ترکیب خبرگان رهبری به چه شکل است؟
اشاره: هاشمیرفسنجانی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری معادله پیچیدهای را وضع کرد و با سیاستورزی خود لیست جامعه مدرسین در تهران را در بنبستی قرار داد که تصور آن را نداشتند البته اصولگرایان نیز نتوانستند در یک تصمیم درست، این سیاست هاشمی را خنثی کنند و در شرایطی که بهراحتی هر سه عالم اصلی لیست جامعه مدرسین (آیات جنتی، یزدی و مصباح) میتوانستند وارد مجلس خبرگان شوند، 2 تن از آنها از راهیابی به مجلس خبرگان بازماندند.
عدم حضور این دو بزرگوار از سوی هاشمی بهعنوان یک پیروزی سیاسی به حساب آمد اما آیا در یک نگاه جامع ترکیب خبرگان به نفع هاشمی شده است؟ این مساله را میتوان در بررسی وضعیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سراسر کشور متوجه شد که اتفاقا وضعیت برای هاشمی نهتنها بهتر نشده بلکه مخالفان وی در خبرگان-که او با ادبیات دشمن آنها را تندرو میخواند- بیشتر نیز شدهاند.
در انتخابات خبرگان رهبری که رقابت در کشور برای 88 کرسی این مجلس است، از میان شرکتکنندگان 51 نفر اعضای قدیمی خبرگان رهبری هستند که در دوره پیش نیز حضور داشتهاند اما 37 عضو جدید به عضویت خبرگان درآمدهاند. این اعضا در چند ویژگی اشتراک دارند که همه این ویژگیها برای هاشمی زنگ خطر است. اول آنکه به نسبت اعضای سابق عمدتا سن کمتری دارند و حضور اجتماعیشان در محافل مختلف بشدت بیشتر است. دوم عمدتا سخنوران قابلی هستند، سوم مواضع ضدهاشمی آنها عیان است.
برای اینکه تحلیل دقیقتری از وضعیت راهیافتگان جدید به صحنه انتخابات داشته باشیم، لازم است برخی چهرههای جدید و مواضعشان را مورد بررسی قرار دهیم. در این میان نام چهرههایی چون آیتالله سیدمحمدهادی میرباقری که آیتالله مصباح او را از نوادر میداند، آیتالله محمدیعراقی که داماد آیتالله مصباحیزدی است، برخی شاگردان آیتالله مصباح، آیتالله اراکی، آیتالله توکل که تبلیغاتش با عنوان عمار ولایت منتشر شد، آیتالله شبستری و نمازی، آیتالله مستشاری که قائممقام نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها بودند، حجتالاسلام ابوالقاسم دولابی که از اساتید حوزه علمیه مشکات است و نیز نام جوانی انقلابی که در هرمزگان پیروز شده، به چشم میخورد.
کد خبر: ۲۹۲۸۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
آیا اهداف نهضت امام تحقق یافته است؟
اشاره: 15 سال طول کشید تا نهضت «امام خمینی(ره)» در سال 42 به 22 بهمن 57 ختم شود و انقلاب اسلامی به وقوع بپیوندد؛ آن هم در شرایطی که رژیم شاه از همان سالهای ابتدایی نهضت امام حرکت «مدرنیزاسیون» را در ایران شروع کرده بود و طبقه متوسط در حال گسترش بود؛ اما انقلاب عالم مردم را عوض کرد، چراکه عالم امام متفاوت از دیگر عوالم در دنیای آن روز بود. در یک دوقطبی شرقی و غربی، در مناسبات بین «سوسیال – دموکراسی» و «لیبرال – دموکراسی» که هر دو مبتنی بر «انسانمحوری» است؛ انقلابی زاییده شد که «خدامحور» بود. «برینگتون مور» در کتاب معروف خود «ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی» متکی به تجربههای صورت گرفته از 3 نوع انقلاب «بورژوازی»، «فاشیستی» و «دهقانی» صحبت میکند که انقلاب «بورژوازی» نمونه انقلاب از «پایین و راستگرایانه» است که در فرانسه، آمریکا و انگلستان اتفاق افتاده است، فاشیستی از «بالا و راستگرایانه» در نمونه ژاپن و آلمان، و دهقانی از «پایین و چپگرایانه» که نمونههای مورد بررسی مور، چین و روسیهاند. در واقع در تحلیل مور تجربهای مثل انقلاب اسلامی دیده نمیشود که انقلابی از پایین و براساس عامل اصلی «مذهب» باشد.
تحولات گسترده «فرهنگی»، «سیاسی» و «اجتماعی»ای در فضای ایران انقلابی رخ داد که قابل تصور نبود؛ کشوری که در مسیر مدرنیزاسیون و غربی شدن پیش میرفت، به یکباره در مسیری 180 درجهای قرار گرفت و مردم همه این مسیر جدید را پذیرفتند؛ این تغییر ماهوی حتی در ظواهر افراد در جامعه نیز تاثیرگذار بود. دهه اول انقلاب به 2 علت در عالم بینظیر خود باقی ماند؛ اول آنکه امام همچنان در قید حیات بودند و وجود ایشان و برخورد قاطعشان جلوی بسیاری از کجرویها را میگرفت، و دوم آنکه دفاع مقدس فرصت را برای خارج شدن از جو انقلابی بودن برای آنها که میخواستند از این مسیر خارج شوند، ایجاد نمیکرد و روح انقلاب در لحظه لحظه زمان جاری بود.
کد خبر: ۲۹۲۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