تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۲۳۷۸۶۷

مقام معظم رهبری از دهه چهارم انقلاب اسلامی با عنوان دهه پیشرفت و عدالت نام برده اند. تحقق گفتمان رهبری و حرکت در مسیری که ایشان ترسیم کرده اند، نیازمن آن است تا آن دسته از کنش گران و و فعالان سیاسی که در ذیل گفتمان انقلاب، امام (ره) و مقام معظم رهبری ضرورت فوق را احساس می کنند، گرد هم آیند و با بحث و نظرورزی، دیدگاههای راهبردی خود را حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و مدیریتی را مشخص ساخته و در گام بعدی در راستای تحقق این دیدگاهها اقدام کنند. جبهه پیشرفت و عدالت بدنبال درک این ضرورت و به منظور پاسخگویی به دغدغه رهبری در این زمینه تشکیل گردیده و بدنبال سیاست ورزی در راستای گفتمان پیشرفت و عدالت است.
تبارشناسی جبهه
در مقام توضیح تبار جبهه پیشرفت و عدالت، باید به دروان انتخابات سال ۱۳۸۴ بازگشت. جایگاهی که در سایه اوج گیری جریان اصولگرایی، نشاط سیاسی خاصی در صحنه سیاسی و اجتماعی شکل گرفته بود. در این بین حضور دکتر محمد باقر قالیباف در صحنه باعث تحرکی جدی در فضای سیاسی شد. این جبهه، خود را در جریانی ریشه دار در ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی و به ویژه پرورده در متن گفتمانی می داند که توسط مقام معظم رهبری به عنوان مفسر حقیقی پیام امام و انقلاب در دوران پس از جنگ پرورده و در جریان طرح سند چشم انداز و پس از آن به اوج رسید. بدین ترتیب انی جریان ماهیت وجودی خود را در راستای تحقق دغدغه های محوری انقلاب، امام (ره) و مقام معظم رهیری تفسیر می کند.
اصول راهبردی جبهه پیشرفت و عدالت در حوزه‌های مختلف
۱- «پیشرفت و عدالت بر مبنای ارزشهای دینی و ملی» به عنوان برنامه اساسی جبهه پیشرفت و عدالت:
از دیدگاه ما که برآمده از دیدگاها و بیانات امام راحل ، مقام معظم رهبری و سایر بزرگان و بنیانگذاران انقلاب اسلامی (به خصوص شهیدان مطهری و بهشتی) است، هدف اصلی انقلاب اسلامی و ایجاد نظام جمهوری اسلامی ایران، ایجاد بستری مناسب برای نیل انسانها به سعات حقیقی و زندگی شرافتمندانه و الهی بوده است. در این راه انقلاب اسلامی با طرد دو دیدگاه متحجر و سکولار، در پی ایجاد تجربه ای از تلفیق پیشرفت مادی و معنوی بود که غایت آن جامعه ای ایده آل است که در تمام ساحات مادی و معنوی پیشرفته است.
پیشرفت و عدالت بر مبنای ارزشهای دینی و بومی، ضمن اتکا به مبانی هویتی و ارزشی ما، مسیری به سوی تحقق جامعه ای شایسته و پیشرفته در ابعاد مادی و معنوی است که جایگاهی در خور در مناسبات جهانی دارد و به واسطه جهت گیری معنوی خود راهی نو را در جهان جدید می گشاید. این نشانه مرکزی ضمن اینکه اشاره ای به مبانی و جهت گیری معنوی خود راهی نور را در جهان جدید می گشاید. این نشانه مرکزی ضمن اینکه اشاره ای به مبانی و جهت گیری مبنایی و نقاط اتکای هویتی ما دارد، مسیر و اهداف کلان ما را نیز باز می نمایاند. انطباق آن با گفتمان انقلاب، امام و رهبری و نهایتا اسناد بالادستی نظام باعث می شود تا اصولگرایان درمقام نیروی سیاسی و اجتماعی از ظرفیت های موجود برای ارتقا جایگاه خود در مناسبات سیاسی استفاده کنند. ضمن آنکه کارنامه و ظرفیت های موجود درنزد دکتر قالیباف باعث می شود که پیگیری موجود در نزد دکتر قالیباف باعث می شود که پیگیری چنین شعاری و برنامه ای دارای نقطه اتکایی نیرومند بوده و بنابراین قابلیت پذیرش عمومی آن نیز افزایش می یابد.
