تاریخ پاکستان، آنچنان با تاریخ ایران گره خورده است که مابهازای هر اتفاقی در تاریخ انقلاب ایران را میتوان در آنجا هم یافت.چند روزی است که شعار «مرگ بر آمریکا» مساله پربحثی در ایران روزگاری در پاکستان هم بحث همین بوده.
کد خبر: ۲۶۱۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹
دکتر آیت قنبری / استادیار پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه
چکیده:
قدرت با اخلاق و عرفان، و سیاست با معنویت چه نسبتی دارد؟ تضاد، وحدت، عام و خاص مطلق یا من وجه؟ کدام یک زیر بنا و دیگری رو بناست؟
سیاست به معنای علم و فنّ کسب، حفظ و استمرار قدرت برای اجرای هدف حق یا باطل است و معنویت با دو رکن اخلاق و عرفان به معنای رویگردانی از وابستگی به دنیا، تهذیب نفس، توجه به آخرت و معرفت شهودی خداوند جلّ و علاست.
دنیای مسیحی غرب با تمایزگذاری بین دو حوزه عرفی و قدسی پس از رنسانس به سکولاریزم رسیده است، اما اسلام آن را برنمیتابد. مقاله حاضر نسبت بین این دو پدیده را در نگاه اسلامشناس بزرگ معاصر، امام خمینی(ره) جستوجو میکند.
فرضیه مقاله، وحدت سیاست و معنویت در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) است. نویسنده با دلایل و استنادات و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به اثبات فرضیه میپردازد.
کلید واژهها: سیاست، معنویت، امام خمینی، مکتب سیاسی، اخلاق، عرفان و دین.
مقدمه:
امام خمینی(ره) احیاگر اسلام ناب محمدی(ص)، تجسم وحدت دین و سیاست بود. ایشان با طرد نگاه حداقلی به دین، قلمرو آن را گسترده و جامع معرفی کرد. دینی یکپارچه1 با سیاستی الهی که سکولاریزم در آن جایگاهی ندارد؛ حوزه قدسی از حوزه عرفی جداییناپذیر است و معنویتگرایی، تهذیب نفس و سلوک عرفانی مغایر با حضور در متن سیاست و اجتماع نیست.
جامع عرفان نظری و سلوک عملی با سیاست، در شرایطی مکتب خود را ارائه کرد که پارادایم حاکم بر دنیا سکولاریزم با دو ویژگی جدایی دین از سیاست و تفکیک دولت از معنویت بود.2
غربیان پس از رنسانس زندگی بشر را به دو حوزه عرفی و قدسی تقسیم نموده، اولی را حوزه کنش بشری و نظم زمینی و دومی را حوزه الهی و نظم استعلایی نامیدند، و بدین ترتیب بین ناسوت و لاهوت جدایی افکندند.
هر چند از ابتدای ظهور مسیحیت تا عصر رنسانس، «قدرت دنیوی» از «قدرت روحانی» جدا نبود، اما عملکرد منفی سران مسیحیت و فساد ناشی از آن، در نهایت زمینههای تئوریک خود را برای جدایی حوزه کلیسا یا شهر خدا از حوزه دولت یا شهر انسان در انجیل یافته، کار قیصر به قیصر و کار پاپ به پاپ واگذار شد. بدین سان غرب دو دوره متمایز پیوند و جدایی دین از سیاست را تجربه کرده است. سیاست کلیسایی که دینمحور بود پس از رنسانس با نوزایش جای خود را به سیاست قدرتمحور داد.
با این تحول، ستیز با معنویت در پرتو انسانمحوری (Humanism) و علمگرایی تجربی (Scientism) اوج گرفت و با طرد اخلاق و عرفان از سیاست، پیامدهای وحشتناکی برای بشر به ارمغان آورد.
معنویتستیزی و راندن دین از حوزه اجتماع به غرب محدود نشد. سکولاریزم مرزهای دیگری را نیز درنوردید، دنیای اسلام و از جمله ایران را نیز مبتلا کرد. تفکرات سکولار گرچه از عصر مشروطه وارد کشور شد، اما در عصر پهلوی در پرتو حمایت بیگانگان، دیکتاتوری رضاه شاه و همکاری روشنفکران غربگرا به گفتمان حاکم در کشور تبدیل گردید. رضا شاه پس از تثبیت قدرت، دینزدایی از ساختار دولت را با روحانیزدایی از ساختار حکومت، اقدامات شبه مدرن و سرکوب نهاد روحانیت به انجام رساند و عقاید اسلامی، اخلاق، احکام، عرفان، معنویت و در یک کلام دین، رسماً از سیاست تفکیک شد.
سکولاریزم در عصر محمدرضا پهلوی نیز تداوم یافت و «جامعه علمی» نه تنها در دانشگاهها حتی (از سوی برخی روحانیون) حوزهها نیز آن را پذیرفت. دخالت در سیاست با معنویت، تقدس و پارسایی در تضاد معرفی شد. دولت سکولار تلاش داشت تا در همه ارکان خود جدایی سیاست از معنویت را به اجرا درآورد.
در چنین شرایطی امام خمینی(ره)، آن شخصیت عظیم و استثنایی، آن عارف واصل و فقیه مهذب براساس توحید و با احساس تکلیف، قیام الهی خود را آغاز و مکتب سیاسی اسلام را احیاء کرد. از نظر این مکتب میبایست در همه ارکان برنامهریزی یک قدرت سیاسی، سیاست با معنویت و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقی مورد مراعات قرار گیرد.3 در هم تنیدگی معنویت با سیاست، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم، نگاه بینالمللی و جهانی، پاسداری از ارزشها و تبیین صحیح ولایت فقیه و عدالت اجتماعی از شاخصهای برجسته مکتب سیاسی امام خمینی(ره) است که رهبر عظیمالشأن انقلاب حضرت آیةالله خامنهای در 14/3/83، سالگرد رحلت امام(ره)، آن را تبیین کردند.
مکتب سیاسی امام خمینی، کارآمدی خود را در صحنه عمل به خوبی نشان داده و راز موفقیت و پیروزی ملت ایران در مقابل طلسم دیرپای استبداد و استعمار خارجی بود. امروز نیز دشمن با توجه به ضرباتی که مکتب امام بر منافع نامشروع او وارد نموده است، در تلاش است آن را متعلق به گذشته و تاریخ، معرفی نموده با تضعیف آن به اهداف نامشروع خود برسد. بنابراین تبیین شاخصهای مختلف این مکتب و اشاعه آن امری ضروری است. در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، اولین شاخص مکتب سیاسی امام مورد توجه قرار میگیرد. پرسش اصلی مقاله معطوف به دلایل و آثار وحدت سیاست با معنویت در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) است. مقدمه، مفهومشناسی، تاریخچه، انواع سیاست از دیدگاه امام خمینی، دلایل وحدت سیاست و معنویت در مکتب امام، امام خمینی تجسم وحدت سیاست و معنویت، پیامدهای جدایی سیاست از معنویت و آثار وحدت این دو پدیده، چارچوب این مقاله را تشکیل میدهند، در پایان جمعبندی و پینوشتها را خواهیم داشت. امید است در تبیین و ترویج مکتب سیاسی امام خمینی(ره) به سهم خود مؤثر افتد.
کد خبر: ۲۵۲۸۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۰۷