اشاره: ملک سلمان با توجه به شرایط ویژه اش کمتر سفر میرود و حتی کمتر در اذهان عمومی ظاهر میشود، ولی در چنین شرایطی سفر او به مصر و ترکیه و به ویژه قاهره بسیار مورد توجه قرار گرفت.
اساسا این سفر چرا صورت پذیرفت؟ آیا میتوان ارتباطی بین پروندههای خاورمیانهای عربستان با این سفر برقرار کرد. بن بست در یمن، مشکلات در سوریه، بحرانها در لبنان و از همه مهمتر تقابل با ایران.به طور حتم این پروندهها به یکدیگر مرتبطند.
عربستان هم امکانات خود را برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه بسیج کرده و تلاش دارد محوری شیعه و سنی تشکیل دهد هرچند از نظر ما چنین محوری وجود ندارد و فقط محور مقاومت در مقابل اسرائيل و سلطه جویی آمریکا در منطقه وجود دارد که رژیمهای عرب همپیمان با این ساختار هم در این محور دوم قرار می گیرند.
منتهی آنها به دلیل اینکه به محور خود رنگ و لعاب دینی دهند، محور مقاومت را به شیعی گری متهم می کنند و خود را محور سنی مینامند. عربستان مدتهاست در فکر چنین جبههای است و سابقهاش هم موجود است.
بیشتر امید عربستان در منطقه به پاکستان، ترکیه و مصر است. پاکستانیها تصمیم نهایی را به پارلمان محول کردند و پارلمان آن کشور نپذیرفت. با ترکیه اختلافات اساسی دارند ضمن اینکه ترکیه خود داعیه رهبری جهان تسنن را دارد و به دنبال زنده کردن امپراتوری عثمانی است و ضمن اینکه ریشه اخوانی هم دارد، حال آنکه عربستان به شدت ضد اخوان است. لذا مصر بهترین گزینه است که عربستان روی آن کار میکند. مشکل مصر هم بحران اقتصادی است و نیاز اقتصادی این کشور به کمکهای خارجی. عربستان از همین مسئله سو استفاده میکند و به سمت مصر حرکت میکند تا این کشور را به خود جلب کند.
درخبرها داشتیم اهدای یک و نیم میلارد دلار برای اجرای پروژهها در صحرای سینا، احداث پل روی تنگه تیران، اهدای ۴میلیارد دلار کمک نقدی و … پروژههایی است که اعلام شده است. البته توجه داشته باشید که سفر پادشاه عربستان به مصر از مدتها پیش برنامه ریزی شده بود ولی مرتب به عقب می افتاد.
یک دلیلش بیماری ملک سلمان بود ولی من فکر میکنم آنها به دنبال انتخاب زمان مناسب بودند و این زمان مناسبی بود. در مصر بحران چنان شدت گرفت که واحد پول مصر به شدت سقوط کرد. با توجه به اینکه ملت مصر کم درآمد و فقیر است قدرت خرید آنها به شدت کاسته شد و مشکلات اقتصادی فراوان شد.
در چنین شرایطی مصر به شدت نیاز داشت به شکل فوری کسی از خارج به آنها دلار تزریق کند و این کار را عربستان انجام داد و ۴میلیارد دلار به مصر تزریق کرد تا بانک مرکزی این کشور بتواند جلوی سقوط بیش از پیش واحد پولشان را بگیرد.
از سوی دیگر در جبهه عربستان، ارتش سوریه توانسته پیشرفتهای خوبی را کسب و شهر پالمیرا (تدمر) را آزاد کند. از سوی دیگر در رابطه با ایران مسئله اجرای برجام آنها را نگران کرده در نتیجه زمان را مناسب دیدند که این سفر انجام شود تا تاثیرات داخلی و بین المللی خود را داشته باشد. در نتیجه انتخاب زمان خیلی دقیق و زیرکانه صورت گرفته است.
با وجود اینکه مساله نیاز مالی مصر خیلی مبرم بود و میتوانست باب همکاری برای دو کشور را باز کند، اما اگر وارد مسائل منطقهای وارد شویم دو کشور تقریبا در تمام حوزهها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. به عنوان مثال در سوریه و یمن چنین وضعیتی مشاهده میشود. با این وضعیت چگونه میتوان آینده روابط کشور را مطالعه کرد.مصر کشوری نیست که زیر چتر عربستان برود.
