روزنامه شرق - صفحه 61

برچسب ها
یاسر هاشمی: گزارش شورای امنیت ملی، روحانی را قانع نکرد
مقدمه: برخلاف دخترها، از لفظ «بابا» برای پدرش استفاده نمی‌کند. او را «حاج‌آقا» یا «آقای هاشمی» خطاب می‌کند. با یاسر هاشمی درباره ١٠ماه پایانی عمر پدرش صحبت کردیم. صبحی که برای گفت‌وگو رفتیم، در حال تدارک برنامه‌های بزرگداشت نخستین سالگرد پدرش بود. از او هم، مانند دیگر فرزندان آیت‌الله، ردی در خاطراتش به‌جا مانده است، از جمله روایتی که پدرش در مقدمه کتاب خاطرات مربوط به سال ٦٧ درباره او و مهدی نوشته است: «مهدی و یاسر هم پس از آموزش‌های کوتاه نظامی پای ثابت جبهه و در خطوط مقدم بودند و اطلاعات دست‌اول، نیازها و مشکلات و وضع جبهه را به من می‌دادند و حتی پس از مجروح‌شدن یاسر و مصدوم شیمیایی‌شدن مهدی، پس از معالجات ابتدایی به جبهه بازگشتند». یاسر، کوچک‌ترین فرزند مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، متولد سال ٥٠ است. در این سال‌ها مدیریت دفتر آیت‌الله هاشمی در دانشگاه آزاد و مرکز تحقیقات استراتژیک را برعهده داشت و حالا هم در دفتر نشر معارف انقلاب که مربوط به انتشار آثار و خاطرات هاشمی است، مشغول شده است. او در میانه‌های گفت‌وگو، گریزی هم به سانسور و ممنوعیت‌های پدرش در دولت‌های اصلاحات و احمدی‌نژاد زد؛ از اینکه بعضا ممنوعیت‌هایی برای ملاقات‌های پدرش ایجاد می‌شد. از نقش آیت‌الله در نامزدی سیدحسن خمینی برای خبرگان پنجم گفت و جلساتی که برای انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار کرده بود. بعد هم به روایت روزهای آخر زندگی پدرش پرداخت و شبی که فوت شد. به گفته یاسر، شورای عالی امنیت ملی گزارشی را درباره فوت پدرش تهیه کرده که مورد قبول فرزندان هاشمی قرار نگرفته و حسن روحانی دستور داده تا دوباره پرونده مربوط به درگذشت آیت‌الله باز شود. از او درباره علت حساسیت آیت‌الله هاشمی به پرونده مهدی هم سؤال کردم. او از تلاش‌های مرحوم، برای بازگشت پرونده به دیوان عالی سخن گفت و جزئیاتی از ملاقات پدرش با مقام معظم رهبری را هم تشریح کرد. ممنوع‌الخروجی و روایت ارتباط سردار سلیمانی با آیت‌الله هم از دیگر محورهای این گفت‌وگوست که مشروح آن در ادامه می‌آید.
کد خبر: ۳۰۹۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۷

گفت‌وگویی با نیکوس پولانزاس
مقدمه: این مصاحبه با نیکوس پولانزاس نخستین‌بار بعد از مرگ او در نشریه حزب کمونیست ایتالیا به تاریخ ١٢ اکتبر ١٩٧٩ منتشر شد، فقط ٩ روز بعد از مرگ نابهنگام او. گرچه تاریخ دقیق این مصاحبه مشخص نیست به احتمال زیاد یکی از آخرین مصاحبه‌های اوست. همان‌طور که از دیگر نوشته‌ها و مصاحبه‌های دو سال پایانی زندگی پولانزاس بر می‌آید، در این گفت‌وگو پولانزاس درگیر مسائلی است همچون رابطه بین مارکس و لنین، بین احزاب کمونیست و جنبش‌های اجتماعی، بین انقلاب اجتماعی و نهادهای دموکراسی نمایندگی. آنچه بیش از همه قابل‌توجه است شک و تردید پولانزاس است نسبت به احتمال رفع بحران چپ در سال‌های اواخر دهه ١٩٧٠، چه با کمک کمونیسم اروپایی و چه با سیاسی‌کردن مناسبات اجتماعی. به گمان او مشخصا ظهور و بروز دولت‌گرایی اقتدارگرا و بحران نظام حزبی تردیدهایی جدی نسبت به راهبردهایی برمی‌انگیزند که احزاب کمونیست اروپا در پیش گرفته‌اند، از جمله تلاش آنها برای برتری‌دادن به جنبش‌های اجتماعی در حال ظهور. در این مقطع پولانزاس در کل تصدیق می‌کند که موضعش به سمت چپ‌گرایی کمونیسم اروپایی چرخیده ولی اظهارات او در این گفت‌وگو شواهد بیشتری به دست می‌دهد برای درک اینکه تا چه حد بحران مارکسیسم بر سیر تحول افکار او تأثیر گذاشت. شاید جذاب‌ترین نمونه، حمایت مشروط پولانزاس از چیزی باشد که در نظر بسیاری از متفکران مارکسیست فرم‌های نهادی لیبرال و اصلاح‌ناپذیر است: یک نظام نمایندگی مبتنی بر تعدد احزاب، یک جامعه مدنی پرجنب‌و‌جوش، و حدگذاری بر تعدی دولت به حوزه «خصوصی». ولی به‌رغم اینکه او تردید دارد بتوان تحلیل‌های لنین و گرامشی را بر اوضاع روز اِعمال کرد، این حمایت مشروط صرفا اعتباربخشی به دولت مشروطه لیبرال نیست. تحلیل پولانزاس به تلویح از امکان یک سوسیالیسم دموکراتیک و تکثرگرا می‌گوید و پیشنهاد می‌دهد در مقابل پروژه‌های مبتنی بر سیادت حزب از خودآیینی نهادهای دموکراسی نمایندگی و جنبش‌های اجتماعی حمایت کنیم. تنها در این‌صورت هر دوی اینها می‌توانند ایرادات حزب را برطرف کنند: نهادهای دموکراتیک با فراهم‌کردن سازوکارهایی برای وساطت میان تخاصم‌های ناگزیر موجود در یک نظام چندحزبی، و جنبش‌های اجتماعی با امکان بروز سوژگی‌های نوظهور و پروژه‌هایی جمعی که در برابر ادغام درون یک الگوی سازماندهی مرکزگرا مقاومت می‌کنند.
کد خبر: ۳۰۹۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