* باخبر شدیم که ویراست دوم کتاب جدیدتان ITHRELIGION-CANSCIENCEDISPENSEW اخیرا به بازار آمده؛ لطفا بفرمایید محتوای این کتاب از چه موضوعاتی تشکیل شده و تغییرات اعمال شده در ویراست جدید چیست؟
** من در سال 1996 برای تعداد بسیاری از علمای علوم فیزیک و فلاسفه و متکلمان جهان اسلام و مسیحیت ـ چه ارتدکس، چه کاتولیک و چه پرتستان ـ 8 سوال درباره علم و دین فرستادم که 30 نفر به آن پرسشها پاسخ دادند. دو نفر هم مقاله فرستادند که یکی از آنها فیزیکدان شاخصی در فنلاند بود که اکنون به رحمت ایزدی پیوسته است، این پرسشها در زمینههای زیر بود:
تعریف علم و دین چیست؟ آیا تعارضی میان این دو تعریف وجود دارد؟ زمینههای پیدایش این تعارض چه بوده است؟ نقش دین در پیدایش علم جدید در غرب چه بوده است؟ آیا میتوان علم دینی داشت؟ آیا علم میتواند دین را نادیده بگیرد؟ آیا میتوان حوزههای فعالیت علم و دین را جدا انگاشت؟ 32 نفر در این پاسخگویی شرکت کردند؛ 30 نفر به پرسشها پاسخ مستقیم دادند و دو نفر پاسخ به پرسشها را در مقاله گنجاندند. در این مجموعه شخصیتهای مهمی که شامل فیزیکدان، ریاضیدان، کشیش، فیلسوف و متکلم وجود داشت که طیف وسیعی را تشکیل میدادند و از آمریکا تا روسیه را شامل میشدند. مثلا شرکتکنندگان روسی در رشتههای فیزیک، اختر فیزیک و ریاضیات تخصص داشتند.
از جهان اسلام فقط حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جناب دکتر داوری و جناب دکتر نصر پاسخ دادند و دو یا سه نفر هم از بیرون ایران مانند آقای دکتر قرشی و آقای دکتر زکی کرمانی. با توجه به استقبال خوبی که از کتاب و دو مقاله معرفی و نقد در دو مجله مهم غرب Prespectiveon Scinceandfaith و Sciencand Cristionblife شد، بر این شدیم که مباحث این کتاب را گسترش دهیم و در چاپ جدید، اولا در مقالات قبلی اصلاحاتی بهعمل آمد و ثانیا جوابهای 12 شخصیت برجسته معاصر دیگر هم به آن اضافه شد و بنده هم تحلیلی را به انتهای آن افزودم و پاسخهای مختلف را مقایسه کردم و میزان تقارب و و تباعد پاسخها را سنجیدم.
نتیجه این بود که اختلافنظر در بسیاری موارد، به اختلاف تعاریف بر میگردد: یکی علم دینی را ممکن نمیداند و دیگری آن را ممکن میپندارد؛ این به تعریف آنها از علم دینی بستگی دارد. اگر تعاریف آنها یکی میشد؛ معلوم نبود اختلاف داشته باشند. بدین رو من در انتهای کتاب بنا به درخواست بعضی از شرکتکنندگان در چاپ اول کتاب، این تحریر را اضافه کردم.
بعضی از افرادی که در چاپ اخیر اضافه شدهاند، از شخصیتهای مهم جهان اسلام و جهان غرب هستند، نظیر آقای دکتر طه جابر بنالوافی، رئیس مرکز اندیشه اسلامی در آمریکا، آقای دکتر کمال حسن، رئیس دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی، آقای دکتر گیدر دلنی، اختر فیزیکدان مسلمان شده فرانسوی که ریاست بخشی از مرکز تحقیقاتمندی فرانسه را به عهده دارد و از جهان غرب هم جناب آقای پروفسور تاونز فیزیکدان برنده جایزه نوبل، آقای پروفسور تریک فیلسوف معروف انگلیسی که رئیس مرکز انجمن فلاسفه دین بودند و الان رئیس انجمن فلاسفه ذهن هستند و آقای دکتر بروفینگ از کشیشان عالم استرالیایی که کتابشان درباره خدا، خلقت و فیزیک جدید برنده کتاب سال در آمریکا شد، به پرسشها پاسخ دادند. روی هم رفته مقایسه خوبی است. همان طور که بعضی از افراد به من نوشتند، مقایسه میان افکار شرق و غرب نشان میدهد که میزان توافقها و وجه اشتراکها بسیار بیش از تصور است.
* با توجه به پاسخهایی که برای پرسشهای جنابعالی فرستاده شده است؛ به نظر شما در حال حاضر، نظریه غالب در خصوص علم و دین چیست؟
** برخی از افرادی که به پرسشها جواب دادهاند، مثلا پروفسور تاونز که من هم با ایشان همعقیدهام، علم را در طول دین میبینند؛ یعنی علم را یک وظیفه دینی میدانند. به عبارت دیگر، علم را نوعی عبادت میشمرند و معتقدند علم جدید هم در نهایت به دین خواهد رسید و میان آنها هیچ جدایی وجود ندارد.
