چكيده: هدف اين مقاله، بررسي تحول استراتژي دفاع و آزادسازي سرزمين فلسطين از سلطۀ صهيونيستها است. اسراييليها طي جنگهاي متعدد با كشورهاي عربي، با بهرهگيري از استراتژي جنگ متقارن، همواره پيروز ميدان بودهاند. اما گروههاي مبارز فلسطيني راه ديگري را در پيش گرفتند. سؤالي كه درباره اين تغيير استراتژي مطرح ميشود اين است كه «استراتژي گروههاي مبارز فلسطيني در جنگهاي 22 و هشت روزه با استراتژي كشورهاي عربي و گروههاي فلسطيني كه طي دهههاي گذشته عليه رژيم صهيونيستي به كار گرفته ميشد، چه تفاوتي دارد و استراتژي اخير چگونه توانسته است در مهار توسعهطلبي رژيم صهيونيستي مؤثر واقع شود؟» فرضيه قابل طرح اين است كه «گروههاي مبارز فلسطيني با تاسي از حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه و با پيروي از اصول جنگ نامتقارن، از موشكهاي كوتاهبرد و ميانبرد استفاده كردند. نبود عمق استراتژيك و ناتواني نظام پدافندي رژيم صهيونيستي براي مقابله با اين استراتژي مبارزاتي، به موفقيت فلسطينيها در جنگهاي 22 و هشت روزه و از ميان رفتن توان بازدارندگي اين رژيم منجر شده است.» اين مقاله براساس نظريه جنگ نامتقارن، تغيير استراتژي مبارزاتي فلسطينيها را تحليل ميكند.
واژگان كليدي: انتفاضه، جنگ چريكي، جنگ نامتقارن، حملههاي موشكي، عمق استراتژيك، گروههاي مبارز فلسطيني.
کد خبر: ۲۸۵۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۲
چكيده:
با توجه به فرهنگ استراتژيك حاكم بر رژيم صهيونيستي، اسراييليها فلسيطينيها را يك تهديد عمده داخلي عليه خود قلمداد ميكنند. اين رژيم كوشيده است با تكيه بر راهكارهايي اين تهديد را به حداقل برساند. مهمترين راهبرد امنيتي رژيم صهيونيستي درخصوص مقابله با فلسطينيها، تحميل شرايط امنيتي مدنظر خود بر آنان و متعهد ساختن ايشان به حفظ امنيت اين رژيم ميباشد كه در نتيجه، هماهنگي امنيتي ميان سرويسهاي امنيتي تشكيلات خودگردان و رژيم صهيونيستي و مقابله با مبارزان فلسطيني به بخش لاينفكي از حيات دستگاههاي امنيتي و بخشهاي مدني فلسطينيها مبدل شده است.
كليدواژهها: تهديد، فرهنگ استراتژيك، امنيت، توافقنامهها، هماهنگي امنيتي -
مقدمه:
مفهوم امنيت و روند دستيابي به آن طي تاريخ دستخوش تغييرات زيادي بوده و در هر مقطع زماني با توجه به نوع نگرش و تفكر انسانها، تعابير متفاوتي از آن ارائه شده است. با وجود اين، بيشتر صاحبنظران، پايان جنگهاي مذهبي اروپا و انعقاد پيمان وستفاليا را سرآغاز عصر جديدي در تغيير ساختار جوامع و پيوستن گروههاي بشري كوچكتر به ساختارهاي اجتماعي بزرگتر و سپس تشكيل واحدهايي به نام كشور دانستهاند.
تامين امنيت جمعي به دست نهاد ادارهكننده كشور به عنوان مرجع داراي حق حاكميت بر يك منطقه جغرافيايي، يكي از دغدغههاي مهم حفظ موجوديت و بقاي كشورها به شمار ميرود. كشورها بايد براي رسيدن به سطح بالايي از امنيت، با تهديدات داخلي و درونمرزي و نيز مجموعهاي از تهديدات خارجي مقابله كنند كه البته نوع و منشأ اين تهديدات با توجه به شرايط مكاني، قومي و جمعيتي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي هر كشور متفاوت است. در اين ميان، رژيم صهيونيستي به عنوان موجوديتي بيگانه در خاورميانه و فلسطين؛ با توجه به ملاحظات داخلي، منطقهاي و پيراموني خود تامين امنيت و تداوم بقاي خويش را در معادلهاي پيچيده ميبيند كه بالطبع پاسخهاي پيچيدهاي را نيز طلب ميكند.
کد خبر: ۲۸۵۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