در گزارشی تامل برانگیز کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان اعلام کرد که میلیونها پناهجو در چرخه باطلی از جنگ و تغییرات اقلیمی گرفتار شدهاند و ممکن است که بسیاری از مناطق غیرقابل سکونت شوند. آژانس پناهندگان سازمان ملل دوشنبه در گزارشی نوشت، مناطقی که در حال حاضر میزبان حدود نیمی از پناهندگان دنیا هستند، ممکن است که در ۱۵ سال آینده با شوکهای شدید مرتبط با تغییرات اقلیمی مواجه شوند.این گزارش افزود: تغییرات اقلیمی نه تنها آسیبپذیریهای فعلی را تشدید میکند، بلکه به آوارگی بیشتر منجر شده و پیچیدگیها و خطرات وخیمتری برای پناهندگان ایجاد خواهد کرد، به طوریکه بسیاری از آنها راهی برای فرار از این وضعیت نخواهند داشت. این نهاد همچنین اعلام کرد که تا اواسط سال ۲۰۲۵ حدود ۱۱۷ میلیون نفر بر اثر جنگ، خشونت و آزار و اذیت آواره شدهاند. همچنین تا همین مدت، سه نفر از هر چهار نفر در کشورهای زندگی کردهاند که در معرض تبعات بالا تا شدید تغییرات اقلیمی قرار دارند. فجایع مرتبط با آب و هوا در بیش از ۱۰ سال گذشته حدود آوارگی و بیجا شدن داخلی ۲۵۰ میلیون نفر در کشورهایشان شده است. پیشبینی میشود شمار کشورهایی که تا سال ۲۰۴۰ به شدت در معرض فجایع مربوط به تغییرات اقلیمی قرار خواهند گرفت، به ۶۵ کشور افزایش پیدا کند. این گزارش در حالی منتشر شده که این روزها نشست اقلیمی در برزیل در حال برگزاری است و حاضران در این نشست نتوانستهاند تصمیمی اجرایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی منفی بگیرند. این وضعیت بحرانی در حالی بر جهان حاکم است که در باب چرایی این وضعیت نکاتی چند قابل توجه است.
اقتصاد سرمایهدارانه و بحرانسازی بدون مسئولیت پذیری
هر چند که مسائل جغرافیایی و جمعیتی بر تغییرات اقلیمی تاثیر گذار است اما این امر نافی چند دهه عملکرد بحران ساز اقتصاد سرمایه دارانه نمیباشد. لیبرال سرمایه داری که صرفا به دنبال منفعت مادی است از یک سو با پیشرفت روز افزون صنایع و مصرف منابع معدنی و سوختی زمینه ساز آلودگی هوا و برهم خوردن اقلیم جهانی شده است و از سوی دیگر با اپارتاید علمی از جمله انحصار طلبی هستهای و گرفتار سازی کشورها در سوختهای فسیلی، مانع از توسعه فنی و علمی سایر کشورها گردید که نتایج منفی بر اقلیم کشورها داشته است. غرب امروز در حالی مدعی اقدام برای بهبود آب و هوا و اقلیم است که عامل اصلی این وضعیت لیبرال سرمایه داری غربی بوده است که امروز حاضر به پذیرش مسئولیت و پرداخت هزینه آن نمیباشند و برآنند تا هزینه را به سایر کشورها تحمیل نمایند.
