سخنراني مجيد تفرشي، عليرضا ملاييتواني و مسعود كوهستانينژاد درباره ٢٨ مرداد
کد خبر: ۳۰۶۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۳۰
روايت ناقص از ٢٨ مرداد ٣٢، امسال هم ادامه داشت
اشاره:
از سالگرد رخداد ٢٨ مرداد، حدود يك هفته ميگذرد. امسال انتشار بخشهاي ديگري از اسناد طبقهبنديشده سازمان «سيا» و آمدن نام مرحوم آيتالله کاشاني در اين اسناد، باعث شد يک بار ديگر موضوع اختلافهای تاريخي ميان ايشان و مرحوم دکتر مصدق در جريان مليشدن نفت و کودتاي ٢٨ مرداد در سال ١٣٣٢، در سطح جامعه مطرح شود. طرفداران آيتالله کاشاني ترجيح دادند سکوت کنند و مخالفان و منتقدان، برعکس تلاش ميکنند هم نقشي را كه سعي شده از كاشاني ساخته شود، نادرست بدانند و هم نسبت به بيوفايي و ناسپاسي که برخي متقابلا در حق دکتر مصدق مرتکب ميشوند، اعتراض كنند. امسال اين تقابل وارد مراحل ديگري هم شد كه نگارنده برخلاف ميل باطني، ناگزير به نگارش اين مطلب شدم. کساني که اين فرصت را داشته و نگاهي هرچند اجمالي به اسنادي كه بهتازگی درباره كودتا منتشر شد، انداختهاند، معتقدند مطالب جديدي دربر نداشته و عمدتا شامل جزئيات مطالبي است که از قبل ميدانستهايم.
به عنوان مثال، همين نکتهاي که پيرامون ارتباط آيتالله کاشاني گفته شده، بههيچوجه نکته جديدي نيست. درواقع اختلافات آيتالله کاشاني و دشمني ايشان با دکتر مصدق، آنقدر عميق شده بود که مشاراليه هيچ مخالفتي با برکناري او نداشت؛ چه برسد به ايستادگي در مقابل کودتا. درواقع ايشان از کودتا و اساسا هر مکانيسم ديگري که منجر به برکناري مصدق از قدرت ميشد، کاملا هم استقبال ميكرد. چند روز بعد از کودتا، در مصاحبه با يکي از مطبوعات هم، مصدق را به واسطه «نپذيرفتن حکم برکنارياش از نخستوزيري از سوي شاه و ساير اقدامات ديگرش، خائن خوانده و مستحق مجازات اعدام ميداند». درباره نقش آمريکاييها و انگليسيها هم هيچ اما و اگر يا ترديدي وجود ندارد که بگوييم اسناد جديد بر معلومات ما ميافزايند. به بيان ديگر، نه درباره نقش محوري آمريکا و انگلستان در طرحريزي کودتا ترديد يا ابهامي وجود دارد و نه درباره کنارآمدن شمار ديگري از ياران سابق دکتر مصدق با کودتا.
اشکال اساسي در جاي ديگري است؛ اينکه همواره در قبال کودتاي ٢٨مرداد، برخوردي سياسي به معناي ايدئولوژيک صورت گرفته است. قبل از انقلاب، «٢٨مرداد» يک روز ملي و حماسي بود؛ تعطيلي رسمي بود و همواره هم شماري از زندانيان به تقاضاي مسئولان و موافقت شاه، مورد عفو ملوکانه قرار گرفته و از زندان آزاد ميشدند. در خيابانهاي شهرهاي بزرگ «طاقنصرت» بسته ميشد و ارکستر زنده، شيريني، شربت و جشن و سرور عمومي برپا ميشد. يکي پس از ديگري، مسئولان کشوري درباره اهميت تاريخي سالروز «قيام ملي ٢٨مرداد» سخنراني کرده و مقالات زيادي درباره اهميت و جايگاه رويداد تاريخي «قيام ملي ٢٨مرداد» در روند مبارزات ضداستعماري مردم ايران و اتحاد، انسجام و همبستگي آنها به هدایت اعليحضرت، چاپ ميشدند و اينکه در نتيجه آن «قيام مردمي»، ايرانيان توانستند پس از نيمقرن که نفت تيول و در انحصار انگليسيها بود، مديريت و اداره آن صنعت عظيم را بهتدريج خود به دست بگيرند و ساير مطالب ديگر درباره بزرگداشت آن روز تاريخي و نقش شاه در هدایت آن حرکت تاريخي ملت بزرگ ايران.
بعد از انقلاب، از اين رخداد به عنوان واقعه سياه، خنجري از پشت بر ملت ايران و... ياد شد. از سويي ديگر، ٢٨مرداد تبديل شد به ابزار و شاهد زندهاي برای حقانيت موضوع «آمريکاستيزي» و حجتي بر اثباتِ نشاندادن خوي تجاوزگري غرب. امسال هم اين روند پررنگتر دنبال شد و سخنان برخي منتسبان به كاشاني عليه دكتر مصدق، جنبه روشنتري پيدا كرد. دليل نگارش اين مطلب، اين است كه نه قبل و نه بعد از انقلاب، کمتر تلاشي «غيرسياسي» و «غيرايدئولوژيک» پيرامون بررسي ابعاد واقعي رويداد تاريخي مليشدن نفت و سرانجام تلخ آن در قالب کودتاي ۲۸مرداد صورت گرفته است.
کد خبر: ۳۰۵۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