برنامه اساسی و دال مرکزی گفمان جبهه پیشرفت و عدالت، با تعداد از واژگان و جهت گیری های مبنایی دیگر پشتیبانی و تثبیت می شود که در کنار محور گفمان، می توان آن ها را مفاهیم مقوم جهت گیری مرکزی گفتمان نامید. درنزد این گفتمان، این دال های مقوم عبارتند از: «ارزش گرایی» «عقلانیت»«اعتدال»«کارآمدی»
۲- مبانی معرفتی و عقیدتی جبهه
«اسلام ناب محمدی به عنوان مفهوم مرکزی
اسلام ناب محمدی که بزرگترین احیاگر آن در زمان معاصر، امام راحل بودند، بر پایه آموزه های اصولی خود و اتکا به فقه پویای شیعه، در بردانده مترقی ترین و کاملترین نگاه به معارف دینی و نگاه سکولار است.
انقلاب اسلامی بر مبنای چنین نگاهی به اسلام شکل گرفت و نظام جمهوری اسلامی نیز خود بزرگترین محصول این مکتب در زمانه ماست. پایه ها و دیدگاههای جهت دهنده جبهه پیشرفت و عدالت در چنین دیدگاهی استوار است.
مفاهیم دیگر در حوزه مبانی
۳- رویکردهای سیاسی جبهه
«سیاست اخلاقی» به عنوان مفهوم مرکزی
چنین سیاستی که در تمایز اساسی با سیاست مبتنی بر جهان بینی مادی قرار می گیرد، اساس و مایه خود را در حرکت بر مدار ارزشهای الهی و اخلاقی می داند. این نوع سیاست ورزی که هم درگفتمان انقلاب، امام رهبر معظم انقلاب به آن تاکید شده است و هم از محورها و واژگان مورد تاکید دکتر قالیباف بوده است. «سیاست اخلاقی» در متن خود ضمن باور به التزام به ارزشهای دینی معقتد است که اخلاق ارزشهای اخلاقی سنگ بنای یک سیاست درست است و عملکرد غیر اخلاقی نهایتا تهدید کیان سیاست دینی خواهد شد.
مفاهیم دیگر در حوزه سیاسی
۴- رویکردهای سیاست خارجی
«رقابت در عین مقاومت» به عنوان مفهوم محوری
با تحلیل الگوهای حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می توان تنوعی از جهت گیری ها را در دوره های مختلف شناسایی کرد که عمدتا در مابین دو قطب کلی «آرمانگرایی» و «واقع گرایی» و یا به عبارت دیگر، «پیگیری سیاست تقابل با محیط بیرونی» و «پیگیری سیاست انطباق و ائتلاف با محیط بیرونی» در نوسان بوده اند. چنین دوگانه ای را در فضای فعلی هم می توان شناسایی کرد. جبهه پیشرفت و عدالت با بازگشت به همزمانی ارزش گرایی و عقلانیت در دیدگاه اصیل اسلامی و انقلابی، باور دارد که می توان از نوع آرمان گرایی واقع بینانه در سیاست خارجی سخن گفت که نتیجه آن پیگیری الگوی «رقابت و مقاومت» در سیاست خارجی است. در این الگو، مقاومت به معنای حفظ ارزشها و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی ها و سلطه طلبی قدرتهای بزرگ می باشد. اما رقابت به جای تقابل صرف، الگویی است که ضمن فاصله داشتن با سیاست ائتلاف، معتقد است که جمهوری اسلامی بر مبنای ارزشها و منافع مادی و محدوده تواناییها و مصالح خود می تواند با قدرتهای مختلف به رقابت بپردازد.
مفاهیم دیگر در حوزه سیاست خارجی
۵- رویکردهای اقتصادی جبهه
« توسعه مبتنی بر عدالت» به عنوان مفهوم محوری
توسعه در حوزه اقتصادی به معنای بهبود و ارتقای وضعیت کشور در شاخص هایی چون نرخ رشد، سرمایه گذاری، تولید سرانه، افزایش سهم بخش صنعت و تولید ناخالص داخلی، کاهش نرخ تورم، کاهش ریسک سرمایه گذاری، بهبود فضای کسب و کارمی باشد. ولی توسعه در صورتی که بدون توجه مقوله عدالت باشد می تواند منبع نابرابری ها و عدم توازن هایی در جامعه باشد که عزت و کرامت اقشار ضعیف و آسیب پذیر را تحت الشعاع خود قرار می دهد و محرومیت و فقر را به مقوله ای جاری در جامعه بدل می کند که نتیجه آن نیز تولید نارضایتی در متن جامعه خواهد بود. توسعه مبتنی بر عدالت، مبتنی بر درکی همه جانبه نگر به توسعه و عدالت و پرهیز از تقلیل گرایی موجود در نگاههایی است که توسعه را بدون عدالت (اقتصاد بازار) و عدالت را بدون توسعه (پوپولیسم و چپ گرایی سوسیالستی) می بیند و می تواند در خدمت تحقق جامعه ای اسلامی و انسانی باشد.
