کسانی که مذاکره کردند و امتیاز دادند.
3ـ عملیات روانی برجام مهم‌تر از دستکاری ساختارها، دستیابی به رمزها، بتون‌ریزی رآکتور اراک و بسته شدن سانتریفیوژها بوده است؛ زیرا در آنجا آمریکا به دنبال آن بود که با نمایش مهروموم سانتریفیوژها قدرت مهار شده جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان نشان دهد و از سوی دیگر دولت روحانی درصدد بود که قدرت‌نمایی خود در مذاکره را به عنوان «مذاکره برای مذاکره» به مثابه یک دستاورد معرفی کند! اما این عملیات روانی موجودیت انقلاب اسلامی و حتی نیروهای مقاومت در سراسر منطقه را هدف قرار داده است.
4ـ دولت جمهوری اسلامی ایران تنها بازنده این میدان نیست؛ بلکه آمریکا و اروپا نیز در این عرصه بخش اعظمی از اعتبار و حیثیت خود را از دست دادند؛ این جمله هنگامی معنا می‌یابد که به تبلیغات و نوشته‌های برخی از غرب‌گرایان که همواره به دنبال ترمیم روابط با غرب و مدافع گفتمان آمریکایی بودند نگاهی انداخته شود و به عنوان سندهای ساده‌لوحی جمع‌آوری شوند. این جریان اکنون در شرایط متناقضی در میان حرف و عمل قرار گرفته است که رونمایی از آن می‌تواند به روشنگری و افزایش سطح سواد مردم بینجامد.
5ـ نیروهای انقلابی از اکنون باید بکوشند که تاریخ انقلاب اسلامی را در پنج سال گذشته و به تحقیق سه سال آینده با دقت و وسواس بسیار بنگارند؛ زیرا تاریخ معلم انسان‌هاست و این برجام هسته‌ای بزرگ‌ترین درس‌ها را به ملت ایران و جوانان آینده خواهد داد که چگونه روند نظام اسلامی که در اوج شکوفایی فضایی و هسته‌ای بود با علاقه‌مندی گروهی برای رابطه با غرب، متوقف شد.
نتیجه این بازی برای آمریکا و غرب‌گرایان ایران بازی با حاصل جمع صفر است، اما در این میان نیروهای انقلابی و مردم ایران برنده این میدان خواهند بود و ان‌شاءالله این وعده الهی محقق خواهد شد.

سخنان ضد ایرانی در عراق!
ضیاء الاسدی، رئیس دفتر سیاسی مقتدی صدر با ابراز نگرانی از اینکه دخالت های داخلی و خارجی قدرتمندی از جمله ایران اگر در تشکیل دولت به وجود بیاید مخالفتمان را پنهان نمی‌کنیم افزود: تلاش هایی برای ایجاد ائتلاف برای جلوگیری از هرگونه حضور ایران در موضوع تشکیل دولت وجود دارد و ما اکنون به دنبال تشکیل دولتی بدون حضور ایران و نیز به دور از ائتلاف با هادی العامری و نوری المالکی هستیم. او در ادامه گفت: در صورتی که تهران برای اثرگذاری بر تشکیل دولت تلاش کند، جریان صدر به جای تظاهرات، فشارهای خود را از طریق مجاری قانونی و دمکراتیک انجام خواهد داد.

ریزه‌کاری‌های بازی
عباس عبدی، فعال و تحلیلگر اصلاح‌طلب گفت: «دولت همچنان براساس شکافی که از دل آن به وجود آمد، به بقای خود ادامه می‌دهد؛ یعنی از شکاف میان اصلاح‌طلبان و حکومت. البته معلوم نیست دولت تا کی می‌تواند بر این شکاف سوار شود، از این طریق مشکلات خود را پوشش دهد و جلو برود. روحانی به ریزه‌کاری‌های بازی هم مسلط نبود و همین باعث شد که نتیجه این بازی او، بیشتر ضرر باشد تا منفعت.» 
راهکار نتانیاهو!
نشریه گاردین نوشت: نتانیاهو برخلاف ظاهرش، جنگ‌طلب نیست. وی یکی از آن دسته از رهبران اسرائیلی است که بسیار از ریسک، جنگ یا صلح گریزان است. 
وی به دیپلماسی سنتی اعتقادی ندارد، مگر در تلفیق با فشار اقتصادی و بازدارندگی نظامی. نتانیاهو بر این باور است همراه با افزایش تندروی در دولت ترامپ، تحریم‌های جدید و فرسایش نیروهای نظامی ایران در سوریه، رهبران ایران را مجبور به تسلیم کرده و حتی می‌تواند به سقوط آنها
 منجر شود!



