(روزنامه آفتاب يزد - 1394/06/22 - شماره 4425 - صفحه 8)
رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم یا همان دوران پس از صدارت «احمدینژادیها!»بعد از اعلام رسمی نظر شورای نگهبان و اعلام وزارت کشور با 8 کاندیدا برگزار شد. اسامی کاندیداهای دوره مذکور به ترتیب حروف الفبا 1- سعید جلیلی 2- غلامعلی حدادعادل3- محسن رضایی 4- حسن روحانی 5- محمدرضاعارف 6- محمدغرضی 7- محمدباقرقالیباف 8- علی اکبر ولایتی بود که در نهایت دکتر حسن روحانی با کسب درصد لازم آراء(52.5درصد) و از تاریخ 13 مرداد 1392 ساکن ساختمانی شد که سکونت در آن برای اصلاحطلبان خاطره و برای اصولگرایان حالا دیگر به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شده است! این که میگوییم برای اصولگرایان سکونت در پاستور به یک رویای دست نیافتنی مبدل شده است از آن جنبه ادعا داریم که نه احمدینژاد خود را یک اصولگرا میدانست و نه اصولگرایان وی را نماینده ایدئولوژیک حزب و تفکر اصولگرایی میدانند!
مناظرههای تلویزیونی پیش از انتخابات شاید مجالی بود تا احزاب و گروههای سیاسی بتوانند وزن و مقبولیت خود را بسنجند، اما آنچه در نهایت کفه ترازو را به سمت حزب تقریبا نوپای اعتدال و توسعه با نمایندگی حسن روحانی سنگینتر کرد و دولتی با شعار«تدبیر و امید» را بر سر کار آورد؛ نه تورم بود، نه برنامههای اقتصادی و نه حتی بحثهای عامه پسندی! همچون«یارانه» و «مسکن مهر»! بلکه همگان دریافته بودند در این برهه یعنی برهه انتخابات و دو سال پس از آن که تا هم اکنون نیز ادامه یافته است؛ مهم ترین بحث تعیین تکلیف همیشگی«مذاکرات هستهای» بود؛ مذاکراتی که بسیاری از امور حتی جاری مملکت را به خود معطوف داشته بود. مناظرهها در ابتدا بیشتر جنبه معرفی داشت اما هرچه به روز انتخابات نزدیک میشدیم نامزدها سعی داشتند با به صحنه کشانیدن بحثهای حاشیهای، رقیبان خود را در مواضعی دو، سه لایه قرار دهند تا با جوابهایی که ارائه میدهند مردم را برای انتخابشان مردد نمایند.
حادثه کوی دانشگاه، قالیباف را از رسیدن به پاستور بی نصیب گذاشت و بحثهای هستهای جلیلی ـ ولایتی، روحانی را به آرزویش نزدیک کرد و اما وقتی حسن روحانی سیاستهای خود در برخورد با بحث هستهای و سیاست خارجه و روابط بینالملل را عیان ساخت مردم نفس راحتی کشیدند و این احتمال را قابل تکیه کردن دانستند که ارادهای وجود دارد که این روحانی دیپلمات و حقوقدان میتواند برخی از گرههای بسته شده و قفلهای زده شده را بگشاید. در همان مناظرهها یکبار صابون نظرات اعتدالی حسن روحانی به تن جلیلی خورد و اما آن روز نه جلیلی متوجه جو غالب جامعه بود و نه دیگر رقبا به این مسئله مهم توجه داشتند که برای مردم هیچ چیز بدتر از بلاتکلیفی و سردرگمی نیست. رقابتهای انتخاباتی در جایی از پیچ تاریخی خود، به مباحث هستهای رسید که جناح اصولگرا قصد داشت از آن به روش خود بهره برداری کند غافل از آن که مردم روش برخورد اصولگرایان با موضوعات هستهای را بر نمیتافتند و اساسا بخشهایی از اصولگرایان را بانی برخی مشکلات در این زمینه میدانستند.
