جواد خیمهدوز
اشاره:
اکثر مسلمانان، طی چند قرن اخیر، مستقیم یا غیرمستقیم (مانند ایران در قبل از انقلاب اسلامی، افغانستان و ترکیه) تحت سلطه استعمارگران غربی بودهاند. اگر چه بعد از رسیدن به استقلال ظاهری نیز به دلیل ضعف جامعه مدنی، تغییرات عمیق فرهنگی در دوران استعمار و ساختار وابسته و اقتصادی همچنان عرصه رقابت و مجادلات قدرتهای بزرگ میباشند. (1)
رکود در اندیشه و جا ماندن از قافله پیشرفت و تکنولوژی در زمره نتایج استعمار است.
برای حل این مسائل دو راه حل پیشنهاد گردید.
1 ـ گروهی به نام جنبش ترقیخواهی در پی توجیه سلطه استعمار و تقلید از غرب برای کم کردن فاصله با غربیها شدند. این گروه مشکل را از ذات و هویت اسلام میدانستند البته تبلیغات غربیها در حمله به فرهنگ اسلامی نیز بدون تاثیر نبود.
در عرصه سیاسی وامگیری مفاهیمی مانند ناسیونالیسم و سوسیالیسم که از غرب سرمایهداری و با شرق کمونیست انجام گرفت نتوانست مشکلات آنان را حل کند.
2 ـ گروهی دیگر به نام مصلحان دینی مشکل، را نه از ذات اسلام بلکه از خود مسلمانان دانستند در این گروه امامخمینی(ره) با درک عمیق از مشکلات مسلمانان راه نجات مسلمانان را بازگشت به اسلام و اتحاد مسلمانان میدانند. ایشان تحملی عمیق در خودباوری و استقلال و چگونگی ارتباط بین مسلمانان و بیداری آنان ایجاد کرده است.
دیدگاه امام خمینی(ره)بیشتر به نظریه جنبش عدم تعهد نزدیک میباشد ولی با این تفاوت که خود ایشان میفرمایند: مصداق کشور غیرمتعهد به معنی واقعی آن فقط ایران اسلامی میباشد که با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» اسلام را جایگزین شرق و غرب کرده است و در جمهوری اسلامی ایران، نظام اقتصادی اسلام در جریان میباشد. مطلب حاضر ارتباط متقابل استقلال سیاسی و امت واحد اسلامی را بررسی میکند و درصدد نشان دادن این نکته است که استقلال سیاسی کشورهای اسلامی با طرح ایده امت واحد اسلامی تهدید نخواهد شد.
کد خبر: ۴۵۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۱
کد خبر: ۴۴۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۸۷/۰۶/۱۳