119 سال پس از در گذشت سيدجمالالدين اسدآبادي
اشاره: سيدجمالالدين اسدآبادي (١٢١٧ اسدآباد- ١٢٧٥ استانبول) همچنان در ميان ما ايرانيان چهرهاي سخت ناشناخته است، بسيار كم او را ميشناسيم، دريغ و افسوس است كه همچنان چاپي انتقادي از مجموعه آثار او در ايران موجود نيست چه برسد به آثاري تحقيقي و تحليلي كه سويههاي گوناگون نظر و عمل او را باز بنماياند. با همين فقدان هم ديدگاهها بسيار متفاوت است، گاهي پژوهشگري چون جواد طباطبايي كه مدخلي درباره او نوشته از پنهانكاريهاي او سخن رانده و در آثار و گفتارش او را از حيث انديشه چندان مهم و قابل اعتنا نميداند، در حالي كه گروهي ديگر كه ايشان را نوانديشان ديني ميخوانند، سيدجمال را بر صدر سلسله نوانديشان و روشنفكران ديني مينشانند و از متفكري چندسويه و دغدغهمند سخن ميگويند كه به درد جهان اسلام ميانديشيد، اگرچه در انتخاب تاكتيكها، چنان كه خودش در پايان عمر اذعان كرد، خطاهايي نيز داشت. حالا هم با بالا گرفتن كار افراطگرايان خشونتطلب در خاورميانه، از نسبت ميان انديشههاي سيدجمال با گفتار و رفتار اين گروهها سخن ميرود؛ بحثي كه موجب برانگيختن موافقتها و مخالفتهاي سفت و سختي در فضاهاي مطبوعاتي شد. در نشست سيدجمالالدين اسدآبادي: نوگرايي يا سلفيگري در انديشه وحدت اما فراسوي اين جنجالهاي رسانهاي تلاش شد دو تن از موافقان و مخالفان اين ديدگاه در كنار هم به بيان ديدگاههاي متفاوتشان بپردازند. احسان شريعتي، استاد فلسفه و از وامداران انديشههاي نوانديشي ديني مخالف ارتباط مستقيم و مثبت ميان انديشه و عمل سيدجمال با گفتار و كردار گروههاي افراطي است، در حالي كه داود فيرحي استاد علم سياست بر پتانسيلهاي موجود براي چنين خوانشهايي در انديشه سيدجمال تاكيد دارد و معتقد است مسير غالبي كه تحول فكر سيدجمال بعد از او طي كرده، بيشتر چرخش به سمت قرائتهاي سلفي بوده است. در ادامه روايتي از اين نشست كه به همت مركز فرهنگ و انديشه سازمان جهاد دانشگاهي تهران در قالب سلسله نشستهاي آشنايي با جريانهاي اسلامي معاصر در تالار باستاني دانشكده ادبيات دانشگاه تهران برگزار شد، از نظر ميگذرد .
کد خبر: ۳۰۵۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