نویسنده: شهرام احمدزاده
مقدمه:
جریان فکری و سیاسی اخوان المسلمین که از سال ۱۹۲۸ از سوی حسن البنا در مصر پایه گذاری شد، توانست در مدت کوتاهی در سراسر جهان عرب ریشه دواند، تا جایی که در تحولات انقلابی جهان عرب در سال ۲۰۱۱ به آلترناتیویی برای حاکمیتهای سرنگون شده و یا به قدرت برتر در عرصههای سیاسی و گفتمانی تبدیل گردد. البته این جریان سیاسی و فکری در طول حیات هشت دههای خویش دچار تحولات چشم گیری شده است از یک جهت با گسترش آن به کشورها و مناطق مختلف، با شرایط محیطی آن خود را سازگار نموده و از طرف دیگر با درک تحولات محیط سیاسی منطقهای و بینالمللی هماهنگی لازم را با گفتمانهای مسلط جهانی که مشروعیت دموکراتیک است به انجام رسانده است. با این حال تمرکز اخوان المسلمین بر رویکردها و مفاهیم مدرن و دموکراتیک که در چارچوب سیاسی و اجتماعی لیبرال دموکراتیک غربی معنادار میشود، با وجوه مهمی از تفکر و رویکرد سیاسی و اسلامگرایانه اولیه آن در تناقض قرار میگیرد. تناقضات اساسی نظری چالش مهم دیگر ایدهها و الگوی مطرح شده اخوان المسلمین است که از تلاش این گروه برای متقاعد کردن طیف وسیعی از بازیگران و گروهها با گنجاندن اصول آنها در این الگو ناشی میشود. اخوان المسلمین از یک سو به طیفهای فکری متکثری تبدیل شده است که از خلافت اسلامی اولیه تا حکومتی کاملاً عرفی و دموکراتیک را شامل میشود و از سوی دیگر سعی دارد الگوها و ایدههای سیاسیی اجتماعی خود را به گونهای مطرح کند تا بازیگران مختلفی از جمله اسلامگرایان تا لیبرال سکولارها و حتی قدرتهای غربی را راضی نگه دارد. در آینده این موضوع میتواند به ایجاد تنافضهای جدید در تفکر و رویکردهای سیاسی اخوانیها منجر شود و زمینههای انشعابها و اختلافهای درونی جدی را برای گروه فراهم سازد.
این مقاله ضمن بررسی ماهیت این جریان سیاسی به چشم انداز تحولات سیاسی و اندیشهای آن خواهد پرداخت.
کد خبر: ۲۴۵۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۳
کد خبر: ۷۱۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۷/۱۰/۰۸