مفاهیم دیگر در حوزه اقتصادی
۶- رویکرد های اجتماعی جبهه
«تغییر و تدبیر» به عنوان مفهوم محوری
در این زمینه ما به نگاهی جامعه گراباور داریم که معتقد است عرصه اجتماعی دارای منطق خاص خود بوده و لذا نمی توان این واقعیت را در نظر گرفت و در پی تحمیل هر چیزی بر آن برآمد. نگاه جامعه گرا، با فراتر رفتن از دو رویکرد محافظه کار و نگاه لیبرالی، معتقد است که دولت باید به ضمن به رسمیت شناختن واقعیت اجتماعی و روند تحول اجتماعی، به واسطه این که وظیفه حفظ انسجام و هویت یک جامعه را دارا می باشد موظف به اتخاذ سیاست های موثر و کارآمد برای تحقق نوعی مدیریت اجتماعی است که هدف آن حفظ پایه هایی هویتی و انسجام بخش اجتماعی، مدیریت و تدبیر تحول اجتماعی، کنترل آسیب های و تحقق مجموعه ای از ارزشها و فضایل در جامعه است. دولت در این جهت گیری ضمن آنکه استقلال حیات اجتماعی و نهادهای آن را می پذیرید برای خود مجموعه ای از تعهدات در راستای مدیریت اجتماعی نیز تعریف می کند هدف آن ضمن حفظ پایه های هویتی و ارزشی یک جامعه، ارتقای شاخص های کیفیت زندگی و زندگی خوب نیز می باشد.
مفاهیم دیگر در حوزه اجتماعی
۷- رویکردهای فرهنگی جبهه
«مهندسی فرهنگی» به عنوان مفهوم محوری
رویکردهای موجود در عرصه فرهنگی جامعه امروز ما را می توان به دو نگرش عمده تقسیم بندی کرد؛ نگاه اول نوعی نگاه لیبرال به فرهنگ است که رابطه دولت و فرهنگ را رابطه ای سلبی و مبتنی بر عدم دخالت می داند. رویکرد دوم نسبت به مقوله فرهنگ و رابطه دولت و عرصه فرهنگی ریشه در برداشتی بدبینانه به فرهنگ و فعالیت فرهنگی و تحولات این حوزه ریشه دارد. ما معتقدیم که هیچ کدام از دو دیدگاه با ارزشها و آرمانهای حکومت دینی و ضرورتهای پیشرفت و عدالت در جامعه ایرانی تطابق ندارد، در این بین ما رویکرد مقام معظم رهبری به حوزه فرهنگی می دانیم که نهایتا به طرح ایده «مهندسی فرهنگی» منجر شده است. مطابق دیدگاهی که رهبری انقلاب از مهندسی فرهنگی مطرح می سازند و با اتکا به تجربه های موفق جهانی در حوزه سیاست گذاری فرهنگی، حالت موثر رابطه دولت اسلامی و عرصه فرهنگی به رسمیت شناختن استقلال نهادها و فعالیت های فرهنگی و ایجاد فضای آزادی و طرح و بسط ایده ها ضمن پیگیری و سیاست گذاری جهت تحقق مجموعه ای از اولویت ها و نهادینه سازی مجموعه ای از ارزشهاست.
یک سیاست گذاری کارآمد مبتنی بر مهندسی فرهنگی، باید بتواند زمینه رفع معضلات و موانع تولید فرهنگی، ارتقای شاخص های توسعه فرهنگی و نهایتا زمینه سازی برای بسط و گسترش و نهادینه شدن ارزشهای دینی و بومی را فراهم آورد.
