روشنفكري ايراني و فلسفه غرب در گفتوگو با حاتم قادري
اشاره:
فلسفه در معناي دقيق لفظ به لحاظ نظري بيترديد اصليترين و مهمترين دستاورد تمدن غربي است كه البته هم در خاستگاهش در يونان و هم در بسط و گسترشش در طول تاريخ از كوششهاي انديشمندان و حكيمان ديگر تمدنها به خصوص تمدن ايراني- اسلامي بسيار بهره گرفته است. به اين لحاظ در مواجهه فكري با تمدن جديد رويارويي با فلسفه و انديشه فلسفي اولويت و اصالتي انكارناشدني دارد.
از خلافآمد عادت است كه با وجود اين اهميت و ضرورت كه از قضا تك چهرههايي در تاريخ معاصر انديشه ايران بدان واقف بودند، روشنفكري ايراني بسيار با تاخير و كجدار و مريز به فلسفه پرداخته است و توجهي چنان بايسته و شايسته به آن نداشته است، تا جايي كه ميتوان گفت با وجود تلاشهاي پراكنده و جسته و گريختهاي كه پيش از انقلاب در زمينه آشنايي با فلسفه غرب صورت گرفت، تازه بعد از انقلاب است كه به ويژه از آغاز دهه ١٣٧٠ توجهي جدي و گسترده به فلسفه پديد آمد، اگرچه چنان كه حاتم قادري در گفتوگوي مفصل پيش رو ميگويد هنوز راه زيادي داريم تا بتوانيم ميان اين انديشههاي فلسفي با سامانههاي سياسي و اجتماعي پيوندي برقرار كنيم.
به مناسبت روز جهاني فلسفه كه در سومين پنجشنبه نوامبر هر سال از سال ٢٠٠٢ تاكنون از سوي يونسكو برگزار ميشود، نزد اين استاد دانشگاه تربيت مدرس رفتيم و از او درباره نسبت روشنفكري ايراني و فلسفه جديد پرسيديم. قادري از معدود استادان علوم انساني است كه در كنار تاملات گسترده راجع به روشنفكري در ايران در آثارش توجهي جدي به انديشه فلسفي دارد و در آثاري چون «ايران و يونان: فلسفه در لابهلاي سياست و در بستر تاريخ» و «سقراط در آينه آپولوژي» مشخصا به انديشههاي فلسفي و نسبتشان با تحولات سياسي پرداخته است.
کد خبر: ۳۰۶۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