ميراث شريعتي در گفتوگو با احمد نقيب زاده:
مقدمه: شريعتي در حالي به عنوان يكي از بزرگترين عوامل و محركان انقلاب و گسترش موج اسلامخواهي ميان جوانان و روشنفكران شناخته شده است كه به ويژه از دهه ٨٠ شمسي به بعد، موجي از انتقادات متوجه او و انديشههاي وي شده است. عدهاي شريعتي را يكي از برجستهترين متفكران و مبلغان اسلامي معاصر به حساب ميآورند و براي او در بيدارگري اسلامي سهم بزرگي را قايل هستند. عدهاي ديگر اما به بيپشتوانه بودن دانش اسلامي او خرده ميگيرند. طرفداران شريعتي همچنان او را يكي از بزرگترين متفكران تجديد حيات اسلام در جهان معاصر ميدانند اما منتقدان وي معتقد هستند شريعتي تنها به حركتآفريني و تهييج اجتماع ميانديشيده و نتايج فعاليتهاي او در گذر زمان، مطلوب نبوده است. در سي و نهمين سالروز درگذشت دكتر شريعتي، درباره ميراث او با احمد نقيبزاده، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران كه يكي از منتقدان او است، گفتوگو كرديم. او دكتر شريعتي را ميراثدار جريان «بازگشت به خويشتن» ميداند و ميگويد شريعتي، ميكوشيد «لوتر» ايران باشد و ميخواست نوعي مذهب پروتستانتيسم ايجاد كند اما در اين برنامه شكست خورد. وي شريعتي را بياطلاع از دين و تاريخ ميداند و معتقد است به حوزههايي وارد ميشده كه اطلاعي از آنها نداشته است. بنابراين تحتتاثير انديشههاي چپ، مقداري انديشههاي چپ را با مذهب شيعه تلفيق كرده كه حاصل آن بيشتر به رتوريك يا خطابه شبيه بود تا انديشهاي اصولي و مستند به دادههاي متقن تاريخي. متن كامل اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
کد خبر: ۲۹۲۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
«در آستانه تجدد» با سخنراني داود فيرحي، عباس منوچهري و جواد كاشي
مقدمه: گذر صد و اندي سال از تاسيس نظام پارلماني و فروپاشي استبداد سياسي اما روشن كرده كه مساله تنها با تغيير سياسي حل نميشود و امروز اكثر متفكران و محققاني كه دغدغه ايران را دارند بر نكتهاي بارها اساسيتر تاكيد ميكنند: زوال انديشه و فقدان نظام فكري عميق و ژرفي كه برسازنده تجددي درونزا و انديشيده باشد. چنان كه تاريخنگاران انديشه ايراني در عصر مشروطه نشان دادهاند، عمده مباحث مشروطه خواهان ايراني در قالبهايي روزنامهنگارانه و ژورناليستي بيان ميشد و به دليل زوال انديشه و فروبستگي فكر فلسفي به ويژه بعد از صفويه، اين مباحث كمتر در قالبي فلسفي بيان ميشد. خلأ مهمتر كه مانع اصلي در باليدن اين ايدهها در بستر عيني جامعه بود، فقدان همان گفتوگو يا منازعهاي بود كه در غرب يعني بستر اصلي اين ايدهها به آن اشاره شد يعني جدل ميان مدعيان مباحث جديد و مدافعان نظم پيشين. همين فقدان هم در نهايت سبب شد بحثي كه در نظر آغاز نشده بود، در عمل به شكلي تراژيك به بردار كشيدن برجستهترين مدافع نظم پيشين بينجامد. از همين منظر است كه اهميت رساله آيتالله ميرزا محمد حسين ناييني (١٢٧٦-١٣٥٥ ق.) با عنوان اصلي تنبيهالامه و تنزيهالمله في لزوم مشروطيه (دستوريه) الدوله المنتخبه لتقليل الظلم علي افراد الامه و ترقيه المجتمع آشكار ميشود با وجود اهميت اين نوشته اما تاكنون توجه بايستهاي به آن از سوي محققان ايراني صورت نگرفته است. داود فيرحي، استاد شناخته شده انديشه سياسي دانشگاه تهران اخيرا شرحي بر اين كتاب نوشته كه تحت عنوان در آستانه تجدد منتشر شده است. شرح فيرحي بر تنبيهالامه ميتواند راهگشاي مطرح شدن مباحث فقه سياسي ناييني باشد؛ انديشهاي كه به درستي در آستانه تجدد قرار گرفته و با تاخيري صد و اندي ساله از مشروطه ايراني ميتواند گشاينده فضايي باشد كه در آن فكر مشروطه اينبار نه بر بستر منازعات سياسي بلكه بر زمينه امكانات و توانمنديهاي فقه سنتي زمينه بحث درباره مشروطه را فراهم آورد؛ گفتوگويي كه با به ميدان آوردن مخالفان و موافقان، زمينه ساز غناي مفاهيم و ايدهها باشد و به بر ساختن زباني معيار و انديشيده براي تاسيس فكر آزادي ياري رساند. به تازگي در دانشگاه تربيت مدرس نشستي درباره كتاب فيرحي با حضور او، محمد جواد غلامرضا كاشي و عباس منوچهري برگزار شد كه گزارشي از آن ازنظر ميگذرد:
کد خبر: ۲۹۲۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