نکته: هواپیما داشت سقوط می‌کرد همه داد و فریاد می‌کردند به جز یک نفر؛ از او پرسیدند تو چرا داد نمی‌زنی؟! گفت: مال بابام که نیست، بگذار سقوط کنه!
نظر: در روزهای اخیر یکی از موضوعاتی که افکار عمومی را درگیر کرده است، فیلترینگ تلگرام است و اتفاقاً برخی از مسئولان دولتی هم به جای آنکه در جهت خیرخواهی مردم و اصلاح روند نادرست وابستگی جامعه به یک پیام‌رسان خارجی، قدم بردارند و به مردم کمک کنند، از یک فرد ضد ایرانی حمایت می‌کنند؛ آنها اگر چه در جلسات شورای‌عالی فضای مجازی و در جلسات مختلف به فیلتر این پیام‌رسان ضد امنیتی رأی داده‌اند، اما برای ایجاد جاذبه و محبوبیت برای خود و تخریب نهادهای حاکمیتی نظام، تقصیر را به گردن دیگر نهادهای نظام می‌اندازند و به عبارتی خود را از نظام جدا می‌دانند. الان زندگی بسیاری از مردم از طریق این شبکه اجتماعی در زمینه ترویج مواد مخدر، افزایش طلاق، خودکشی دختران و... دچار مشکل شده است؛ لذا ضروری است مسئولان با مسئولیت‌پذیری بیشتری نسبت به زندگی مردم حساس باشند.



