برچسب ها
نفیسه محمدی/ دیوانه شده بود. دیوانگی که شاخ و دم نداشت. همین کارها، یعنی دیوانگی محض. چندبار خیز برداشت تا شیشه مغازه را پایین بیاورد، اما به هر زور و ضربی بود، جلویش را گرفته بودند. زیر بار نمی‌رفت. مدام فکر می‌کرد فریبش داده‌اند یا قصدشان این است که کلاه سرش بگذارند. باقی کتاب‌ها را جمع کرد و توی جعبه گذاشت. دو سه جمله هم زیر لب نثار کتابفروشی کرد و از مغازه بیرون آمد. کلی برای این کتاب زحمت کشیده بود. حالا نصف کتاب‌ها را برده بودند و شاگرد کتابفروشی همراه پیرمردی که همیشه آنجا پرسه می‌زد، حرف‌های نامعلومی می‌زدند. معلوم بود کتابفروش نیمی از کتاب‌ها را فروخته و خودش آفتابی نمی‌شد که جواب پس بدهد. شاگرد مغازه هم نمی‌توانست حامد را آرام کند....
کد خبر: ۳۵۴۲۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

در شیعه چیزی داریم با نام سازمان وکالت که در زمان غیبت صغری بیشتر به چشم می‌خورد. آغاز این سازمان وکالت با حضرت صادق (ع) بوده است.
کد خبر: ۳۴۶۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵

توی اتاق نشسته و سرش را بین دو دستش گرفته بود. می‌خواست فکرش را جمع و جور کند، اما مدام به عقب برمی‌گشت و حرف‌هایی را که زده بود، مرور می‌کرد[...]
کد خبر: ۳۳۷۱۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶

رئیس دولت دوازدهم، عصر روز گذشته در نشست خبری خود با اشاره به انتخابات مجلس در اسفند ماه، گفت: «شورای نگهبان طبق قانون ناظر است، قضاوت ‌کننده نیست، دخالت‌کننده هم نیست و امیدواریم به این وظایف خود به خوبی عمل کند[...]
کد خبر: ۳۱۷۶۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳

آخرین مطلب