اجتنابپذير يا ناپذير بودن انقلاب در گفتوگو با رحيم ابوالحسني
اشاره: انقلابها در تاريخ جهان طي دو قرن گذشته از اهميت بسيار زيادي برخوردار بودهاند، بنابراين، نظريههاي گوناگوني به منظور كوشش براي تبيين آنها ارايه شده است. رحيم ابوالحسني، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران نيز بحث اجتنابپذيري يا ناپذيري انقلاب ايران را معطوف به الگويي ميداند كه بنا است بر اساس آن انقلاب را تجزيه و تحليل كنيم و معتقد است در تحليل ما يكي از الگوهايي كه ميتواند به اين پرسش پاسخ دهد الگوي ساختار-كارگزار است. او ميگويد انقلاب ايران دو نيروي اصلي داشت كه نخستين آن، خود دربار بود كه با مديريت غلط خود چه به لحاظ فرهنگي و چه سياسي، جامعه را به سمت احساس محروميت پيش برد و نيروي دوم نيز رهبران انقلاب بودند. بنابراين دو عامل بسيار مهم در آن برهه در ايجاد انقلاب نقش اساسي داشتند؛ يك عامل سياسي و يك عامل فرهنگي كه خود هيات حاكمه در تقويت آنها نقش داشت. تصفيههايي كه بعد از كودتاي ٢٨ مرداد چه در نيروهاي چپ، چه در ليبرالها و چه در نيروهاي مذهبي انجام داد و انحصارطلبي او، نهتنها مشروعيت سياسي براي او ايجاد نكرد بلكه از مشروعيت سابق آن نيز كاسته شد و در نهايت ، برخوردي كه با جنبش ١٥ خرداد انجام داد و درگيري با نيروهاي مذهبي، ضربه بزرگتري به مشروعيت او زد.
بنابراين، نخستين نيروي انقلاب، خود دربار پهلوي بود. ابوالحسني، معتقد است انقلاب امري محتوم و قطعي نيست اما تاكيد ميكند محمدرضا شاه نتوانست عدم تعادل در جامعه را به موقع تشخيص دهد و در قبال اعتراضات مردمي به جاي اينكه مشكل ساختار را حل كرده و آن را داراي كاركرد مثبت كند، بيشتر از قبل كوشيد ضعف و فقدان اين ساختار را بپوشاند. وي همچنين تاكيد زيادي بر كرامتخواهي ملت ايران دارد و ميگويد آنچه ايرانيان را رنج ميدهد، تحقير چه به وسيله تجاوز خارجي و چه استبداد داخلي است و ادامه ميدهد در جريان واقعه ٢٨ مرداد سال ٣٢، ملتي كه در حال رقابت، مبارزه و بازيابي خود بود به يكباره با كودتا تحقير شد. اين رخداد و ديكتاتوري محمدرضا شاه پس از آن، زمينههاي ظهور گفتماني را مهيا كرد كه با نظريهپردازي شريعتي و مديريت سياسي يا انقلابي حضرت امام(ره)، هسته يك تعارض را در جامعه شكل داد كه در نهايت، به انقلاب اسلامي منتهي شد.
کد خبر: ۲۹۹۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۵
اجتنابپذير يا ناپذير بودن انقلاب در گفتوگو با سعيد ليلاز
اشاره:
سي و هشت سال از انقلاب در ايران ميگذرد و همواره يك سوال مطرح اين است كه آيا انقلاب ايران اجتنابناپذير بود؟ سعيد ليلاز، نه درمورد انقلاب ايران بلكه نسبت به هيچ حادثه و رويداد تاريخي ديگري قايل به اجتنابپذير بودن آن نيست و معتقد است كه از زمان انجام اصلاحات ارضي به بعد، سلسله حوادثي در ساختار اجتماعي-اقتصادي ايران افتاد كه مثل يك تراژدي مسير تاريخ ايران را به صورت برگشتناپذيري به سمت انقلاب برد. او نقش عامل خارجي در تحولات ايران را لااقل در طي ٧٥ سال گذشته رد ميكند و ميگويد من هرگز عنصر خارجي را در تصميمگيريهاي رژيم، در فرآيندهاي منجر به انقلاب يا در پيروزي آن، تعيينكننده ندانسته و نميدانم. در واقع، از بعد از جنگ جهاني دوم كه تحولات عميق بينالمللي، ايران را نيز در توفان خود درهم پيچيد همواره مسائل داخلي موتور محركه تحولات در كشور ما بوده است. اين كارشناس اقتصاد سياسي، با تاكيد بر برنامههاي اقتصادي ناكارآمد شاه، با اطمينان ميگويد كه انقلاب ايران، هم ساختار اقتصادي و هم ساختار اجتماعي ايران را نجات داد. او ادعاي اينكه شاه ممكن بود مصالحه كند يا مصالحه كرد و مخالفان او قبول نكردند را يك مهمل تاريخي ميداند كه از سوي برخي براي تطهير چهره او عنوان ميشود و معتقد است كساني كه اين امكان را مطرح ميكنند فقط بيدانشي خود را از تاريخ معاصر ايران به نمايش ميگذارند.
کد خبر: ۲۹۹۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۵