برچسب ها
اشاره: مي‌گويند "شورا" جوهر دموكراسي است و براي برون‌رفت از هر تضادي بايد به آن متوسل شد. دغدغۀ ما ايراني‌ها اين است كه چرا شوراها، تشكل‌ها و احزاب ما هر كدام بعد از رونق اوليه خيلي زود به ركود و كدورت و انحلال كشيده مي‌شوند، پايان خوبي ندارند و اثر نامطلوبي در ذهن مردم از خود به جا مي‌گذارند؟ ما شوراهاي متفاوتي داشته‌ايم، چه در درون جمهوري اسلامي ـ نظير شوراي شهر ـ و چه در بخش اپوزيسيون بعضاً برانداز؛ اما در عمل ديده‌ايم كه نه تنها اين شوراها عملكرد و بيلان مشخص و مثبتي نداشته‌اند، بلكه منفي هم عمل كرده‌اند. واقعاً اگر "شورا" تنها راه خروج از بن‌بست به حساب مي‌آيد، خود اگر به بن‌بست برسد تكليف چيست؟ چرا شوراها خود به بن‌بست رسيده‌اند؟ به خاطر اصول غلط؟ يا استراتژي غلط؟ و يا هژموني‌طلبي اعضا و رهبران و نشناختن درست شرايط و ارزيابي غلط از شرايط؟ در همين راستا به كتابي برخورديم به نام "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" كه توسط "انجمن ايران پيوند" مستقر در هلند در سال 1381 منتشر شده است. در اين كتاب سعي شده است كه با يك كار نسبتاً علمي، به ارزيابي و نقد و بررسي "شوراي ملي مقاومت" پرداخته شود. اساس "شوراي ملي مقاومت" با اين جمع‌بندي شكل گرفت كه دكتر بني‌صدر بعد از بركناري از رياست جمهوري و مخفي شدن به اين نتيجه رسيد كه اگر مردم ايران در انتخابات رياست جمهوري (رجايي) شركت چشمگير داشته باشند، از مخفي‌گاه بيرون مي‌آيد و زندگي علني خود را شروع مي‌كند و اگر شركت در انتخابات چشمگير نبود، خود را رئيس‌جمهور قانوني مملكت دانسته و بايد راه مهاجرت و تبعيد را انتخاب كند. بني‌صدر در كتاب خاطراتش ـ درس تجربه ص 345 و 346 ـ در اين باره مي‌نويسد: "... وقتي كه تصميم گرفتيم به خارج بياييم، آقاي مسعود رجوي آمد به محلي كه من مخفي بودم، او در آنجا گفت، مي‌خواهيم قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ـ كه 40 روز بعد انجام مي‌شد ـ خارج شويم. من گفتم نه، اول بايد ببينيم مردم ايران در اين انتخابات رياست جمهوري چگونه عمل مي‌كنند. اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها و رأي دادند، معنايش اين است كه اين كودتا را تأييد كرده‌اند. بنابراين، من ديگر تكليفي ندارم و از مخفي‌گاه بيرون خواهم آمد و يك اعلاميه خواهم داد كه مردم ايران! شما با رفتن به پاي صندوق‌‌ها و دادن رأي خود، اين كودتا را تأييد كرديد. كشور ما شماست... چون انتخاب شما، اين طور شده است، من هم انتخاب شما را مي‌پذيرم. آقاي رجوي گفت: "اكثرهم لايعقلون، قرآن ميگه اكثر مردم عقل ندارن. شما مي‌گيد اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها، خب، مي‌رن، آخوندها بهشون مي‌گن برويد پاي صندوق‌ها، اينها هم مي‌روند پاي صندوق‌ها." گفتم: "اولاً، شما قرآن را نخوانده‌ايد... قرآن دربارۀ كفار مي‌گويد و نه به مردم مسلمان ايران. قرآن مي‌گويد با كفار رفتار خشن نداشته باشيد، چون از روي ناداني كافرند. نگفته‌ است به اين كه مردم رأي ندارند. دوم اين