«مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون امر کوچکى نیست. مسئله انتخابات، مسئله سپردن سرنوشت بخش عمده امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است.
کد خبر: ۳۵۶۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۸
مقدمه:
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، دورههای تاریخی گوناگونی مانند کمونهای اولیه، بردهداری، فئودالیسم، سرمایهداری و... را پشت سر گذاشته است. در هر کدام از این دورهها افکار و ارزشهای متفاوتی بر انسانها حاکم بوده و نحوه زندگی آنها متفاوت بوده است. در اینجا بیمناسبت نیست که از طبیعت دوم «اصطلاح کلیدی در توسعه نابرابر» اثر نیل اسمیت، استفاده کنیم و بگوییم هر مناسبات به عنوان مثال مناسبات بردهداری، فئودالیسم یا سرمایهداری، جغرافیای تاریخی خاص خود را تولید میکند.
در دوران اولیه یا قدیم، زندگی انسانها در محدوده جغرافیای خاصی سپری میشد و اکثریت در محدوده خاصی به دنیا آمده، زندگی کرده و از دنیا میرفتند. در هر دورهای تعریفی متفاوت از انسان وجود داشته و به تبع آن حقوق متفاوتی برای او متصور و اعمال میشده است. انسانهای اولیه، بخشهایی از بدن خود را با برگ درختان میپوشاندند. غذای آنها دانههای گیاهی و میوههای درختان و در مراحل بعدی، حیوانات نیز به آنها اضافه شد. در مقاطعی انسانها روی درختان زندگی میکردند، ولی به مرور زمان با پیشرفتی که در تاریخ تمدن بشری صورت گرفت، نوع لباس، خوراک، مسکن و... آنها تغییر کرده و به عبارتی متنوعتر شده است.
در آن دوران، آنها از قبیله و سرزمین خودشان دفاع میکردند و معمولا شغل پدرانشان را ادامه میدادند. در محدوده قبیله خود ازدواج میکردند و از رئیس قبیله که بهصورت موروثی انتخاب میشد، فرمانبرداری میکردند. به عبارتی طبق نظریه (مازلو) نیازهای اولیه انسان، آن هم به شکل ابتدایی تامین میشد. مازلو، نیازهای انسان را به نیازهای اولیه و ثانویه تقسیم کرده است، ولی در دنیای جدید علاوه بر نیازهای اولیه به نیازهای ثانویه انسان نیز توجه خاص میشود.
حق و حقوق تازهای برای انسانها به رسمیت شناخته شده است. یکی از آنها حق انتخاب است و انسانها آزادی بیشتری دارند که با چه کسی ازدواج کنند؟ چه شغلی انتخاب کنند؟ کجا زندگی کنند؟ به عبارتی، آنها آزادی بیشتری در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... خود دارند. هر چند هنوز افراد، جریانها و گروههایی در دنیا هستند که حق انتخاب برای انسانها قائل نیستند، ولی آنها و اندیشهشان در حال زوال است و در آینده تاریخ بشری جایی ندارند.
در هر برههای از تاریخ، ارزشها و هنجارهایی بر جامعه حاکم بوده و مردم به آن پایبند بودهاند و تخطی از آن، جرم محسوب میشده است. قرون وسطی در اروپا نیز یکی از دورههای مهم بوده که حوادث و اتفاقات بسیار تلخی، طی این قرنها اتفاق افتاده و دوران تاریکی لقب گرفته است. در قرون وسطی، هیچکس حق اظهارنظر برخلاف نظریه کلیسا را نداشت و افرادی مانند گالیله به جرم اعلام یک نظریه علمی، توسط کلیسا محاکمه شد.
حرکتهای سیاسی و انقلابی، علیه حکومتهای دیکتاتوری اروپا به تاسیس دموکراسیهای نو در غرب منجر شد. این حرکتها حاصل اثرگذاری فکری اندیشمندان فرانسوی، «منتسکیو و ژان ژاک روسو» و سیاستمداران آمریکایی، «توماس جفرسون و جیمز مدیسون» بود. در این دوره ما پدیدههای جدیدی مانند کشور، ملت، دولت، دموکراسی، توسعه، منافع ملی، امنیت ملی، احزاب و انتخابات را داریم. تغییر و تحولاتی که در اروپا به رنسانس منجر شد، کل جهان را تحتتاثیر قرار داد. کشورمان ایران نیز از این تاثیرات بیبهره نبوده و نخبگان و مردم به تدریج خواهان توسعه کشور شدهاند. دموکراسی از لوازم توسعه بوده، همچنین وجود احزاب از ضروریات دموکراسی است. مردم از طریق انتخابات به کاندیدای احزاب رای داده و آنها قدرت را به دست میگیرند.
حال در این مقاله برآنیم که به این سوال پاسخ دهیم که معیار و شاخص صحیح انتخاب چیست؟
کد خبر: ۳۰۱۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