   دکتر یدالله جوانی/ برجام یا «برنامه جامع اقدام مشترک» به عنوان یک توافق بین‌المللی بین ایران و کشورهای گروه 1+5،‌ موضوعی است که در چند سال اخیر، ‌علاوه بر تأثیرگذاری بر مسائل مختلف، به شدت ذهن ایرانی‌ها را به خود مشغول کرده است. با خروج آمریکا از برجام، بار دیگر این موضوع در اولویت تحلیلی رسانه‌ها و موضع‌گیری مسئولان کشور،‌ جریان‌های سیاسی و اصحاب رسانه واقع شد. چرایی خروج آمریکا از برجام و اهداف مورد نظر دولت ایالات متحده از این اقدام، پرسشی است که از منظرهای مختلف و عمدتاً با نگاه سیاسی و با رویکردهای جناحی در رسانه‌های داخلی به آن پاسخ داده شده است. برای پاسخ دقیق به چرایی خروج آمریکا از برجام، باید چرایی ورود آمریکا به برجام را مورد توجه قرار داد. به عبارت دیگر، بدون توجه به دلایل، انگیزه‌ها و اهداف راهبردی آمریکا از ورود به عرصه مذاکره با ایران و در نهایت شکل‌گیری برجام، ‌نمی‌توان دلایل و چرایی خروج را تحلیل کرد. ورود آمریکایی‌ها به مذاکره با ایران به دلیل تغییر راهبرد آنها در مواجهه با ایران پس از شکست راهبردهای براندازی و مهار جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه است. آمریکایی‌ها پس از سه دهه تلاش برای براندازی در گام اول و مهار قدرت جمهوری اسلامی در گام دوم، بر راهبرد تغییر رفتار ایران از طریق سیاست «فشارـ مذاکره» متمرکز شدند. به عبارت دیگر، تصور آمریکایی‌ها این بود که با تبدیل سیاست و رویکرد تقابلی با ایران به یک رویکرد تعاملی با آغاز مذاکراه هسته‌ای، می‌توانند در نهایت جمهوری اسلامی ایران را وادار به تغییر رفتار در مسیر دلخواه خود کنند. در این رویکرد، ‌وارد کردن فشارها و تحریم‌های اقتصادی، عامل اصلی وادار کردن ایران به پذیرش مذاکره برای کاهش فشارها از طریق امتیازدهی و تغییر رفتار ارزیابی می‌شد. 
فشارهای اقتصادی آمریکا در نهایت، موجب شد تا در داخل کشور عده‌ای با کدخداپنداری آمریکا در جهان،‌ حل مشکلات اقتصادی را به مذاکره با این کشور گره بزنند. مبتنی بر چنین نگاهی مذاکرات مستقیم با آمریکا شکل گرفت و برجام هسته‌ای حاصل این مذاکرات شد. 
در حالی که تصور عده‌‌ای این بود که با برجام هسته‌ای تحریم‌ها از سوی آمریکا برداشته می‌شود، باراک اوباما با صراحت اعلام کرد، ایران در صورتی می‌تواند از منافع اقتصادی برجام برخوردار شود که به «روح برجام» عمل کند. از نظر دولت اوباما، روح برجام تغییر رفتار ایران در حوزه‌های مختلف منطقه‌ای، نظامی و موشکی، ‌تروریسم و حقوق بشر تفسیر شد. در واقع آمریکایی‌ها با برجام هسته‌ای و محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران، ‌به دنبال شکل‌دهی به برجام‌های دیگری بودند که همگی، با منافع ملی، استقلال و عزت ملی ایرانی‌ها در تعارض بود. اینجا بود که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی با هدف حفظ منافع ملی و عزت ایرانی‌ها، ‌باب هرگونه مذاکره در دیگر موضوعات را با آمریکایی‌ها مسدود کردند. در چنین شرایطی آمریکایی‌ها، از یک سو خود را موفق به محدودسازی برنامه‌ هسته‌ای ایران می‌دیدند، لکن از سوی دیگر راهبرد تغییر رفتار ایران را در تمامی حوزه‌های مورد نظر ناکارآمد ارزیابی کردند. البته آمریکایی‌ها از این نظر در دستیابی به اهداف کامل از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی مطمئن بودند که‌ در داخل ایران کسانی برای مذاکره در موضوعات مختلف با آمریکا اعلام آمادگی می‌کردند. به هر حال ناکام شدن آمریکایی‌ها از پیشبرد راهبرد تغییر رفتار ایران از طریق سلسله مذاکرات و برجام‌های زنجیره‌ای، آنان را به خروج از برجام برای افزایش فشارها با هدف براندازی جمهوری اسلامی سوق داد. البته آمریکا موقعی تصمیم به خروج نهایی گرفت که ‌مطمئن شد ایران در برجام خواهد ماند و محدودیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی پا برجا خواهد بود.                             ادامه در صفحه۲

 اگر آمریکا خروج خود را مرگ قطعی برجام ارزیابی می‌کرد، شاید خروجش به این شکل انجام نمی‌گرفت.
اکنون به نظر می‌رسد بین آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها یک تقسیم‌کار صورت گرفته، آمریکا با ‌خروج از برجام به دنبال تشدید تحریم‌ها و اروپا با ماندن در برجام، به دنبال نگه داشتن ایران در برجام و وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به تغییر رفتار تحت فشارهای سنگین آمریکا است. به عبارت دیگر، آمریکا با ورود به برجام، برنامه هسته‌ای کشورمان را محدود و با خروج از برجام بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای، خود را در شرایط پیش از برجام قرار داد تا بتواند هرگونه فشار اقتصادی را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند. بدیهی است که در چنین شرایطی، منافع جمهوری اسلامی و ملت ایران تنها در دو حالت زیر تأمین خواهد شد:
1ـ اروپای باقی‌مانده در برجام، تمام‌قد جلوی تمامی تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران ایستاده، ‌تأمین منافع اقتصادی ایران در چارچوب برجام را تضمین کند.
2ـ در صورت ناتوانی اروپا در دادن چنین تضمینی، ایران هم به شرایط پیش از برجام از حیث فعالیت‌های هسته‌ای بازگردد؛ زیرا منطقی و معقول نیست که ایران از یک سو، در برجام باشد و تن به محدودیت‌های هسته‌ای بدهد و از سوی دیگر آمریکایی‌ها با خروج از برجام فشارهای اقتصادی بدتر از دوران پیش از برجام را علیه ملت ایران
اعمال کنند.