كه موقعيتي كه من دارم از همين مردم دارم و آنها به من رأي دادند و اگر رأي آنها نبود، من رياست جمهوري ندارم. يك آدمي هستم مثل بقيه. سوم اين كه شما اشتباه مي‌كنيد و كاملاً مطمئنم كه مردم نمي‌روند و در اين انتخابات شركت نمي‌كنند. اگر مردم شركت نكردند، من هم به عنوان رئيس‌جمهور وظيفه دارم تا از ايران خارج شوم و آن كارهايي كه قبلاً گفتيم بايد بكنيم و از سوي اين ملت." "وقتي انتخابات رياست جمهوري برگزار شد، در وزارت كشور كه مسئوليت اجراي انتخابات را به عهده داشت، چند تن از دوستان ما كه آنجا بودند و رژيم هم نمي‌دانست، به ما خبر دادند در سراسر كشور فقط دو ميليون و هفتصد هزار نفر در انتخابات شركت كردند و رأي دادند. يعني در واقع، به اين شكل آن انتخابات را به طور خودجوش تحريم كردند، بدين ترتيب، مردم موضع خودشان را ابراز كردند و..." مي‌بينيم كه چه طور بني‌صدر با ارزيابي نادرست، خود را رئيس‌جمهور قانوني مي‌نامد، ‌راه مهاجرت در پيش مي‌گيرد و به كمك مسعود رجوي شوراي ملي مقاومت را براساس يك آمار سراب‌گونه، تشكيل داده، خود را رئيس‌جمهور قانوني مي‌نامد و مسعود رجوي را به سمت نخست‌وزيري خود در اين شورا منصوب مي‌كند. تاريخ تأسيس شوراي ملي مقاومت 30 تير 1360 است. بررسي كار شورايي كه اين چنين براساس آمار و ارزيابي نادرست از جامعۀ ايران استوار مي‌شود، مي‌تواند ما را در بررسي و ارزيابي نفس "شورا" كمك كند. با ارزيابي ابعاد ايدئولوژيك، استراتژيك و تشكيلاتي شوراي ملي مقاومت، مي‌توانيم به ارزيابي ديگر شوراها و تشكل‌ها و تا حدي به اصول و ضوابط محكم براي برپايي و دوام يك "شورا" پي ببريم. در كتاب "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" با تني چند تن از اعضاي سابق اين شورا و برخي صاحبنظراني كه عضو نبوده‌اند مصاحبه شده است: بابك اميرخسروي، دكتر منصور بيات‌زاده، دكتر محمد برقعي، رضا چرندابي، دكتر علي‌اصغر حاج‌سيدجوادي، بهروز حقي، مهدي خانباباتهراني، مهدي خوشحال، مهندس پرويز دستمالچي، دكتر علي راسخ‌افشار، محمود راسخ، كامبير روستا، هادي شمس‌حائري، احسان شريعتي، مهندس منوچهر صالحي، ‌دكتر منصور فرهنگ، دكتر حسين لاجوردي، دكتر حسن ماسالي، داريوش مجلسي، دكتر مهدي ممكن، دكتر عليرضا نوري‌زاده، بهمن نيرومند و ديدگاه‌هاي مكتوب حزب دموكرات كردستان ايران. براساس تقسيم‌بندي اجمالي‌اي كه نشريۀ چشم‌انداز ايران انجام داده است، سؤالات حول سه محور اساسي دور مي‌زند: 1- انگيزه، ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت 2- عملكرد شورا و نقدهاي فيمابين، مشكلات طبيعي ناشي از مشي غلط يا ناشي از خودمحوري‌ها... 3- سير جدايي‌ها و افول شوراي ملي مقاومت و دلايل آن. ما برآنيم تا مهم‌ترين بخش از پاسخ‌هايي را كه اعضاي شوراي ملي مقاومت به اين پرسش‌ها داده‌اند، در نشريه درج كنيم. در شمارۀ 21 نشريه در بخش نخست اين موضوع، پاسخ مصاحب‌شوندگان به پرسش نخست يعني "انگيزه، ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت" بررسي شد. در قسمت دوم تلاش كرديم پاسخ به پرسش