اما و از آن جایی که اصولگرایان دیروز با اصولگرایان امروز زاویه دیدی متفاوت نسبت به مردم داشته به خوبی میدانند و در این مسئله اشتراک دارند که اساسا در تعاملات و مجادلات و مجاملات سیاسی خود مردم را به شمار نمیآورند زیرا تکیه گاههایی برای خود ساخته اند که آنان را از نظر ذهنی بی نیاز به مردم و افکار عمومی نشان میدهد. سکوت در برابر برخی عدم توازنهای اجتماعی ـ سیاسی از صفات بارز اصولگرایانی است که علاوه بر داعیه داری در تعاملات اجتماعی برای خود حاشیه امن سیاسی نیز متصور هستند اما همین عدم توازنها در برخی بزنگاههای تاریخی خود را نشان داده و اصولگرایان را به چالشهایی عمیق کشانده است.
نکته مهم دیگر
از زمان ظهور«دلواپسان»که تاریخ پیدایش آنان به فردای شکست در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری باز میگردد تا این روزهایی که«برجام»در جمعی جالب توجه! در حالی واکاوی است یک نکته همواره اذهان عمومی را به خود مشغول داشته است و آن این نکته مهم و اساسی است که به راستی مشکل دلواپسان با هرگونه«آرامش، شادی و راحتی» این مردم چیست؟! و اگر مردم به همین اندازه از توافق و آرامش ایجاد شده نیز راضی باشند آیا قرار است پای کدام یک از آرمانهای انقلابی آنان لنگ بزند؟! این مسئله سابقهای حداقل دو ساله دارد، زیرا از بین هشت نامزدی که صلاحیت حضور در رقابتهای انتخاباتی را دارا شدند تنها و تنها حسن روحانی بود که تکلیفش با فرجام مذاکرات هستهای معلوم بود و هفت نامزد دیگر هرگز نتوانستند این اطمینان را به مردم بدهند که ارادهای برای حل این معضل بینالمللی دارند.
حداد عادل
وی نه برای ریاست جمهوری که برای ایجاد اتحاد و همدلی آمده بود تا در نهایت بتواند آراء را یکدست نماید. از این سیاست مرد فرهنگ پیشه تا به امروز موضعگیری متقن و محکمی که بتواند به عنوان«دکترین هستهای حداد عادل» به رسمیت شناخت شود سراغ نداریم؛ مواضع مصلحت اندیشانه و بیشتر شبیه دلالت و نصیحت به هیچ وجه ذهنها را به آرامش نخواهد رساند.
قالیباف
شهردار فعلی تهران بزرگ با دیدگاه مدیریت محور وارد انتخابات شده بود و شاید هرگز به این مهم نیندیشیده بود که مدیریت و به سامان رساندن امور کشوری بدون حفظ ثبات و امنیت بینالمللی و منطقه اساسا ممکن نیست مضافا این که هوشمندانه در دام ابریشمین دکتر روحانی فروغلتید و خیلی زود برخی از گرایشهای نزدیک به سختگیری خود را عیان شده دید.
ولایتی
این پزشک تاریخ پژوه سیاست پیشه اما از موضعی میانه وارد مواضع هستهای شد و اگرچه این روزها به عنوان یکی از حامیان اصلی مذاکرات هستهای شناخته میشود اما و حداقل در زمان مبارزات انتخاباتی تا این اندازه روشن و آشکار گرایشات ذهنی خود را بر زبان نرانده بود.
محسن رضایی
سردار دیروز جنگ و اقتصاددان این روزهای آرامش، با رویکردهای مهمی در زمینه اقتصاد و سرمایهگذاری وارد گود انتخابات شد. وی تاکنون نیز در مواجهه با مذاکرات هستهای همچنان بر مواضع دوپهلوی خود اصرار میورزد به این معنا که اقتدار هستهای را با معیارهایی خاص دنبال میکند که در عرف بینالمللی قابل قبول نیست.
