ویژگیهای عصر امام خمینی (ره) در نگاه خلف صالح
کد خبر: ۲۳۳۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۶/۱۲/۱۴
نویسنده: اکبر اشرفی
مقدمه :
هویت فرهنگی هر ملتی ریشه در تاریخ ،باورها ، ارزشها ، آداب و رسوم آن ملت دارد و همین هویت نوع رفتار جمعی و شخصی آن جامعه را با جهان اطراف و نیز با شهروندان یک اجتماع مشخص میکند . در این میان دین و مذهب از ابتدای ظهور خود نقش بسیار تعیین کنندهای در هویت بخشی به معتقدان خود ایفا نموده و آنها را از « دیگران » جدا کرده است .
پس از رنسانس در غرب و گسترش عقیده انسان محوری در اروپا و جهان مدرنیته و عناصر آن به مثابه بستر هویت جدید فرهنگی غرب ، با ایجاد نگرش جدیدی نسبت به انسان و جهان و ترسیم رابطهای تازه بین این دو ، سودای ترسیم هویت جدیدی را به جای هویت قدیم در سر داشت . در این راستا و در قدم اول نقش سنت و مذهب در تعریف و هویت یابی انسانها نفی گردید و عناصر مدرن چندی از قبیل : ملیت ، مرز جغرافیایی ، زبان و غیره از عوامل هویت بخشی به شمار رفت .
پس از پیروزی انقلاب مشروطه در ایران و گسترش مفاهیم متولد شده از مدرنیته در این کشور ، تحولات اندیشهای و هویتی مهمی به وجود آمد که مهمترین تحول را میتوان در زیر سؤال رفتن هر آن چه مربوط به گذشته تحت عنوان « سنت » میشد ، دانست و در این راستا مذهب و عناصر دینی فرهنگ ایران تحت تأثیر نفی عناصر سنتی در غرب ، به منزله مانع رسیدن ایران به غرب تلقی گردید و به روشهای مختلف با آن مبارزه شد که اوج این مبارزه را میتوان در دوران پهلوی اول مشاهده کرد . در این دوره با تمام مظاهر مذهبی مربوط به هویت ایرانیان مبارزه و برخود خشن صورت گرفت . از سوی دیگر در ساختار سیاسی نیز ضمن معطل گذاشتن اصل دوم متمم قانون اساسی که به نظارت مجتهدان شیعه بر مصوبات مجلس جهت مشروعیت بخشیدن به سلطنت مشروطه در نظر گرفته شده بود ، در عمل هر گونه تجلی مذهبی و دینی هویت ایرانی نفی شد و با سخت گیری نسبت به عالمان و حوزه های دینی در عمل نقش اجتماعی و سیاسی دین و متولیان دینی نادیده گرفته شد . (1) هم زمان با نفی بعد دینی فرهنگ ایرانیان ، نهادهای فرهنگی متعددی به وجود آمد که وظیفه آنها گسترش و تقویت عناصر باستانی فرهنگ ایرانی و یا عناصر مدرن حاصل از مدرنیته غربی بوده است . در این زمینه تأسیس سازمان پرورش افکار (2) و تأسیس دانشگاههای مختلف در کشور قابل اشاره است . بنابراین پس از پیروزی انقلاب مشروطه در ایران به نوعی مهندسی فرهنگی در دستور کار دولت قرار گرفت که احیاء عناصر باستانی ( پیش از اسلام ) و گسترش عناصر مدرنیته در کشور از اهداف آن به شمار میرفت .
با عزل رضاشاه از سلطنت در سال 1320 و تبعید وی از کشور ، جریانهای مختلف فکری و فرهنگی به دلیل خلا ناشی از حذف یک دیکتاتور مستبد ، به وجود آمدند که یکی از این جریانهای فکری در پی احیای عناصر مذهبی در کشور بود و امام خمینی به همین جریان فرهنگی و فکری تعلق دارد . نگارش کتاب « کشف الاسرار » از سوی امام خمینی در سال 1324 نشان دهنده همین دغدغه ایشان نسبت به احیای مجدد مذهب در کشور میباشد که در طول دوران خفقان رضاشاهی نفی گردیده بود . با قدرت گیری مجدد محمدرضا شاه ، مخصوصا پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بالاخص پس از وفات آیتالله بروجردی در سال 1340 ، اقدامات رضاشاهی این بار از سوی جانشین خلف وی دنبال گردید که با اعتراض شدید امام خمینی روبرو شد . این رویارویی در نهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری یک مرجع تقلید شیعه و جایگزینی نظام سیاسی جدیدی تحت عنوان « جمهوری اسلامی » به جای « سلطنت مشروطه » شد . امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران همه تلاش خود را جهت تبیین ؛ احیا ، گسترش و اجرای عناصر فرهنگ اسلام به کار گرفت که میتوان همه این تلاشهای ایشان را تحت عنوان « مهندسی فرهنگی » برای یک جامعه شیعی با نام « اسلام ناب محمدی (ص) » در نظر گرفت که این مقاله به دنبال مطالعه همین مسأله بوده است .
کد خبر: ۲۳۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۶/۱۲/۱۲