اشاره:
روز 14 خرداد1368، مصادف با رحلت بزرگ مردی است که در تاریخ حوادث نیم قرن اخیر ایران به عنوان پرچمدار مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی و بانی اعاده استقلال و عزت و سربلندی ملت ایران شناخته شده است. در بررسی زندگانی امام خمینی، 5 فراز متمایز را میتوان برشمرد.
کد خبر: ۹۷۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۶/۰۵
نویسنده: اکبر مهدیزاده
مقدمه:
در مطالعات مربوط به رهبری، برحسب معیارهای مختلف، تقسیم بندی های متفاوتی از انواع رهبران به عمل آمده است. یکی از این معیارها منبع اقتدار رهبران می باشد که رهبری کاریزماتیک نیز در چارچوب آن مطرح می شود.این تقسیم بندی متأثر از دیدگاه ماکس وبر درباره انواع سلطه و اقتدار است و در مباحث مدیریت، ارزش زیادی دارد. البته از مفهوم رهبری کاریزماتیک ماکس وبر انتقادهای بسیاری شده است، با این حال، این مفهوم ارزش نظری خود را حفظ کرده است و پاسخگوی نیازهای تئوریک مهمی می باشد.
این مفهوم، به ویژه برای مطالعه جنبش های انقلابی اهمیت بسیاری دارد. به نظر وبر، کاریزما نیرو و ویژگی ای است که باعث می شود افراد واجد آن از انسان های عادی متمایز و به صورت افرادی با قدرت ها یا ویژگی های فوق طبیعی، فوق انسانی یا دست کم استثنایی و نادر نمایانده شوند. در رهبری کاریزماتیک، اعتقاد پیروان به ویژگی خارق العاده رهبر اهمیتی اساسی دارد. بدون پیروی آزاد پیروان از رهبر کاریزمایی، کاریزمایی وجود نخواهد داشت.
اساس اقتدار کاریزمایی روابط عاطفی است و دلدادگی پیروان به رهبر کاریزمایی بر رفتار عاطفی مبتنی می باشد. پیدایش کاریزما مسیر عادی زندگی سیاسی را تغییر می دهد. رهبر کاریزمایی به دور خود پیروانی جمع می کند، نظام و قدرت مستقر را به زیر سوال می برد و معنای جدیدی را از امور ارائه می دهد. کار رهبر کاریزمایی ترغیب و تهییج ابعاد عاطفی ذهن مردم است. در نتیجه، باید برای حفظ رابطه خود با پیروانش همواره پویا و فعال باشد و خطر کند.
به طور خلاصه، اقتدار کاریزمایی شدیداً شخصی و منبعث از قدرت های خارق العاده تلقی می شود؛ ممکن است مذهبی یا غیرمذهبی باشد؛ رابطه ای عاطفی میان پیرو و رهبر است؛ متضمن رسالتی است که شاید احیای عقیده یا عرضه آرمانی نو باشد؛ در زمان بحران اجتماعی، احتمال ظهور آن افزایش می یابد و بیشتر تغییرات اجتماعی و فکری را موجب می شود. وبر درباره شرایط پیدایش کاریزما به تفصیل و روشنی سخن نمی گوید و فقط به این نکته کفایت می کند که این نوع رهبری در دوره های فشار و اضطرار روحی، طبیعی، اقتصادی، اخلاقی، مذهبی و سیاسی ظهور می کند.
به عبارت دیگر منشأ جنبش های کاریزمایی پیدایش خلا معنایی است که در نتیجه عدم کفایت سنت ها و نظام فکری مستقر برای تبیین تحولات نو ایجاد می شود. همان طور که گفته شد از مفهوم رهبری کاریزمایی وبر انتقادهایی شده است که از آن جمله می توان به وجود ابهام در مفهوم مزبور، کلی بودن آن و مشکل بودن استفاده از آن در عمل اشاره کرد. از این رو برخی از اندیشمندان علوم سیاسی سعی کرده اند تا مفهوم رهبری کاریزمایی وبر را عملیاتی کنند.
ویلنر از جمله این اندیشمندان است که تا حد زیادی در این کار موفق بوده است.به نظر ویلنر مفهوم رهبری کاریزمایی چهار بعد مهم دارد که می توان در آنها ارتباط رهبر با پیروانش را مشخص کرد:
1) تصور پیروان از رهبر: پیروان بر این باورند که رهبرشان توانایی های فوق بشری و خصلت های ویژه ای دارد.
2) پذیرش ایده های رهبر: پیروان ایده ها و سخنان رهبر را صرفاً به دلیل آن که وی آنها را صادر کرده است، اجرا می کنند.
3) اجابت و پذیرش: پیروان اوامر و دستورات رهبر را صرفاً به دلیل آن که وی آنها را صادر کرده است، اجرا می کنند.
4) احساسی و عاطفی: عکس العمل پیروان در مقابل رهبر آمیخته با محبت، دلبستگی و احترام و ایمان کامل است.
از دیگر ایرادتی که به نظریه وبر وارد است حذف عنصر عقلانیت از رابطه پیروان و رهبری است. در نمونه رهبری امام خمینی (ره) عنصر عقلانیت نقش اساسی دارد.
کد خبر: ۹۷۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۶/۰۵