گفتوگو با صالح نيكبخت، وكيل پرونده ١٢٣ميلياردي
مقدمه: یک ماهی است که حکم اعدامی دیگر، در يك پرونده اختلاسي ديگر صادر شده و اینبار، «بابک زنجانی» در آستانه مرگ است. پروندهای كه حاشيهها و متن آن چند سالي است نقل محافل سياسي شده است؛ اما ماجرای اختلاسهای نجومی به اوایل دهه ٧٠ برمیگردد؛ زمانيکه «فاضل خداداد» با پرونده ١٢٣میلیاردی رکوردی عجیب میزند و صفرهای پولی که به جیب زده بود، مردم و مسئولان را شگفتزده ميكند. پرونده او تیتر روزنامههای کمتعداد آنزمان شد و پای افراد سرشناس هم به میان آمد. اگر فاضل خداداد را اولین فردی بدانیم که چراغ دزدیهای کلان را روشن کرد قطعا بابک زنجانی «سوپراستار» اینگونه پروندهها است. او هماکنون، در یک دست بدهی سهونیم میلیارددلاري به وزارت نفت و در دست دیگرش حکم اعدام دارد، اما گویی به گفته «صالح نیکبخت»، منتظر فرشته نجات است تا در آخرین لحظه او را از طناب اعدام برهاند. نیکبخت، حقوقدان و وکیل دادگستری است و در پرونده فاضل خداداد، وکالت بانک صادرات را برعهده داشت. او با حافظه فوقالعاده خود تمام اتفاقات آن پرونده و حتی روز و اعداد مطرحشده در آن را بهخوبی به خاطر دارد. در گفتوگو با او تلاش کردیم مقایسهای بین دو پرونده داشته باشیم.
کد خبر: ۲۹۸۳۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶
هشدار راغفر نسبت به تشديد يك اختلال اقتصادي - اجتماعي
اشاره: «فقر احساسی حاکم بر جامعه در ٧٠ سال اخیر بیسابقه است». این را حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا میگوید. فقری که لزوما ارتباطی به بیخانمانها و گورخوابها ندارد، بلکه «احساس فقدان» را نشان میدهد. احساسی که در میان ثروتمندان و صاحبان املاک نجومی هم به چشم میخورد. این همه در جامعهای است که مصرفگرایی و تجملگرایی در آن ارزش محسوب میشود. فردی که درگیر فقر احساسی است، بسته به جایگاه اجتماعیاش حرص داشتن بیش از آنچه مالک آن است را میزند. گاهی به تکهگوری پناه میبرد و گاه ملكي را با نصف قیمت هدیه میگیرد. راغفر در گفتوگوی خود با «شرق» بخشی از فقر احساسی موجود را در مصرفگراشدن جامعه میداند.
او البته از دلایل این مصرفگرایی هم غفلت نمیکند و آن را با مدیریت فاسد اقتصادی کشور بیارتباط نمیداند. او در این گفتوگو تأکید میکند: «مصرف علاوه بر نمایش تمایز و فردیت فرد مورد استفاده قرار میگیرد. این مسئله نهتنها خود یکی از دلایل اصلی اضطرابهای منزلتی است، بلکه به تفرد بیشتر در جامعه میانجامد که یکی از دلایل اتمیشدن جامعه است و توضیحگر انزوا در میان گروهی از مردم و بنابراین فقر احساسی ناشی از این انزواست». راغفر ریشه بهوجودآمدن فقر احساسی را در آنجایی جستوجو میکند که «منابع بزرگی در اختیار گروههای قلیلی از جامعه قرار میگیرد. منابع بزرگی که از جمعیت بزرگی از جامعه دریغ میشود». این اقتصاددان میگوید مردم از این شرایط بههیچعنوان رضایت ندارند. شاهد این سخن را انتخابات سالهای ٧٦، ٨٨، ٩٢ و ٩٤ و آرایی که مردم به صندوقهای رأی ریختند، میداند. میگوید آرایی که در این سالها داده شد، «از نوع آرایی هستند که «خواست به تغییر» را منعکس کرده؛ یعنی ما شرایط کنونی را نمیپذیریم. ما میخواهیم این وضعیت تغییر کند و علت این است که چنین تصمیمات اساسی مسئول و مسبب بسیاری از کاستیهاست». این استاد دانشگاه تأمین منافع برخي صاحبان قدرت و نفوذ را غیر از آن منافعی دانست که مردمان ایرانزمین، در سال ٥٨ پای صندوقهای رأی به آن «آری» گفتند.
کد خبر: ۲۹۸۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