ولایت فقیه - صفحه 44

برچسب ها
علی اکبری‌معلم / دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم علیه‌السلام ـ چکیده: کیفیت نصب و انتخاب ولی‌فقیه و فعلیت یافتن مقام ولایت و به طور کلی مشروعیت و مقبولیت ولی‌فقیه از مباحث اصلی و مهم بین گروه‌های اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. برای تبیین مسأله مشروعیت و مقبولیت ولی‌فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)، پس از طرح مبانی و نظریات موجود در باب مشروعیت و مقبولیت ولایت فقیه و بحث ابتنا یا عدم ابتنای مشروعیت بر مقبولیت، دیدگاه دو گروه سیاسی موجود در نظام جمهوری اسلامی مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. به نظر می‌رسد نظریه نصب الهی (مشروعیت الهی) با آثار و سیرۀ عملی امام خمینی(ره) مطابقت دارد؛ اگرچه تأکید و اهتمام امام به مقبولیت و رأی مردم، آن را در حد ابتنای مشروعیت بر مقبولیت ارتقا داده است. واژه‌های کلیدی: مشروعیت، مقبولیت، ولایت، ولایت فقیه ، امام خمینی، مشروعیت الهی، مشروعیت الهی ـ مردمی.
کد خبر: ۲۶۱۶۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۶