دوم را تقديم كنيم، اما از آنجا كه تفكيك‌ پاسخ‌هاي پرسش دوم و سوم ممكن نبود، تصميم گرفتيم تا پاسخ مصاحبه‌شوندگان به هر دو پرسش ـ دوم و سوم ـ را ارائه كنيم. در شمارۀ قبل پاسخ تعدادي از مصاحبه‌شوندگان به پرسش دوم و سوم درج شد و در اين شماره نظرات آقايان دكتر حسن ماسالي، دكتر محمد برقعه‌اي، رضا چرندابي، دكتر حسين لاجوردي، دكتر كامبيز روستا، محمود راسخ، مهندس پرويز دستمالچي، دكتر منصور بيات‌زاده، مهندس منوچهر صالحي، دكتر علي راسخ‌افشار، داريوش مجلسي، مهدي خوشحال و دكتر عليرضا نوري‌زاده از نظر خوانندگان مي‌گذرد. تصحيح و پوزش: در بخش اول و دوم "نگاهي به فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" (چشم‌انداز ايران شمارۀ 21 و 22) آمده بود كه همۀ مصاحبه‌شوندگان "انجمن ايران پيوند" از اعضاي شوراي ملي مقاومت بوده‌اند، در حالي كه اين گونه نبوده و با دقت در متن مصاحبه‌ها مي‌توان به اين امر پي برد.
کد خبر: ۳۰۱۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۵

اشاره: مي‌گويند "شورا" جوهر دموكراسي است و براي برون رفت از هر تضادي بايد به آن متوسل شد. دغدغه‌اي كه در بين ما ايراني‌ها وجود دارد اين است كه چرا شوراها، تشكل‌ها و احزاب ما هر كدام بعد از رونق اوليه خيلي زود به ركود و كدورت و انحلال كشيده مي‌شوند، پايان خوبي ندارند و اثر نامطلوبي در ذهن مردم از خود به جا مي‌گذارند؟ ما شوراهاي متفاوتي داشته‌ايم، چه در درون جمهوري اسلامي – نظير شوراي شهر – و چه در بخش اپوزيسيون بعضا بر انداز؛ اما در عمل ديده‌ايم كه نه تنها اين شوراها عملكرد و بيلان مشخص و مثبتي نداشته‌اند، بلكه منفي هم عمل كرده‌اند. واقعا اگر "شورا" تنها راه خروج از بن‌بست به حساب مي‌آيد، خود اگر به بن‌بست برسد تكليف چيست؟ چرا شورا خود به بن‌بست رسيده‌اند؟ به خاطر اصول غلط؟ يا استراتژي غلط؟ و يا هژموني‌طلبي اعضا و رهبران و نشناختن درست شرايط و ارزيابي غلط از شرايط؟ در اينجا برآنيم به ارزيابي "شوراي ملي مقاومت بپردازيم.
کد خبر: ۲۹۶۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵

اشاره: مي‌گويند "شورا" جوهر دموكراسي است و براي برون رفت از هر تضادي بايد به آن متوسل شد. دغدغه ما ايراني‌ها اين است كه چرا شوراها، تشكل‌ها و احزاب ما هر كدام بعد از رونق اوليه خيلي زود به ركود و كدورت و انحلال كشيده مي‌شوند، پايان خوبي ندارند و اثر نامطلوبي در ذهن مردم از خود به جا مي‌گذارند؟ ما شوراهاي متفاوتي داشته‌ايم، چه در درون جمهوري اسلامي – نظير شوراي شهر – و چه در بخش اپوزيسيون بعضا برانداز؛ اما در عمل ديده‌ايم كه نه تنها اين شوراها عملكرد و بيلان مشخص و مثبتي نداشته‌اند، بلكه منفي هم عمل كرده‌اند. واقعا اگر "شورا" تنها راه خروج از بن‌بست به حساب مي‌آيد، خود اگر به بن‌بست برسد تكليف چيست؟ چرا شورا خود به بن‌بست رسيده‌اند؟ به خاطر اصول غلط؟ يا استراتژي غلط؟ و يا هژموني‌طلبي اعضا و رهبران و نشناختن درست شرايط و ارزيابي غلط از شرايط؟ در اينجا برآنيم به ارزيابي "شوراي ملي مقاومت" بپردازيم. "شوراي ملي مقاومت" با بنيانگذاري ابوالحسن بني‌صدر و مسعود رجوي پا گرفت و در همان ابتدا احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي مختلف به اين شورا پيوستند؛ نظير حزب دموكرات كردستان به رهبري عبدالرحمن قاسملو و كساني چون بابك امير خسروي، دكتر منصور بيات‌زاده دكتر محمد برقعي، رضا چرندابي، دكتر علي‌اصغر حاج سيدجوادي، بهروز حقي، مهدي خانبابا تهراني، مهدي خوشحال، منهدس پرويز دستمالچي، دكتر علي راسخ‌افشار، محمود راسخ، كامبيز روستا، هادي شمس‌حائري، احسان شريعتي، مهندس منوچهر صالحي، دكتر منصور فرهنگ، دكتر حسين لاجوردي، دكتر حسن ماسالي، داريوش مجلسي، دكتر مهدي ممكن، دكتر عليرضا نوري‌زاده و بهمن نيرومند... اعضاي اين شورا مدعي بودند كه سرآمد جامعه، مترقي و انقلابي‌اند و رژيم جمهوري اسلامي عقب‌مانده مرتجع و يا مستبد ديني و حتي فاشيست است. در همين راستا به كتابي برخورديم به نام "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" كه توسط "انجمن ايران پيوند" مستقر در هلند در سال 1381 منتشر شده است در اين كتاب سعي شده است كه با يك كار نسبتا علمي، به ارزيابي و نقد و بررسي "شوراي ملي مقاومت" پرداخته شود. اساس "شوراي ملي مقاومت" با اين جمع‌بندي شكل گرفت كه دكتر بني‌صدر بعد از بركناري از رياست جمهوري و مخفي شدن به اين نتيجه رسيد كه اگر مردم ايران در انتخابات رياست جمهوري (رجايي) شركت چشمگير داشته باشند، از مخفي‌گاه بيرون مي‌آيد و زندگي علني خود را شروع مي‌كند و اگر شركت در انتخابات چشمگير نبود، خود را رئيس‌جمهور قانوني مملكت دانسته و بايد راه مهاجرت و تبعيد را انتخاب كند. بني‌صدر در كتاب خاطراتش – درس تجربه ص 345 و 346 – در اين باره مي‌نويسد: "... وقتي كه تصميم گرفتيم به خارج بياييم، آقاي مسعود رجوي آمد به محلي كه من مخفي بودم، او در در آنجا گفت، مي‌خواهيم قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري – كه 40 روز بعد انجام مي‌شد – خارج شويم. من گفتم نه، اول بايد ببينيم مردم ايران در اين انتخابات رياست جمهوري چگونه عمل مي‌كنند. اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها و راي دادند، معنايش اين است كه اين كودتا را تاييد كرده‌اند. بنابراين من ديگر تكليفي ندارم و از مخفي‌گاه بيرون خواهم آمد و يك اعلاميه خواهم داد كه مردم ايران! شما با رفتن به پاي صندوق‌ها و دادن راي خود، اين كودتا را تاييد كرديد. كشو مال شماست... چون انتخاب شما، اين طور شده است، من هم انتخاب شما را مي‌پذيرم آقاي رجوي گفت: "اكثر هم لايعقلون" قرآن ميگه اكثر مردم عقل ندارن. شما مي‌گيد اگر مردم رفتند پاي صندوق‌ها، خب، مي‌رن، آخوندها بهشون مي‌گن برويد پاي صندوق‌ها، اينها هم مي‌روند پاي صندوق‌ها." گفتم: " اولا، شما قرآن را نخوانده‌ايد... قرآن درباره كفار مي‌گويد و نه به مردم مسلمان ايران. قرآن مي‌گويد با كفار رفتار خشن نداشته باشيد، چون از روي ناداني كافرند. نگفته است به اين كه مردم راي ندادند. دوم اين كه موقعيتي كه من دارم از همين