بعضی دیگر ـ که غالب افراد در کتاب باشند ـ معتقدند اینها در حوزههایی با هم تفاعل دارند. هیچکدام از آنها معتقد نیستند که میان علم و دین تعارضی هست؛ هیچکدام هم معتقد نیستند که اینها مستقلند. دلیل عدم استقلال آنها هم متفاوت است؛ یعنی میگویند گرچه علم و دین در ظاهر از هم جدا هستند؛ ولی اینها در شخصیت انسانی جمع میشوند و انسان موجودی یکپارچه است و نمیتواند این دو را از هم جدا نگه دارد. بعضیها هم مثل پروفسور تاونز معتقدند که علم در متن دین جای میگیرد.
* آقای دکتر! بعد از این کتاب، چه کار دیگری را در نظر دارید؟
** آقای پروفسور هاتسون رئیس آزمایشگاه رادرفرد در انگلیس که فیزیکدان هستهای معروفی است، پیشنهاد کرد جلد دومی به این کتاب اضافه کنم که مربوط به مسائل علم و اخلاق باشد؛ منتها حرف ایشان این بود که اگر بخواهیم این کار را بهطور گسترده انجام دهیم، نیاز به منبع مالی حمایتکننده داریم که ایشان بعضی از مناطق را در انگلیس پیشنهاد کرد و من فکر کردم اگر بتوانیم یک منبع حمایتکننده داخلی پیدا کنیم، جلد دوم را که بعضی از پرسشهای آن را آماده کردهایم، میتوان تهیه کرد. ایشان گفت مدتی به آکسفورد بروم و آنجا روی پرسشها توافق کنیم و بعد برای شخصیتهای معروف بفرستیم. البته خود ایشان شخصیت معروفی در عالم فیزیک است و بیش از 300 مقاله در فیزیک هستهای دارد و در عالم مسیحیت هم شناخته شده است.
آقای دکتر زکی کرمانی سردبیر مجله Islamic Jurnal Of Science هند (دانشگاه الیگره) پیشنهاد کردند ما سری جدیدی از پرسشها را به دنبال این سوالات بفرستیم؛ ولی اینها مستلزم امکانات است. در کشورهایی مانند انگلیس یک نفر بانی این کار شد و در دانشگاه کمبریج کرسی علم و دین را افتتاح کرد؛ آدم معروفی هم با حقوق مکفی در راس کار قرار داده شد؛ اینجا هم باید چنین کارهایی بشود که فعلا خبری نیست.
نکته دیگر این است که باید از این اقدامات حمایت شود. متاسفانه اینگونه کارها در غرب صورت میگیرد. در ایران کار در این زمینهها، کار محسوب نمیشود؛ یک نمونه از پاسخهایی را که من از غرب برای چاپ اول کتاب دریافت کردم، از داخل کشور دریافت نکردم.
* شما مشکل اصلی را چه چیز میدانید و چرا در ایران به این موارد زیاد توجه نمیشود؟
** برای اینکه در ایران به مسائل فرهنگی توجه نمیشود. زرق و برق تکنولوژی، چشم اغلب مسئولان را گرفته است؛ باید فارغالتحصیلان این نیازهای تکنولوژیکی را برطرف کنند. فرهنگ شانی را که باید داشته باشد، ندارد. این مایه تاسف است که در ممالک غربی ـ که بعضی از آنها اینقدر مادیگرا هستند ـ این کارها انجام میشود و ما ـ در جهان اسلام ـ که باید پیشرو این قضیه باشیم، هیچ کاری نمیکنیم.
* با توجه به وضعیت فکری و اندیشه در ایران، چه تحقیقاتی را برای محققان و دانشجویان مهم میدانید؟ در حال حاضر چه تحقیقاتی ـ در علوم انسانی ـ برای کشورمان مهم است؟
** در حال حاضر ما با نوعی تاریکی ذهن و خلا فکری در نسل جوان رو به روییم و مسائل بسیاری مطرح است که به علت نداشتن زمینه جوانها از عهده آن بر نمیآیند و از پاسخگویی به آن عاجز میمانند. بسیاری از افرادی که با جوانها سروکار دارند، چون با افکار روز و زبان روز آشنا نیستند، نتوانستهاند جوانها را جذب کنند. اساسا استقلال ما به موارد فرهنگی بستگی دارد؛ اینجا جا نیفتاده است و فکر میکنند که اگر ما در علم و تکنولوژی به سطح آمریکا برسیم، به بهشت رسیدهایم. متاسفانه دانسته یا ندانسته این تفکر حاکم است. وقتی این طرز تفکر تغییر نکند، ما هیچ پیشرفتی نخواهیم کرد.
ما اگر هزاران نوع اتومبیل و چیز دیگر بسازیم باز پیرو غرب خواهیم بود؛ مگر اینکه مسئولان عزم خود را جزم کنند و عالمان از عالم نماها تفکیک شوند و افراد نه بیدلیل بزرگ شوند و نه بیجهت کوچک و شایستهسالاری حاکم باشد؛ در آن صورت علم میتواند جایگاه خود را پیدا کند. یکی از افرادی که مقالهاش در این کتاب چاپ شده، آقای هاتسون، یک فیزیکدان هستهای است که تعداد بسیاری مقاله در این زمینه نوشته است. آقای اندره گریب که در سنت پترزبورگ روسیه رئیس فیدمن لابراتواری است، یک کیهانشناس و اخترفیزیکدان برجسته است؛ اینها در سطح روز کار میکنند. اما در حال حاضر همه علوممان از هم تفکیک شده است؛ مهندسی برای علوم انسانی شان قائل نیست و علوم پزشکی همینطور؛ در صورتیکه اینها مواردی است که به هم پیوسته است.