چ مثل چمران؛ از بازرگان تا خمینی
اشاره:
اگرچه شهید بزرگی بود و مسؤولیتهای زیادی در زیست کوتاهش در جمهوری اسلامی داشت اما کمتر به وی رجوعی دقیق صورت میگرفت و عمدتا تنها بهعنوان یک نوستالژی به او نگاه میشد، نوستالژیای در هاله مناجاتهای عارفانهاش که عقل و دل را رودرروی هم قرار میداد و همواره این عقل بود که باید کنار میرفت؛ چرا که «مصطفی» میگفت «دل فقط مأمن خدای بزرگ شد و عشق یعنی پدیده آن، هدف حیات گردید. دل، تنها نردبانی است که آدمی را به آسمانها میرساند و تنها وسیلهای است که خدا را درمییابد. ستاره افتخاری است که بر فرق خلقت میدرخشد. خورشید تابانی است که ظلمتکده جهان را روشن میکند و آدمی را به خدا میرساند. دل، روح و عصاره حیات است که بدون آن زندگی مفهوم ندارد.
عشق، غایت آرزوی انسان است. بقیه زندگی فقط محملی برای تجلی عشق است.» مصطفی را هیچ کس درست و دقیق نخواند که چگونه یک عارف میتواند مجاهد باشد؟ چگونه روح لطیف شاعرانه در سختترین مدل از جنگ یعنی «جنگ چریکی و نامنظم» متبحر میشود؟ چگونه میتوان آمال و آرزوهای بزرگ را در ناسا فراموش کرد و به مصر و لبنان آمد و به جای لولههای آزمایشگاهی، کلاشینکف به دست گرفت؟ اینهاست که چمران را از بسیاری دیگر متمایز میکند اما کمتر کسی از این وجه به او نگریسته است، نگاهی که به موجب آن رهبری میگویند «خروجی دانشگاههای جمهوری اسلامی به نحو قاعده باید چمران ها باشند نه به استثنا!»
فیلم سینمایی «چ» شاید رجوعی دوباره به مصطفی چمران بود که مردم با ویژگیها و شخصیتش دوباره آشنا شوند و شاید بعضی به دنبال شناخت وی عمیقتر بروند، شهیدی که سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمده بود و از ابتدا در جنوب تهران درد مردم مستضعف را کشیده بود، زندگی چمران زندگی پرفراز و نشیبی است که میتوان آن را بهعنوان یک مرد در حال شدن یا یک «انقلابی به تمام معنا» نامید. از نهضت آزادی بازرگان تا نهضت انقلابی خمینی!
کد خبر: ۲۹۲۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
کد خبر: ۲۸۵۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۷