غلامرضا مصباحی‌مقدم از جمله روحانیون مجلس است که در حوزه اقتصاد مطالعات زیادی دارد. او از دوره هفتم تاکنون به عنوان نماینده تهران در مجلس فعالیت دارد و عمدتا دیدگاه‌های اقتصادی‌اش در بسیاری از بخش‌ها با همراهی مجلس مواجه می‌شود. او گاهی انتقادات صریحی نسبت به برخی تصمیم‌گیری‌های اقتصادی دولت داردوی همچنین تدوین راهکارهای کاهش اتکا به درآمدهای نفتی را یکی از مولفه‌های اصلی اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم می‌شمارد. آنچه در پی می‌آید حاصل این گفت‌وگوست. دشمنان ملت ایران بویژه آمریکا درصدد تحت فشار قراردادن ما هستند تا از آرمان‌هایمان عدول کنیم، اما ما نمی‌توانیم هیچ چیزی را جایگزین این آرمان‌ها کنیم. طبیعی است که آنها از هیچ حربه‌ای برای ضربه‌ به نظام جمهوری اسلامی فروگذار نکردند و تحریم‌ها از همان آغاز انقلاب شروع شد و بعد جنگ و کودتا و ادامه تحریم‌ها. در حال حاضر بحث تشدید تحریم‌ها مطرح شده است. تحلیل من این است که غرب‌ کاری به مسائل هسته‌ای ما ندارد و این موضوع فقط یک بهانه است. شاهد ماجرا نیز این است که 16 کمیته تحقیقاتی غیردولتی آمریکا در سال 2011 گزارشی را به رئیس‌جمهور دادند و اعلام کردند در فعالیت‌های هسته‌ای ایران انحرافی دیده نمی‌شود. آنها می‌بینند ایران از نظر سیاسی و اقتصادی رشد داشته و جای خود را در منطقه باز و چند کشور را نیز با خود همراه کرده و از بعد علمی نیز توانسته است رتبه 16 جهانی را به خود اختصاص دهد. از نظر اقتصادی نیز ایران با رشد سریعی روبه‌روست و در جایگاه هفدهم دنیا قرار دارد، آمریکا از این پیشرفت‌ها هراس دارد و نمی‌خواهد کشور این مسیر را ادامه بدهد، زیرا ایران زیر بار روش‌های استکباری نمی‌رود. موضوع مهمی که در اقتصاد مقاومتی اهمیت زیادی دارد بحث اتکا به نفت است. نقطه ضربه‌پذیر اقتصاد ما در شرایط تحریمی اتکا به نفت است که متاسفانه در سال‌های گذشته این اتکا افزایش پیدا کرده و هرچه ما گفتیم که این اتکا کاهش پیدا کند، گوش کسی بدهکار نبود، اما الان این شرایط است که خود را به ما تحمیل ‌کرده و ما را وادار می‌کند که از اتکا به نفت بشدت فاصله بگیریم. امیدواریم این موضوع در بودجه سال آینده نیز اتفاق بیفتد که تکیه بودجه عمومی به درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند و بر این اساس طبیعی است چنانچه بخواهیم این رویکرد را دنبال کنیم باید دنبال منابع درآمدی دیگری باشیم. علاوه بر آن باید روش‌های هزینه‌کرد بودجه که اصولا اسراف‌آمیز بود با دقت و وسواس تغییر کند و به هزینه‌کرد براساس ضرورت تبدیل شود. یعنی باید در شرایط تحریم، الگوهای اقتصادی تغییر کند؟ هدفمندی یارانه‌ها در اقتصاد مقاومتی جایگاه بسیار مهمی دارد. هدفمندسازی یارانه‌ها باید از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گیرد. یک بعد آن وجوه نقدی است که به دست مردم می‌رسد که به نظر من وجه فرعی هدفمندی یارانه‌هاست. وجه اصلی آن مدیریت مصرف انرژی است. اگر بتوانیم مصرف انرژی را در کشور مهار کنیم و مازاد مصرف گازوئیل، بنزین و گاز صادر شود، موجب بالارفتن قدرت مقاومت ما خواهد شد. فراموش نکنیم در سال‌های گذشته با رشد هشت درصدی مصرف انرژی در سال مواجه بودیم و مجبور شدیم هفت میلیارد دلار به واردات سوخت اختصاص بدهیم. با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و با این که هشت میلیون خودرو به 16میلیون خودرو یا شاید هم بیشتر در کشور اضافه شد، مقدار مصرف به جای رشد، کاهش پیدا کرد و البته بتازگی متاسفانه مصرف سوخت مجدد در حال رشد است و باید روش‌هایی مورد استفاده قرار گیرد که اجازه رشد مصرف سوخت داده نشود. فکر می‌کنید در این شرایط پرداخت یارانه نقدی باید باز هم به شیوه فعلی ادامه داشته یا تغییر می‌کند؟ مسلما روش پیشنهادی قبلی روش خوبی بود و می‌توانست همه اتفاقات اقتصادی را مدیریت کند. یکی از اشکالاتی که ما به پرداخت نقدی یارانه‌ داریم این است که ممکن است گیرندگان یارانه را به نوعی تنبل کند تا 10 یا چند روز از ماه را بیکار باشند و چون یارانه رسیده بنشینند و بخورند و هیچ فعالیت اقتصادی نداشته باشند که متاسفانه برخی اخبار حاکی از این رفتار است. موضوع دیگر این که ممکن است رفتارهای مصرفی گیرندگان یارانه تغییر کند و یارانه نقدی صرف هزینه‌هایی شود که ضروری نیست. مسلما روش غیرنقدی بهتر است. اما از این نظر که دولت تعهد کرده مبلغی را ماهانه به مردم بپردازد، واقعا دشوار است که این تعهد ادامه پیدا نکند. ما معتقدیم این روند باید ادامه یابد بویژه با شرایطی که الان داریم انجام تعهد دولت باید استمرار داشته باشد. من معتقدم در هدفمندی یارانه‌ها از روش‌هایی استفاده کنیم که هدفمندی به معنای واقعی باشد، یعنی یارانه‌ها به هدف برسد. مقصود ما از هدف چه بود؟ هدف ما این بود کسانی که نیاز به کمک دارند به آنها پول داده شود، الان ما داریم به فقیر و ثروتمند یارانه می‌دهیم. حال آن که این یارانه‌ها باید به گونه‌ای باشد که فقرا و اقشار آسیب‌پذیر را تقویت کند، نه این که هزینه‌های مصرفی آنها را بالا ببریم. اگر به جوان بیکار خانواده‌ها پول بدهیم یا به فرزندان مشغول به تحصیل و هزینه بهداشت و درمان خانوار و سهم فرانشیز بیمار از پزشک و بیمار کاهش یابد و اگر بتوانیم روشی اجرا کنیم که 70 درصد هزینه بیمار توسط دولت پرداخت شود، بسیار گواراتر خواهد بود. شاید اجرای ناصحیح هدفمندی یارانه‌ها باعث شد دولت از حساب بانک‌ها برداشت کند یا از بانک مرکزی استقراض کند، اما آیا بهتر نبود دولت برای جبران کسری بودجه خود لایحه متممی ارائه می‌کرد تا منابع و مصارف بودجه اخذ شده مشخص باشد؟ در زمینه برداشت بانک مرکزی از حساب بانک‌ها، مجلس فقط یک اعتراض ساده داشت و هیچ اتفاقی نیفتاد. جایگاه نظارتی مجلس در برابر بی‌انضباطی‌های مالی چه خواهد بود؟ این کار می‌تواند از هر طرفی انجام شود. ما وجود سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را به‌عنوان یک جایگاه برنامه‌ریزی برای کشور و مغز متفکر مدیریت اقتصادی و اداری کشور ضروری می‌دانیم. البته آنچه دوباره از سازمان مدیریت سابق داشتیم، قابل دفاع نبود، اشکالات جدی به آن وارد بود و معتقدیم باید ساختار آن اصلاح می‌شد، اما نه این‌که اصل سازمان منحل شود. الان در غیبت آن سازمان می‌توان گفت به حالت سیستمی که نقطه کنترل خود را از دست داده، درآمده‌ایم و این‌گونه نیست که بتوانیم درست تصمیم بگیریم و پیش‌بینی شده کار کنیم. نمی‌خواهم بگویم فاقد برنامه هستیم، اما معتقدم برنامه در مرحله عملیاتی شدن نیازمند سازمانی است که مرتب بازنگری، پیش‌بینی و بررسی‌های لازم را داشته باشد. ما دنبال چنین جایگاهی هستیم. دولت می‌تواند مجدد نسبت به راه‌اندازی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی اقدام کند. البته ساختار تعریف شده آن موجود است و چنانچه اصلاحاتی روی آن انجام شود، مشکلی نخواهد داشت. اگر چنین کاری از سوی دولت انجام شد مجلس می‌تواند آن را به صورت طرح ارائه کند. روش فعلی بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد چانه‌زنی است در حالی که بودجه عملیاتی براساس مقدار خدمات تعیین می‌شود، نه چانه‌زنی. در حال حاضر شرایط به گونه‌ای است که صرفا براساس هزینه‌کرد دستگاه‌ها به اضافه درصد بیشتری انجام می‌شود. طبیعی است در این بودجه‌نویسی، اراده رئیس‌جمهور، وزرا و حتی نمایندگان مجلس موثر است. مثلا جدول کمک‌های مالی به موسسات غیردولتی در سال 83 با شش، هفت موسسه کمک‌گیرنده ایجاد شد، ولی بتدریج این جدول به 191 موسسه افزایش یافت، این یعنی این که هر کس توانست فشاری بیاورد و اصرار یا پیگیری داشته باشد، موفق به جذب منابع مورد نظر خواهد بود، در حالی که بودجه کمک‌ها باید بودجه‌ای باشد که براساس ضرورت شکل گیرد و با پایان کمک‌ها، پایانی یابد نه این‌که دائما تکرار شده و رشد پیدا کند. در حال حاضر پیش‌نویس اصلاح قانون برنامه و بودجه از سوی مرکز پژوهش‌ها، دیوان محاسبات و معاونت برنامه‌ریزی به صورت جداگانه در دست تدوین است و طبعا کمیسیون برنامه و بودجه هر سه پیش‌نویس را با محوریت یکی از پیش‌نویس‌ها بررسی، تکمیل و طرح اصلاح قانون برنامه و بودجه را به مجلس ارائه خواهد کرد. معتقدیم بودجه حتما باید براساس درآمدهای واقعی بسته شود، به تعبیری هزینه‌ها باید براساس درآمدهای پایدار تعریف شود. اگر تقاضا برای هزینه‌کرد، مبنای بودجه باشد تقاضاها بسیار بیشتر از درآمدهاست و نتیجه روشنی حاصل نخواهد شد. در روش فعلی بودجه‌ریزی بودجه پیشنهادی دستگاه‌ها از سوی معاونت برنامه‌ریزی اخذ شده و متناسب با سقف بودجه تعدیل می‌شود. در این روش ما می‌بینیم هزینه دستگاه‌ها افزایش پیدا کرده و درآمد‌ها محقق نمی‌شوند و به نظرم آب‌بستن به بودجه به این معناست که درآمدهای ناپایدار مبنای هزینه‌ها قرار گیرد. متاسفانه طی سال‌های اخیر هزینه‌کردهایی خارج از برنامه و بودجه انجام شده است و در این سال‌ها تامین مالی براساس یک فرآیند قوی مالی شکل نگرفته است. افزایش نرخ ارز از یک سال پیش تاکنون را حاصل چه سیاستی می‌دانید؟ .