جهان معطوف به استمرار نسل کشی در غزه با سلاح نظامی، گرسنگی و سرماست که در رخدادی قابل تامل رسانهها از تعامل گستردهتر میان رژیم صهیونی، قبرس و یونان خبر دادند. نتانیاهو در بیانیه مشترکی با «کریاکوس میتسوتاکیس»، نخست وزیر یونان و «نیکوس کریستودولیدس»، رئیس جمهور قبرس، از توافق برای گسترش همکاری نظامی و امنیتی با هر دو کشور خبر داد. نتانیاهو ادعا کرد: «ما به دفاع از خود متعهد و قادر به آن هستیم و همکاری ما این قابلیتها را تقویت میکند. ما، دموکراسیهای شرق مدیترانه، با هم امنیت، رفاه و آزادی را افزایش خواهیم داد.»نتانیاهو همچنین در ادامه تأکید کرد که ائتلاف با یونان و قبرس، قابلیتهای دفاعی را تقویت میکند. او اضافه کرد که «تهدیدها واقعی هستند» و سه دولت متعهد به دفاع از مرزهای دریایی خود هستند. رئیس جمهور قبرس نیز تأیید کرد که ائتلاف سه جانبه مبتنی بر ارزشها و منافع مشترک است و هدف آن افزایش ثبات در مدیترانه شرقی است. نخست وزیر یونان هم این اجلاس را «دهمین اجلاس» توصیف و تأکید کرد که این اجلاس، قدرت این مشارکت را نشان میدهد و منطقه در حال ورود به «مرحله ژئوپلتیکی متفاوتی» است که هم خطرات و هم فرصتهایی را برای تقویت امنیت ارائه میدهد. این دیدار سه جانبه در حالی صورت میگیرد که در باب آن نکاتی چند قابل توجه است.
همگرایی یا جاهطلبیهای موقت فردی
همگرایی میان یونان، قبرس و رژیم صهیونی در حالی صورت می گیرد که وضعیت داخلی حاکمان این رژیمها نشان میدهد که بیش از رویکردهای راهبردی نگاه طرفین بیشتر منفعت شخصی و نه منافع ملی است. حاکمان یونان و قبرس این همگرایی را زمینه سازی برای برخوردار شدن از حمایت غرب برای ادامه حضور در قدرت با نیم نگاهی به تقابل با ترکیه میدانند و نتانیاهو نیز با این اقدامات می خواهد که خود را پیروز عرصه دیپلماسی در کنار نظامی گری معرفی نماید تا در نهایت از سقوط سیاسی خویش و مجازاتش جلوگیری نماید. به عبارتی دیگر هر کدام از سران این رژیمها برای ماندن در قدرت و جاهطلبیهایشان به این پیوند تن دادهاند در حالی که در کشورهایی همچون یونان و قبرس به دلیل انزجار جهانی از رژیم صهیونی، تمایلی به این همگرایی وجود ندارد.
انزوا و رویکردهای اجباری
هر چند که سران رژیم صهیونی برآنند تا این همگرایی را یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک به نمایش گذارند، اما حقیقت آن است که ریشه اصلی این پیوند وضعیت بحرانی این رژیم در عرصه جهانی است. جنگ غزه و افشای ماهیت جنایتکار رژیم صهیونی، بیداری جهانی و انزوای بینالمللی آن را به همراه داشته، چنانکه امروز مسئله اول جهان مقابله و تحریم این رژیم تشکیل میدهد. در چنین شرایطی سران صهیونیست برای کم رنگ سازی این انزوا به هر طناب پوسیدهای چنگ میزنند که اعلام پذیرش طرح آبراهام توسط قزاقستان پس از 30 سال رابطه با این رژیم و اکنون توافق قبرس و یونان با تل آویو در این چارچوب قابل ارزیابی است. این اقدامات نه دیپلماسی فعال و جایگاه منطقهای و جهانی رژیم بلکه بیانگر وضعیت بحرانی آن است که برگرفته از دستاوردهای طوفان الاقصی و مقاومت غزه و منطقه است.