مصر مهمترین و بزرگترین کشور عرب در منطقه است. مصر دارای جمعیت فرهیخته، جریانهای تحصیلکرده، تمدن ۷هزار ساله است و موقعیت بسیار مهم بین دو قاره دارد و در نتیجه مصر همیشه در جهان عرب حالت رهبری داشته و هنوز هم باید داشته باشد. گرچه در حال حاضر این موقعیت از دست رفته و همین عقبنشینی مصر از صحنه منطقهای باعث شده عربستان و قطر و امارات گستاخ شوند و در منطقه جولان دهند و اتحادیه عرب را زیر سلطه خود قرار دهند. ضمن اینکه تنفر نسبت به سعودیها هم در مصر، هم شمال آفریقا جدی است.
کد خبر: ۲۹۰۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۱۴
تنش ميان مسکو - آنکارا و تاثير آن بر قفقاز
مقدمه:
استاد دانشگاه آلماتی قزاقستان گفت: در مساله قرهباغ بخش قابل توجهی از بازیگران خارجی، علاقهمند به تأیید ادعای «تهدید از جنوب» برای ارتباط دادن این مسئله با داعش هستند.زخم کهنه قره باغ در میان منازعات مرگبار خاورمیانه و تهدیدات کشنده تروریسم سرباز کرده است.
اگرچه جمهوری آذربایجان صحبت از آتش بس کرد اما براساس شواهد میدانی حتی گفته شد که نیروهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان به صورت غیررسمی وارد جنگ تن به تن شدند.همچنین منابع خبری اعلام کردند، طی 5 روز مناقشه سنگین، صدها نفر از طرفین درگیر و مردم محلی کشته و زخمی شدهاند. در همین حال، در جریان تبادل آتش، دو طرف از تسلیحات سنگین نظامی استفاده و حتی یگانهای زرهی به مرزهای دو کشور اعزام شدند.
این رویداد حکایت از موضوعی دارد؛ درگیریهای اخیر بین نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان و ارمنستان و تلفات نسبتا سنگین دو طرف در این درگیریها بار دیگر شکننده بودن امنیت در فضای کشورهای پساشوروی حکایت میکند منطقهای که یکی از اصلیترین گزینههای کانون آینده بحران جهانی نیز تلقی میشود.
اما، امروز مساله اساسی در پشت درگیریهای رخ داده اینجاست که تنش میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان تنها تحت تاثیر عوامل داخلی میان آنها نیست بلکه وجود فرضیه احتمال حضور نیروهای افراطی - تکفیری و نیز نئو ناسیونالیستهای افراطی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی و ورود آنها برای شعله ور ساختن جنگی خانمانسوز است که میتواند تجربه درناک افغانستان ، سوریه و عراق را در شکلی جدید و بسیار خطرناک در منطقه قفقاز تکرار کند.
از جمله دیگر فرضیاتی که در پس بحران قره باغ میتوان آنرا در بوته تحلیل و مورد ارزیابی قرار داد، نقش سازمانهای سیاسی-امنیتی مدعی در حل و فصل بحرانهای منطقهای همچون سازمان پیمان امنیت جمعی است.وخامت در روابط سیاسی مسکو-آنکارا و تاثیر آن بر مناطق دارای منافع مشترک، کشیده شدن دامنه منازعات سوریه و عراق به مناطقی دیگر از جهان از جمله آسیای مرکزی و قفقاز در پس حل و فصل مسائل امنیتی این دو کشور و بهرهگیری ژئوپلتیکی قدرتها از ظرفیت انتقال داعش به مناطق مجاور، از دیگر مسائلی است که ورای چرایی وقوع چنین تحرکاتی، بایستی نسبت به آن آگاهی و توان تحلیلی کسب کرد.
به همین منظور، دفتر منطقهای خبرگزاری فارس با رصد و ارزیابی تحلیلهای منتشره در فضای رسانهای داخلی و خارجی، سعی کرده با طرح سوالاتی، یکی از حلقههای مفقوده در فضای تحلیلی این بحران را که همانا کسب نظرات اختصاصی کارشناسان مطرح روس زبان در خصوص این پدیده امنیتی بود را جویا شود.در این راستا، در بخش اول، «رستم برناش اف» پروفسور دانشگاه آلماتی قزاقستان در گفتگو با خبرگزاری فارس به سوالات پاسخ گفت.
کد خبر: ۲۹۰۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۱۴