مبانی اندیشهای گروههای سیاسی اسلامگرا
یحیی فوزی / عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین.
Email: Yahyafozi@Yahoo. Com
چکیده:
در این مقاله نگارنده تلاش میکند تا به بررسی مبانی فکری گروههای سیاسی اسلامگرا در فاصله زمانی سالهای 1320 تا 1357 بپردازد؛ زیرا تبیین مواضع فکری و اختلافات نظری این گروهها، زمینه را برای درک بسیاری از چالشهای اندیشهای بعد از انقلاب فراهم میآورد.
هر چند بسیاری از گروههای یاد شده در کلیت اهدافی همچون مبارزه با استبداد، استعمار، ایجاد حکومت اسلامی، تلاش برای استقرار قوانین اسلامی و ... مشترک بودند؛ اما در نگاه عمیقتری میتوان اختلافات فکری مهمی را نیز در دیدگاهها و مبانی اندیشهای آنها مشاهده کرد که پیروزی انقلاب و قرار گرفتن در محیطی جدید، این اختلافات زمینه بروز پیدا کرد و علت ظهور دیدگاههای مختلف در مقاطع تاریخی بعد از انقلاب گردید.
این مقاله در دو قسمت تهیه شده که در قسمت اول مواضع فکری گروه اسلامگرا شامل فداییان اسلام، حزب ملل اسلامی، هیات موتلفه و روحانیت مبارز مورد بحث قرار گرفته و در این قسمت مواضع فکری نهضت آزادی و گروههای سوسیالیست اسلامگرا بویژه سازمان مجاهدین خلق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
کلیدواژه: گروههای سیاسی، اسلامگرا، انقلاب اسلامی ، روحانیت مبارز، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین.
کد خبر: ۲۵۰۹۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۰
سیدعبدالحسین حجتزاده / عضو هیات علمی گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم)
Email:hojjatzade@jmail.com
چکیده:
نگارنده این مقاله را در سه فصل مجزا تهیه و تنظیم کرده است. در فصل اول به تعاریف واژگان کلیدی از قبیل چیستی فرهنگ، چیستی بنیاد و چیستی هویت پرداخته و درباره مبانی نظری انقلاب و تئوری نظام ارزشی دوورژه بحثهایی کرده است.
در فصل دوم به طور مختصر پیشینۀ تاریخی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده و به چند جنبش مهم از قبیل: جنبش تنباکو، جنبش مشروطه و جنبش ملی شدن نفت اشاره کرده است. در فصل سوم عوامل سقوط شاه و فروپاشی رژیم شاهنشاهی و انقلاب اسلامی را با توجه به مبانی نظریاش تحلیل و ارزیابی کرده و در انتها به نتیجهگیری و جمعبندی پرداخته است.
کلیدواژهها: بنیاد، فرهنگ، هویت، انقلاب، انقلاب اسلامی ، نظام ارزشی، دوورژه، جنبش مشروطه، جنبش تنباکو، نهضت ملی شدن نفت.
مقدمه:
یکی از پرسشهای تاریخی که از آغاز تکوین فلسفه سیاسی و عصر فلاسفه یونان باستان تاکنون همچنان باقی است «چرایی و چگونگی فروپاشی حکومتها»ست که این پرسش به ویژه در قالب جامعهشناسی و جامعهشناسی سیاسی با عنایت به چشمداشت تبیین و پیشگویی به منظور تجویز و از نگاه اثباتگرا بوده و از قرن نوزدهم هم اهمیتی دو چندان یافته است. چرا که در صورت موفقیت در کشف این پاسخ، به آسانی میشد طول عمر دقیق حکومتها را تعیین کرد و یا برای دوام و استمرار یا فروپاشی آنها نسخه دقیقی تجویز نمود.
تلاش گستردهای صورت گرفته است تا دریابند چرا یک نظم سیاسی از هم میپاشد و چرا انقلاب صورت میگیرد. رهیافتهای چندگانه ساختاری، اقتصادی، روانشناختی، فرهنگی و چندعلتی به این موضوع، اندیشمندان این زمینه را به چند دسته تقسیم کرده است.
برخی از اینان انقلابها را جبری، غیرارادی و محتوم و عدهای آگاهانه، خواسته و ارادهمحور دانستهاند. انقلابهای بزرگ انگلستان (1664)، فرانسه (1789)، آمریکا (1876)، روسیه (1917)، چین (1948)، ویتنام (1954)، الجزایر (1962) و حتی انقلاب نیکاراگوا (1979) با تنوع انگیزهها و اهداف به نظر شباهتی به انقلاب اسلامی (1978) نداشتهاند و از آنجا که به گفته فوکو دشواریهای اقتصادی و ساختاری رژیم شاه نیز آنقدر حاد نبود که نظامی سیاسیای همچون نظام سیاسی شاه را به هم بریزد، ریشهیابی نوینی ضرورت داشت.
به نظر میرسد که تهدید بنیادهای فرهنگی و تحقیر هویت ایرانی ـ شیعی در رخداد عظیم انقلاب اسلامی نقش اصلی داشته است. لذا با این پرسش که آیا بنیادهای انقلاب اسلامی فرهنگی ـ هویتی است؟ عنوان این مقاله «بنیادهای فرهنگی و هویتی انقلاب اسلامی » نام گرفت.
هویت ایرانی ـ شیعی که با ورود اسلام به ایران آغاز به رشد کرد؛ بلافاصله در قالب حمایت از عباسیان و نبرد با بنیامیه و سپس با حکومت متشکل آلبویه در قرن چهارم شکل گرفت. خواجه نصیر، الگوی اعتراض شیعی، طومار عباسیان را به هم زد و به همین دلیل ابنتیمیه او را نصیرالکفر و الالحاد نامید و صفویه الگوی تشیع ایرانی متکی بر امامت و ولایت وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران را محقق ساخت و حکومت عثمانی را که اندیشمندان شیعی بزرگی چون شهدای اول و ثانی را به شهادت رسانید، از سیطره بر ایران و جهان باز داشت.
امروز هم به نظر میرسد وهابیها و زرقاویها بهتر از جهان غرب این بنیادها را نشانه گرفتهاند چرا که انقلابی پستمدرن پشتوانه دولتی متکی بر ولایت علوی شده و پایههای مشروعیت نظام بر آن استوار گشته و مفاهیم شیعی در تمام ساختارهای سیاسی و مدنی جامعه ایرانی و زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان درآمیخته است.
برای اثبات فرضیه خود ابتدا به تعاریف و پیشینههای انقلاب اسلامی و مبانی نظری انقلاب و سپس به ارائه اسناد و مدارک و ادله در باب ارادی و فرهنگی و هویتی بودن بنیادهای انقلاب اسلامی ایران پرداخته و در آخر نتیجهگیری میکنیم.
کد خبر: ۲۵۰۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۰