علی تتماج
روابط میان عربستان و پاکستان از جمله مسائل مطرح در تحولات منطقه است که در ماههای اخیر گسترش قابل توجهی داشته است. سفر «نوازشریف» نخستوزیر پاکستان به ریاض در کنار دیدارهای وزیران دفاع و خارجه و حتی «سلمان» ولیعهد عربستان از اسلامآباد و امضای قراردادهای سیاسی و نظامی و اقتصادی میان طرفین گواهی بر این رویکردها است. بررسی کارنامه دو کشور نشان میدهد که آنها دارای روابطی تاریخی و دیرینه هستند و به نوعی عربستان با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی، پاکستان را به منطقه نفوذ خود مبدل ساخته است. با این وجود، رویکرد کنونی ریاض به همگرایی با پاکستان از دخالت روابط سنتی خارج گردیده و به حوزههای امنیتی و حتی رفتاری عربستان در منطقه گسترش یافته است. در باب دلایل اهداف روابط پاکستان با عربستان بیش از هر چیز، مسائل اقتصادی و امنیتی دارای اهمیت است. پاکستان برای خروج از بحران اقتصادی شرایط نامطلوبی دارد، لذا توجه خاصی به کمکهای خارجی از جمله عربستان دارد. در حوزه امنیتی نیز اسلامآباد سعی دارد تا از نفوذ عربستان در طالبان و القاعده بهره گیرد تا شاید در روند کاهش ناآرامیها کارکردهای مثبتی داشته باشد. چالشهای امنیتی از یکسو اوضاع داخلی پاکستان را متزلزل کرده و از سوی دیگر، زمینه دخالت خارجی از جمله آمریکا و انگلیس در این کشور را فراهم ساخته است، لذا اسلامآباد اولویت خود را خروج از این بنبست قرار داده است.
البته نباید نادیده گرفت که تقویت اردوگاه پاکستان در برابر هند و افغانستان از دلایل سیاست خارجی اسلامآباد از جمله روابط آن با عربستان است. اما در باب نگاه عربستان به پاکستان کمی معادلات تفاوت میکند و این روابط، بیشتر از روابط سیاسی، در حوزههای امنیتی و منطقهای دارای اهمیت است. در طول سه سال اخیر عربستان با رویکرد به سیاست بحرانسازی در منطقه و البته ناکامیهای گسترده در این حوزه عمل در مسیر انزوا قرار گرفته، لذا تلاش دارد تا با رویکرد به محیط فراپیرامونی از این وضعیت خارج شود.
توسعه روابط با آسیای مرکزی و قفقاز، پاکستان، افغانستان و حتی شرق آسیا را میتوان در این چارچوب دانست. البته در این رویکردها نباید نقش تحرکات منفی عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت. ریاض با توهم رقابت با ایران، از یک سو سیاست بحرانسازی در مناطق راهبردی ایران نظیر لبنان، سوریه و عراق را اجرا میکند و از سوی دیگر، با رویکرد به کشورهای منطقه با حربه اقتصادی به دنبال تغییر روابط کشورها با ایران است، چنانکه از مطالبات عربستان از پاکستان در ازای کمکهای اقتصادی را عدم اجرای خط لوله صلح میان ایران و اسلامآباد تشکیل میدهد.
نکته مهم دیگر در رفتار عربستان، نگاه این کشور به مذاکرات پاکستان و طالبان است.
عربستان از یکسو از نیاز آمریکاییها به تغییر رفتار منطقهای طالبان و ورود آنها به مذاکرات آگاه است. به ویژه اینکه، آمریکا و ناتو تا پایان امسال باید افغانستان را ترک کنند، در حالی که باید کارنامهای موفق در حوزه امنیتی از خود به نمایش بگذارد. از سوی دیگر، عربستان، پاکستان را از منابع اصلی تأمین نیروهای شبهنظامی برای اجرای طرحهای ریاض در منطقه میداند، چنانکه بخش قابل توجهی از گروههای تکفیری و تروریستی عربستان علیه امنیت منطقه از این کشور تأمین میشود. عربستان اکنون با معادلات صلح پاکستان و طالبان، تلاش دارد همزمان دو هدف را اجرایی سازد.
اول آنکه با آوردن طالبان پای میز مذاکره به نیابت از غرب، اهمیت نقش و جایگاه خود در معادلات منطقه را به غرب گوشزد کند تا در لوای آن، امتیازاتی را از آنها کسب کند. عربستان در این چارچوب، حذف بازیگری قطر را نیز در دستور کار دارد، چنانکه از خواستههای عربستان از افغانستان و پاکستان، تعطیلی دفاتر طالبان در قطر است. عربستان سعی دارد تا از مهره طالبان و نیز زمینهسازی برای تحقق اهداف غرب در پاکستان و افغانستان به عنوان مولفهای برای حفظ موقعیت خود در میان کشورهای غربی بهره گیرد.
دوم آنکه عربستان به دنبال اعمال فشار بر پاکستان و تقویت موقعیت خود نزد طالبان برای سوق دادن آنها به تأمین نیرو برای فعالیتهای مسلحانه عربستان در منطقه است. گزارشهای منتشر شده نشان میدهد که عربستان خواستار تشکیل اردوگاههای آموزشی برای گروههای شبهنظامی در پاکستان و مناطق تحت نفوذ طالبان برای اعزام آنها به کشورهایی مانند سوریه، لبنان و عراق است.
به عبارتی، عربستان به دنبال برقراری آرامش در پاکستان نیست، بلکه طرح سوء استفاده از شرایط پاکستان و طالبان برای رسیدن به اهداف منطقهای را دارد که بخش عمدهای از آن نیز شامل رویکردهای خرابکارانه و بحرانساز است.
در جمعبندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که نگاه عربستان به پاکستان بیش از آنکه برگرفته از روابط دو کشور در قالب عرف بینالمللی باشد، بیشتر جنبه تلاش ریاض برای به زیر سلطه درآوردن و استعمار اسلامآباد است تا ضمن حضور گسترده در معادلات داخلی این کشور، از آن برای رسیدن به اهداف منطقهای خود بهرهبرداری کند: حال آنکه، این روابط برای پاکستان بیشتر دارای منافع اقتصادی و سیاسی کوتاهمدت است؛ چراکه نگاه عربستان، سوءاستفاده از پاکستان در بحرانسازیهای خود در منطقه است که تخریب چهره منطقهای پاکستان و انزوای آن را به همراه دارد که نتیجه نهایی آن، تشدید چالشهای این کشور به ویژه در حوزه اقتصادی و امنیتی خواهد بود.