ترکیه و رویایی که فروپاشید
یکی از اهداف اصلی همگرایی میان یونان، قبرس و رژیم صهیونی را مقابله با ترکیه تشکیل میدهد. سران آنکارا در اشتباه محاسباتی و با هدف برخوردار شدن از حمایتهای غرب برای اهداف داخلی و جهانی در حالی روابط همه جانبهای با رژیم صهیونی بر قرار کرده و در مقاطعی حتی همراه آن در تحقق اهدافش در منطقه بودهاند و بر اساس گزارشها تا مدتها پس از طوفان الاقصی نیز به تامین نیازهای تسلیحاتی و غذایی این رژیم میپرداختند و در سرنگونی نظام سوریه نیز در کنار آن بودهاند، اما سرنوشت سایر دلبستگان به وعدههای رژیم صهیونی و غرب برای ترکیه تکرار شده است. تنشها بر سر منابع انرژی در مدیترانه، درگیری بر سر منافع در سوریه، جاسوسی و خرابکاریهای صهیونیستها در ترکیه، مخالفت رژیم صهیونی با حضور آنکارا در تیم بینالمللی حاضر برای آینده غزه و... تنها بخشهای کوچکی از خیانتهای تل آویو به ترکیه است در حالی که همزمان نیز غرب بر اساس منافع صهیونیستها در کنار عدم پذیرش عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، به مانع تراشی بر سر منافع منطقهای و جهانی آن پرداختهاند که هزینههای بسیاری برای آن داشته است. اکنون نیز صهیونیستها با رویکرد به قبرس و یونان که روابط تیرهای با ترکیه دارند به دنبال اعمال فشارهای جدید علیه این کشور هستند. رویهای که تاوان اشتباه محاسباتی و همراهیهایی است که سران ترکیه تا کنون با این رژیم و غرب داشته اند. در اصل میتوان گفت که این ائتلاف سه جانبه درس عبرتی برای آنانی است که همچنان در توهم اعتماد به غرب قرار دارند و سازشکاری و دست کشیدن از آرمانها و ارزشها را راهکار رسیدن به منافع بیشتر میدانند.
سران صهیونیست برای کم رنگ سازی این انزوا به هر طناب پوسیدهای چنگ میزنند که اعلام پذیرش طرح ابراهام توسط قزاقستان پس از 30 سال رابطه با این رژیم و اکنون توافق قبرس و یونان با تل آویو در این چارچوب قابل ارزیابی است.
سرنوشتهایی که درس عبرت شود
هر چند که قبرس و یونان بر این تصورند که با رویکرد و همگرایی با رژیم صهیونی میتوانند به منافعی در قبال آن و نیز کمکهای غرب برخوردار شوند، اما تجربه نشان داده است که این تصورات در نهایت به پوچی خواهد رسید. سرنوشت تشکیلات خودگردان پس از امضای اسلو، وضعیت مصر و اردن، امارات و.... نمونههایی از لبخندهای زودگذری است که به گریههای بلند مدت مبدل میگردد. رویکرد خیانت آمیز رژیم صهیونی و غرب در کنار انزجار گسترده جهانی از این رژیم و نیز تغییرات در ساختار نظام بینالملل به سمت چند جانبه گرایی مولفههایی است که عملا این رویکرد را با شکست مواجه خواهد کرد. سرنوشت شوم که در نهایت به نابودی منافع یونان و قبرس مبدل خواهد شد که حتی سرنگونی حاکمان کنونی آنها بخشی از نتایج این همگرایی میتواند باشد. آنچه امروز میتواند تحقق بخش اهداف کشورها باشد نه همگرایی با رژیم صهیونی و غرب بلکه رویکرد به ناظمان نظم نوین است که حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونی و غرب بخش اصلی آن را تشکیل میدهد. طوفان الاقصی و ایستادگی مردم غزه موجی از توجهات جهانی به این مهم را رقم زده است که کشورها با تکیه بر آن میتوانند نظم نوین جهانی را محقق سازند.