عارف
چهره دانشگاهی و فرهنگ محور؛ نامزدی که انگار برای این امر مهم در انتخابات شرکت کرده بود تا در هنگامه نفسگیر شدن رقابتها هوای جناح مقابل اصولگرایان را داشته باشد. دغدغههای مدیریتی و اصرار بر اخلاق محوری از شاخص ترین ایدههای انتخاباتی وی بود و اما هر آنچه متن مناظرهها را زیر و رو کردیم موضعی نزدیک به مذاکرات هستهای نیز نیفتیم چه رسد به آن که در رد و قبول آن مطلبی عنوان شده باشد.
غرضی
بی ادعا، ساده و صمیمی، صفاتی که هیچ ارتباطی به سیاستمداری ندارد. این نامزد انتخاباتی برخی حرف هایش در زمان مناظره اگرچه بعدها لباس حقیقت پوشید اما چون جدی نگفت کسی هم جدی نگرفت. مواضع غرضی تمایل بیشتری به موافقت دارد تا تقابل خصوصا این که ایشان با سابقهای که در بودن در راس امور اجرایی داشتند خیلی به این گونه مسائل ورود پیدا نکردند.
جلیلی
شاید خوشبینانه ترین کسانی که تنها به اصولگرایی اعتقاد دارند نیز هیچگونه شانسی برای به قدرت رسیدن ایشان در نظر نگرفته بودند حتی آنانی که شباهتهای این نامزد با سلف خود محمود احمدینژاد را کتمان میکردند اما واقعیت این بود که مردم به دو دلیل اقبالی به این نامزد نزدیک به پایداری نداشتند، چراکه ایشان را مدلی دیگر از احمدینژاد میدانستند(البته بازماندگان تفکرات احمدینژادی بیش از 4 میلیون رای برای ایشان به ارمغان آوردند)دیگر آن که گره در گره شدن مذاکرات هستهای را به برخورد و برداشتهای غلط او نسبت میدادند و اما اگر در مواجهات انتخاباتی وارد گود هستهای نشده بود قطعا آراء بیشتری به دست میآورد.
اینها گوشههایی بود از متری که از جنس هستهای بر قامت هفت نامزد انتخابات ریاست جمهوری گذاشتیم و اما لباس اعتماد مردم در ابعاد هستهای تنها به تن حسن روحانی رفت و وی توانست با قولهایی که در زمینه مذاکرات هستهای و به سرانجام رساندن آن بدهد آرامش نسبی را به جامعه بازگرداند. آرامشی که با امضاء توافقنامه ژنو و نیز ماحصل نهایی مذاکرات هستهای بیش از همیشه باعث خوشحالی مردم و نظام شد.انتخابات و مناظرههای انتخاباتی سنگ محکی جدی بود تا گروههای سیاسی بتوانند وزن و عیار واقعی خود را بسنجند و این سنجیدن در هنگامه اعلام نتایج خود را نشان داد نتایجی که بد نیست برای برخی دوباره رونمایی شود تا جایگاه خود را بهتر بدانند و بشناسند، انتخاباتی که قطعا رویکردهای نامزدهای آن در موضوع هستهای بهترین سنگ محک بود تا مردم را برای انتخاب یا عدم انتخاب مجاب کند:
کل آراء ماخوذه 36 میلیون و 704 هزار و 156 رای
کل آراء صحیح: 35 میلیون و 458 هزار و 747 رای
نتیجه آراء شمارش شده نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم به این شرح است:
حسن روحانی: 18میلیون و 613 هزار و 329 رای
محمدباقر قالیباف: 6میلیون و 77هزار و 292 رای
سعید جلیلی: 4میلیون و 168 هزار و 946
محسن رضایی میرقائد: 3میلیون و 884 هزار و 412 رای
علی اکبر ولایتی: 2میلیون 268 هزار و 753 رای
سید محمد غرضی: 446هزار و 15 رای
با نیم نگاهی به تیم مذاکره کننده هستهای قبل از دولت تدبیر و امید و نیز تیم مذاکره کننده زمان حسن روحانی بسیاری از معادلات ذهنی گشوده خواهد شد از جمله آن که این تیم مذاکره کنندهای که توافقات را به سرانجام رساندند با آن تیم مذاکره کننده که در تمامی رفت و آمدها تنها و تنها«دلهره» به ارمغان آورد یک فرق اساسی وجود داشت و آن این که مذاکره را از نوع بینالمللی و با تکیه بر کنوانسیونهای جهانی از بر بود و این از بر بودن بهترین پارامتری بود که غربیها را مجاب به امضای توافقنامه کرد.