مفاهیم دیگر در حوزه فرهنگی:
۸- رویکردهای مدیریتی جبهه
«مدیریت جهادی» به عنوان مفهوم محوری
مفهوم محوری اصولگرایی انتقادی در حوزه مدیریتی «مدیریت جهادی» است. این مفهوم ریشه در اصول و مبانی انقلاب اسلامی و ماهیت و اهداف آن دارد.
مدیریت جهادی بنا به جایگاه تاریخی آن دارای ارتباطی ارگانیک با مفهوم جهاد در بار معنایی انقلابی و ارزشی آن است و از این رو می تواند منطقی ترین و کارآمدترین الگوی مدیریتی برای تحقق آرمانها و اهداف انقلاب و نظام اسلامی به شمار رود. در واقع هنگامیکه بدنبال اجرای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و عدالت تعریف هستیم و هنگامیکه هدف بلند مدت خود را نیل به پیشرفت و عدالت تعریف می کنیم، ناگزیر از اتخاذ رویکردی بومی در خصوص مدیریت اجرایی نیز هستیم. در واقع نیل به هدفی اصیل و متعالی، راه و روش و الگوی مدیرتی اصیل و ارزش محوری را نیز طلب می کند. مدیریت جهادی می تواند این الگوی کارآمد برای هدایت جامعه امروز ما باشد.
مفاهیم دیگر در حوزه مدیریتی
سخن آخر: شرایط کنونی چشم انداز آینده
جبهه پیشرفت و عدالت به عنوان یک جریان سیاسی، در مقطعی پا به صحنه سیاسی کشور گذاشت که فضای سیاسی کشور از نوعی دو قطبی متصلب رنج می برد. حضور دکتر قالیباف در صحنه انتخابات نهم ریاست با صدور این پیام محوری همراه بود که گرچه ریشه و هویت این جریان برخاسته از اصول گرایی است و بر این میزان مرزهای اساسی خود را تعریف می کند و اصولگرایی است و بر این میزان از مرزهای اساسی خود را تعریف می کند و اصولگرایی چونان روحی نهفته در پس تمام جهت گیریها ظهور و بروز دارد، ولی ادراک این جریان از اصولگرایی به معنای سیاسی دیدن همه پدیده ها و سنگر گرفتن در پس مرزبندی های تصنعی ایجاد شده در فضای سیاسی نیست و جریان بنا به ماهیت پویای خود نگاهی گشوده به تحولات و مناسبات دارد و می کوشد بااتکای به اصولگرایی واقعی یعنی ارزش گرایی و ارزش مداری در هم تنیده با عقلانیت، اعتدال، و کارآمدی راهی نو را در فضای سیاست زده ایران بگشاید که در آن بتوان به اتکای مجموعه نیروهای ارزشمند و دارای دغدغه های مشترک، حرکتی در راستای برداشتن گام های استوار در مسیر سربلندی انقلاب و نظام برداشته شود.
در مقطع فعلی که بیش از ۶ سال از اعلام حضور علنی و فعالیت این جریان در صحنه سیاسی می گذرد، شواهد نشان از حرکتی پوینده و مداوم به سوی تثبیت مولفه های تشکیل دهنده گفتمان، اندوختن تجربه های مختلف در صحنه اجرایی و سیاسی و نهایتا پیوستن نیروهای با دغدغه های مشترک دارد. بر این اساس می‌توان اینگونه گفت که در شرایط فعلی «جبهه پیشرفت و عدالت» جریانی شناخته شده در فضای سیاسی کشور است که توانسته مولفه‌های تمایزبخش خود را در فضای سیاسی تثبیت و پیگیری و نهایتا مسیر مطمئن و مشخصی را برای تداوم حرکت خود ترسیم کند.
با توجه به آنچه در این جا به عنوان دال‌های گفتمانی جبهه پیشرفت و عدالت مطرح شد و نیز با توجه به زمینه‌ها و فرصتهای پیش رو، این گفتمان از نقاط قوت و فرصت‌های فراوانی برای حضور فعال و موثر در فضای سیاسی جامعه برخوردار است و امید می‌رود که بتواند با اتکا به این نقاط قوت، پیام‌آور نگرشی نو در عرصه سیاسی ایران امروز در چارچوب گفتمان کلان اصولگرایی باشد. نگرشی که ریشه در آرمانهای و مبانی ارزشی انقلاب اسلامی داشته و تحقق اهداف و آرمانهای این انقلاب بزرگ و نیل به پیشرفت و عدالت را هدف اصلی خود قرار داده و تمام توان خود را معطوف به تحقق این هدف کرده است.