مردم دارم و آنها به من راي دادند و اگر راي آنها نبود، من رياست جمهوري ندارم. يك آدمي هستم مثل بقيه. سوم اين كه شما اشتباه مي‌كنيد و كاملا مطمئنم كه مردم نمي‌روند و در اين انتخابات شركت نكردند، من هم به عنوان رئيس‌جمهور وظيفه دارم تا از ايران خارج شوم و آن كارهايي كه قبلا گفتيم بايد بكنيم و از سوي اين ملت." "وقتي انتخابات رياست جمهوري برگزار شد، در وزارت كشور كه مسئوليت اجراي انتخابات را به عهده داشت، چند تن از دوستان ما كه آنجا بودند و رژيم هم نمي‌دانست، به ما خبر دادند در سراسر كشور فقط دو ميليون و هفتصد هزار نفر در انتخابات شركت كردند و راي دادند. يعني در واقع، به اين شكل آن انتخابات را به طور خود‌جوش تحريم كردند، بدين‌ترتيب، مردم موضع خودشان را ابراز كردند و... مي‌بينيم كه چه طور بني‌صدر با ارزيابي نادرست، خود را رئيس‌جمهور قانوني مي‌نامد، راه مهاجرت در پيش مي‌گيرد و به كمك مسعود رجوي شوراي ملي مقاومت را براساس يك آمار سراب‌گونه، تشكيل داده، خود را رئيس‌جمهور قانوني مي‌نامد و مسعود رجوي را به سمت نخست‌وزيري خود در اين شورا منصوب مي‌كند. تاريخ تاسيس شوراي ملي مقاومت 30 تير 1360 است. بررسي كار شورايي كه اين چنين براساس آمار و ارزيابي نادرست از جامعه ايران استوار مي‌شود، مي‌تواند ما را در بررسي، و ارزيابي نفس "شورا" كمك كند. با ارزيابي ابعاد ايدئولوژيك، استراتژيك و تشكيلاتي شوراي ملي مقاومت، مي‌توانيم به ارزيابي ديگر شوراها و تشكل‌ها و تا حدي به اصول و ضوابط محكم براي برپايي و دوام يك "شورا" پي ببريم. در كتاب "فراز و فرود شوراي ملي مقاومت" با اعضاي اين شورا و كساني كه با اين شورا در ارتباط بوده‌اند مصاحبه‌ شده است. براساس تقسيم‌بندي اجمالي‌اي كه نشريه چشم‌انداز ايران انجام داده است، سوالات حول سه محور اساسي دور مي‌زند: ‌1- انگيزه، ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت ‌2- عملكرد شورا و نقدهاي فيمابين، مشكلات طبيعي ناشي از مشي غلط يا ناشي از خود محوري‌ها... ‌3- سير جدايي‌ها و افول‌ شوراي ملي مقاومت و دلايل آن. ما برآنيم تا مهم‌ترين بخش از پاسخ‌هايي را كه اعضاي شوراي ملي مقاومت به اين پرسش‌ها داده‌ند، در نشريه درج كنيم. در شماره قبل و در بخش نخست اين موضوع، پاسخ مصاحبه شوندگان به پرسش نخست يعني "انگيزه ضرورت و دليل تشكيل شوراي ملي مقاومت" بررسي شد. در قسمت دوم تلاش كرديم پاسخ به پرسش دوم را تقديم كنيم، اما از آنجا كه تفكيك پاسخ‌هاي پرسش دوم و سوم ممكن نبود، تصميم گرفتيم تا پاسخ تني چند از مصاحبه شوندگان به هر دو پرسش – دوم و سوم – را در اين شماره و بقيه را ان‌شاءالله در شماره آينده ارائه كنيم. در اين شماره نظرات آقايان دكتر علي‌اصغر حاج سيدجوادي، دكتر منصور فرهنگ، دكتر ابوالحسن بني‌صدر، مهدي خانبا با‌تهراني، هادي شمس‌حائري، احسان شريعتي، دكتر مهدي ممكن، بهمن نيرومند، كريم حقي، بابك اميرخسروي و حزب دموكرات كردستان ايران از نظر خوانندگان مي‌گذرد:
کد خبر: ۲۸۴۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۵