جهان قربانی جنگ افروزی غرب
حقیقت انکار ناپذیر دیگر آن است که تغییرات اقلیمی، ویرانی جغرافیایی، جابه جایی مخرب جمعیتی در درون کشورها و میان کشورها برگرفته از اقدامات تحمیلی است که نظام سلطه علیه سایر کشورها صورت داده است. فقر فرهنگی ناشی از نبود امکانات تحصیلی و یا فقر اقتصادی که عملا رویکرد ملتها به دانش آموزی و رفتارهای فرهنگی در حوزه اقلیمی و زیست محیطی و بهداشتی را تحت شعاع قرار میدهد، همواره از سوی سلطه گران علیه سایر کشورها بویژه در آفریقا تحمیل شده است تا در سایه آن بتوانند به غارت منابع و ثروتهای آنها بپردازند. جنگهای طایفهای و قبیلهای برای مشغول سازی ملتها به بحرانهای داخلی و نادیده گرفتن استعمار و یا فروش تسلیحات که آوارگان بیشماری را بر جای گذاشته بعد دیگری از پیامدهای سیاستهای نظام سلطه است که اقلیمها و جغرافیای کشورها را تحت تاثیر قرار داده است. تروریسم پروری برای تجزیه و برهم زدن نظم جهانی در کنار لشرکشیهای مستقیم غرب را باید از دیگر ابعاد طراحیها و تاثیرات رفتارهای مخرب غرب در اقلیم جهانی دانست.
بی خاصیتی نهادهای بینالمللی در توقف فجایع انسانی
نگاهی واقع بینانه در فجایع انسانی، جا به جایی میلیونی جمعیت ها، متوقف نشدن جنگها و نزاعهای جهانی و بر زمین ماندن مصوبات اقلیمی جهانی و... بیانگر یک حقیقت تلخ است و آن اینکه نهادها و سازمانهای بینالمللی تحت تاثیر سیاسی کاری ها و دخالت های غرب از انجام مسئولیت های خود باز مانده اند. نمود عینی این وضعیت را در غزه می توان مشاهده کرد. بیش از دو سال است که غزه آماج تجاوزگری رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن است که دو میلیون فلسطینی را آواره ساخته است، در حالی که از جغرافیای غزه نیز به ویرانه ای فاجعه زده مبدل شده است. سازمان ملل نیز تحت سلطه غربی ها نتوانسته هیچ اقدامی برای مقابله با این وضعیت صورت دهد. وضعیت امروز غزه را باید شکست نهادهای بین المللی در حمایت از بشریت و اقلیم و جغرافیای جهانی دانست که پیامدهای آن بر کل منطقه غرب آسیا اثر خواهد گذاشت. نمود دیگر این بی کفایتی جهانی با فجایع جهانی را در سکوت این ساختارها در برابر رویکردهای جدید دارندگان سلاح هسته ای به نوسازی تسلیحاتشان می توان مشاهده کرد که جهانی را به ویرانی می کند.
نگاهی واقع بینانه در فجایع انسانی، جا به جایی میلیونی جمعیت ها، متوقف نشدن جنگها و نزاعهای جهانی و بر زمین ماندن مصوبات اقلیمی جهانی و... بیانگر یک حقیقت تلخ است و آن اینکه نهادها و سازمانهای بینالمللی تحت تاثیر سیاسی کاری ها و دخالت های غرب از انجام مسئولیت های خود باز مانده اند.
تروریسم اقتصادی و پیامدهای اقلیمی آن
نکته مهم آن که غرب با اعمال تحریم ها در قالب تروریسم اقتصادی علیه کشورها مانع از آن شده که بسیاری از دولت ها بتوانند برای نوسازی تاسیسات و صنایع خویش اقدام نمایند فرسودگی در بخش های زیر ساختی و نبود منابع برای فعالیت های زیست محیطی موجب شده تا بسیاری از کشورها عملا گرفتار بحران های اقلیمی گردند. حقیقت آن است که ادعای غرب مبنی بر اعمال صرف تحریم ها علیه دولت ها یک دروغ و فریب بزرگ است و در اصل این تحریم ها که از یک سو علیه ملت هاست و از سوی دیگر دارای تبعات زیست محیطی برای کل جهان است. امروز اگر جهان به دنبال حل بحران های اقلیمی است یک راه بیشتر در پیش رو ندارد و آن مقابله کردن با سیاست های سلطه گرایانه و بحران ساز نظام سرمایه داری است که با آپارتاید علمی و تروریسم اقتصادی و جنگ افروزی هایش جهان را به ویرانی و بحران های لاینحل سوق داده است.