دکتر عبدالله حاجی صادقی / استادیار دانشکده شهید محلاتی چکیده: انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، سرآغاز شکل‌گیری نظام و حکومتی با ماهیت دینی و مشارکت بی‌نظیر مردم با اهداف بسیار متعالی بود. امام احیاءکننده مکتب سیاسی اسلام بود با ویژگی‌ها و امتیازات خاص آن. این مقاله یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مکتب سیاسی امام یعنی «جایگاه مردم» را در مکتب سیاسی امام در دو بخش مورد بررسی اجمالی قرار داده است: الف: نقش و میزان تأثیرگذاری مردم در نظام سیاسی اسلام و مکتب سیاسی امام که به سه نقش مهم اشاره شده است. 1- پذیرش حاکمیت و ولایت الهی 2- مشارکت عملی 3- نظارت عمومی ب: جهت‌گیری مکتب سیاسی امام و اسلام. در این بخش اثبات شده است که اهداف و برنامه‌های نظام سیاسی اسلام همگی در راستای نیاز و منافع و مصالح مردم می‌باشد. کلید واژه‌ها: مردم، مکتب سیاسی امام خمینی، مکتب سیاسی اسلام مقدمه: برآیند طبیعی تحولات بعد از رنسانس و عکس‌العمل حوادث قبل از آن و به ویژه موضع‌گیری و عملکردهای کلیسا آن شد که سکولاریسم با سرعت مطرح و به تدریج اصول و مبانی فکری جدیدی جایگزین تعالیم کلیسا گردد و نوعی تقابل و دوگانگی بین دست‌آوردهای مدرنیسم و نهضت رنسانس با اصول قبلی شکل گیرد. انسان‌محوری به جای خدامحوری، تعقل و خردورزی در تقابل با تعبد و تکلیف‌گرایی، علم در تضاد با ایمان، آزادی و پویایی در مقابل پایبندی به دین، حقّ الناس بجای حق الله و سرانجام حکومت و نظام مردمی نقطه مقابل حکومت الهی مطرح و رسماً دموکراسی به عنوان جایگزین تئوکراسی مطرح و پذیرفته شد. این تقابل و غیر قابل جمع بودن مفاهیم و معارف دینی با محصولات علمی و انسانی، شدت گرفت و در آثار اندیشمندان غربی [و به دنبال آنان روشنفکران کشورهای دیگر] به عنوان اصول مسلم و خدشه‌ناپذیری آموزش داده شد. سپس همین اندیشه قطعیت یافته، ملاک تقسیم‌بندی حکومت‌ها و مشروعیت و ارزیابی نظام‌های سیاسی قرار گرفت و چنین نتیجه‌گیری شد که حکومت یا مشروعیت و ماهیت دینی و آسمانی دارد و یا ماهیت انسانی و مشروعیت مردمی؛ و شق سومی وجود ندارد. اما انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی در ایران با ماهیت کاملاً دینی و مشارکت بی‌نظیر مردم و مبتنی بر کرامت و ارزش‌های انسانی و خردورزی، بسیاری از این تئوری‌ها را باطل کرد. مرجعیت دینی و رهبری حضرت امام، با احیاء مکتب سیاسی اسلام نشان داد که نباید همه ادیان موجود را به یک چشم نگریست و هرگز اسلام با مسیحیت تحریف شده قابل مقایسه نمی‌باشد و شایسته نیست برای جوامع اسلامی و کشورهای مسلمان‌نشین، متناظر با جهان غرب و دنیای مسیحیت نسخه واحد ارائه کرد. انقلاب اسلامی ایران تولد جدید اسلام ناب و نشان‌دهنده توجه فوق‌العاده خدا به انسان و ویژگی‌ها و توانمندی‌های او و اهتمام شریعت به نقش و منزلت مردم در نظام سیاسی بود. با شکل‌گیری مکتب سیاسی امام(ره)، مفهوم و اصطلاح جدیدی تحت عنوان «مردم‌سالاری دینی» احیاء و مطرح گردید که بدون انفعال از دموکراسی غرب، ترسیم‌کننده نقش و نوع مشارکت و میزان دخالت مردم در نظام سیاسی اسلام بوده و حکومت را در خدمت و برای مردم معرفی می‌کند. از همین رو جانشین خلف و شاگرد برجسته حضرت امام، مقام معظم رهبری دام ظله‌العالی یکی از ویژگی‌های مکتب سیاسی امام و اسلام را اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم و مردم‌سالاری برخاسته از متن اسلام معرفی کرده، در بخش‌هایی از بیانات خود می‌فرماید: «... مردم‌سالاری در مکتب سیاسی امام ـ که از متن اسلام گرفته شده است ـ مردم‌سالاری حقیقی است، مثل مردم‌سالاری آمریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهنهای مردم نیست. مردم با رأی خود با اراده خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می‌کنند، مسئولان خود را هم انتخاب می‌کنند... در مکتب سیاسی امام، رأی مردم به معنای واقعی کلمه تأثیر می‌گذارد و تعیین‌کننده است این کرامت و ارزشمندی رأی مردم است... در مکتب سیاسی امام، مردمسالاری از متن دین برخاسته است از امرهم شوری بینهم1 برخاسته است، از هُوَ الّذی اَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ و بِالمُؤمنین2 برخاسته است ما این را از کسی وام نگرفته‌ایم. عده‌ای می‌خواهند وانمود کنند که نقش مردم در اداره حکومت‌ها را باید غربیها بیایند به ما یاد بدهند. غربیها خودشان در خم یک کوچه گرفتارند... مردم‌سالاری را امام آورد، مردم‌سالاری را انقلاب آورد.»3 اما آیا «مردم» در مکتب سیاسی امام و اسلام دارای چه نوع دخالت و نقشی هستند؟ به ویژه آنکه امام مشروعیت و حقّانیّت ولایت را از طرف خدا و انتصابی می‌دانند، جای این سؤال باقی می‌ماند که پس مردم چه مشارکت و تاثیری در شکل‌گیری و استقرار و استمرار نظام دارند؟ و به تعبیر دیگر سؤال اصلی که این مقاله می‌خواهد پاسخ آن را در آثار و بیانات امام جستجو کند این است که: آیا مشروعیت الهی مکتب سیاسی اسلام با مشارکت و تاثیرگذاری مردم قابل جمع است یا خیر؟ و اگر جواب مثبت است نقش و نوع مشارکت آنان چیست؟ در حاشیه پاسخگویی به این پرسش، به پرسش‌های فرعی دیگری نیز پاسخ داده خواهد شد. مانند: ـ اقتدار و توانمندی نظام اسلامی چگونه حاصل می‌شود؟ ـ جهت‌گیری مکتب سیاسی امام به کدام سو می‌باشد؟ ـ ارکان حکومت دینی (مکتب سیاسی امام) چیست؟ ـ و سرانجام این که اهداف و مقاصد نظام سیاسی اسلام کدام است؟
کد خبر: ۲۵۲۷۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۷

پربیننده ترین