چكيده:
طي دو دهه اخير، كشورها و گروههاي زيادي پيشنهاد اصلاح ساختار شوراي امنيت را مطرح ساختهاند. برخي از اين پيشنهادها ناظر بر افزايش اعضاي جديد در كرسيهاي دائم است. در اين بين گروه چهار؛ متشكل از چهار قدرت آلمان، ژاپن، هند و برزيل از شانس بيشتري برخوردارند. نويسندگان اين مقاله سعي دارند از همين منظر، ضمن بررسي فرصتهاي ويژه اين گروه در راستاي عضويت دائم شوراي امنيت، چالشهاي موجود را نيز مورد توجه قرار دهند.
هر چهار كشور از مزيت نسبي در منطقه خود برخوردارند كه اين شانس را به آنها ميدهد تا در جهت كسب كرسي دائم شوراي امنيت تلاش كنند. كشورهاي گروه چهار در مقابل با دو نوع مانع روبهرو هستند؛ موانع منطقهاي و موانع بينالمللي. اين پژوهش به دنبال پاسخ به اين پرسش است كه فرصتها و چالشهاي موجود در جهت كسب كرسي دائم براي گروه چهار كدامند؟ در ابتدا با بررسي چرايي و ضرورت اصلاح ساختار شوراي امنيت، موقعيت هر يك از كشورها بررسي شده و آينده ساختار شورا با توجه به وضعيت كنوني نظام بينالملل مورد تحليل قرار ميگيرد.
واژههاي كليدي: گروه چهار، گروه اتحاد براي اجماع، گروه اتحاديه آفريقا، توزيع پيچيده قدرت، حق وتو -
مقدمه:
اصولاً كشورها در يك الگوي عقلاني براي پيوستن به شوراي امنيت به عنوان عضو دائم، بايد فعاليت جمعي و گروهي را در دستور كار راهبردي خود قرار دهند. به عبارت ديگر، واقعيتهاي امروز نظام بينالملل و شرايط حاكم بر سازمان ملل متحد، اقتضا ميكند كشورها در قالب گروههاي گوناگون در جستجوي منافع خود باشند. در ارتباط با موضوع اصلاح ساختار شوراي امنيت، طرحها و مدلهاي مختلفي از سوي گروهها و كشورهاي متعدد ارائه شده است. در بين اين قطببنديها، گروه چهار (آلمان - ژاپن - هند و برزيل) وضعيتي متفاوت و البته ويژه دارد. گروه چهار انتخاب هوشمندانهاي است. هر كدام از چهار كشور مزبور، برآمده از يك منطقه جغرافيايي هستند كه در آن منطقه همپوشاني منافع پيدا نميكنند.
اين كشورها با برخورداري از ويژگيهاي منحصر به فرد در مناطق خود، تلاش دارند با متمايز كردن خود از ديگران، شايستگي خود را به كشورهاي منطقه و ديگر بازيگران بينالمللي به منظور عضويت دائم شوراي امنيت اثبات كنند. در اين مقاله تلاش شده است تا با بررسي برنامهها، زمينهها و اهدف گروه چهار در كسب كرسي دائم شوراي امنيت، فرصتها و چالشهاي پيش روي اين گروه مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. كشورهاي گروه چهار ضمن برخورداري از امتيازات ويژه، با موانعي نيز روبهرو هستند كه آنها را در رسيدن به جايگاه دائمي شوراي امنيت با مشكل مواجه ميكند.
آلمان اگرچه در زمان تأسيس ملل متحد، به عنوان دولتي شكست خورده تلقي ميشد، اما امروزه به يكي از قطبهاي بزرگ اقتصادي و سياسي در اروپا و جهان تبديل شده است. ژاپن نيز كه پس از جنگ جهاني دوم كشوري ضعيف و شكست خورده بود، اگرچه اكنون به اندازه آلمان وزن سياسي ندارد، اما يك غول اقتصادي در جهان به شمار ميرود. هند با پيشرفتهاي خيرهكننده خود در عرصه فناوريهاي نوين و بالا بردن بهرهوري اقتصادي خود و همچنين ايفاي نقش سياسي پررنگ در سطح منطقهاي و بينالمللي، از مدعيان جدي حضور در شوراي امنيت است. برزيل به عنوان بزرگترين كشور آمريكاي لاتين نيز نقشي مهم و خاص دارد. كشور برزيل از جمله شناختهشدهترين كشورهاي جهان در سطح افكار عمومي به شمار ميرود. اين كشور با جهشي روزافزون در اقتصاد و سياست، جايگاه ويژهاي به دست آورده است.
در هر منطقه كشورهاي مذكور، بالاترين امتيازها را به خود اختصاص دادهاند. هوشمندي اين انتخاب از آنرو است كه هيچ يك از اين كشورها، نقطهضعف گروه چهار به شمار نميروند و در واقع حضور هيچكدام از آنها، عاملي براي شكست گروه چهار به شمار نميرود. آلمان، ژاپن، هند و برزيل با تكيه بر ويژگيهاي برتر خود، ضمن حمايت از عضويت يكديگر در شوراي امنيت، چهره مثبتي نيز در افكار جهانيان بر جاي گذاشتهاند. اتحاد چهار كشور مزبور كمك كرده است تا ضمن نزديك كردن ديدگاهها به يكديگر، خواسته خود را نيز با توان بيشتري پيش ببرند. اگرچه در اين مسير با موانع بسياري نيز روبهرو هستند كه در ادامه و پس از بررسي ضرورت اصلاحات در شوراي امنيت، به آنها خواهيم پرداخت.
کد خبر: ۲۸۵۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
چكيده:
در اين مقاله ضمن احصاي نقاط قوت و ضعف جنبش عدم تعهد، از ميان فرضيات موجود پيرامون نقش و كاركرد اين سازوكار، بر فرضيه "امكان بهينه نمودن كارايي و تسريع روند تجديد ساختار اين سازوكار، به ويژه با اغتنام فرصت دوران سه ساله رياست جمهوري اسلامي ايران" تمركز شده و با ارائه پيشنهادات محتوايي و كاربردي، كيفيت پيشبرد اين فرضيه نقد و ارزيابي شده است. نتايج حاصله از اين تحقيق نشان ميدهد كه پس از فروپاشي شوروي، جنبش عدم تعهد به صورت تدريجي و روزافزون به قهقرا رفته است.
اعضاي برجسته جنبش شامل هند، اندونزي (از بنيانگذاران اوليه)، آفريقاي جنوبي و حتي عربستان سعودي جذب گروه 20 شده و قدرتهاي بزرگ ديگري همچون چين، آرژانتين، برزيل و مكزيك نيز گرايش روزافزوني به همزيستي مسالمتآميز با قدرت هژمون پيدا كردهاند؛ در حالي كه جمهوري اسلامي ايران روش منحصر به فردي را جهت تحقق اصول و اهداف جنبش در پيش گرفته است. كيفيت اثرگذاري جمهوري اسلامي ايران در ظرفيت رئيس شانزدهمين كنفرانس جنبش و عضويت در ترويكاي آن طي پيشنهادات گوناگون در مقاله بررسي شده است.
واژههاي كليدي: جنبش عدم تعهد، جمهوري اسلامي ايران، تجديد ساختار، بلوكهاي قدرت، گروه 20.
کد خبر: ۲۸۵۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