این روزها برجام در مجلس در حال بررسی است کاری که از بسیاری جهات اگرچه نیازی به آن احساس نمیشود اما برای اطلاع مردم از برخی نیات و اهداف خالی از لطف نیز نیست زیرا باقی مانده اعتقادات اصولگرایان، پایداریها و افکار نزدیک به این دو گروه در مورد مذاکرات هستهای، آینده سیاسی، اقتصادی و روانی جامعه و نیز آرامش و آسایش مردم در خلال بررسی این برجام«خوش فرجام» برملا خواهد شد.
برخلاف خیلیها که فراخوانی جلیلی را تقابل با دولت و سیاستهای آن دانستند اما ما آن را به فال نیک میگیریم چون جلیلی اگر حرفی برای گفتن و دفاعی برای ارائه داشت در هنگامه مناظرههای انتخاباتی ارائه کرده بود تا بتواند افکار عمومی را با خود همراه نموده ساکن بعدی پاستور شود پس وقتی میبینیم در مناظرهها تکرار مکررات بود پس مطمئنیم بارها و بارها نیز اگر بحث شود در همچنان روی مواضع قبلی خواهد چرخید و اما چند نکته مهم در تیم بررسیکننده برجام وجود دارد که دانستن آن میتواند گرهگشاییهایی به همراه داشته باشد. ترکیب تیم بررسی کننده برجام که حالا تقریبا بیشتر مردم میدانند و میشناسند به شرح ذیل است:
محمدحسن ابوترابی فرد(خارج فقه)، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی(رهروان ولایت)
علاءالدین بروجردی(روابط بینالملل)،رئیس کمیسیون امنیت ملی (رهروانولایت)
اسماعیل کوثری (دفاعی و امنیتی)اصولگرا
محمد مهدی زاهدی(دکترای ریاضی)، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات(رهروان ولایت)
مسعود پزشکیان(فوق تخصص جراحی قلب)عضو کمیسیون بهداشت و درمان(مستقل)
عباسعلی منصوری آرانی(علوم سیاسی- مدیریت)، عضو کمیسیون امنیت ملی(رهروان ولایت)
سید حسین نقوی حسینی،(علوم سیاسی) عضو کمیسیون امنیت ملی (رهروانولایت)
علیرضا زاکانی(دکترای پزشکی هستهای)،عضو کمیسیون شوراها(فراکسیون اصولگرایان) صلاحیت شده انتخابات
منصور حقیقت پور(دکترای مدیریت استراتژیک) کمیسیون امنیت ملی(فراکسیون رهروان ولایت)
ابراهیم کارخانه ای(دکترای شیمی)، عضو کمیسیون انرژی(فراکسیون اصولگرایان)
غلامرضا تاج گردون(دکترای مدیریت)رئیس کمیسیون برنامه و بودجه(فراکسیون رهروان ولایت)
سید محمود نبویان(خارج فقه ـ دکترای فلسفه)، عضو کمیسیون آموزش(فراکسیون اصولگرایان)
حسین نجابت(دکترای فیزیک)، عضو کمیسیون انرژی(فراکسیون اصولگرایان)
مهرداد بذرپاش(مدیریت اجرایی)، عضو کمیسیون صنایع و معادن(فراکسیون اصولگرایان)
وحید احمدی (فوق لیسانس حقوق)، عضو کمیسیون امنیت ملی(فراکسیون رهروان ولایت)
این عده تاکنون اگرچه توانسته اند عقاید حزبی خود را در قالبهای مختلف بیان کنند اما در یک بازی بزرگ تاریخی خود را در برابر افکار عمومی قرار دادهاند زیرا از یاد بردهاند اکثریت قریب به اتفاق مردم از این توافق راضی هستند و به تیم مذاکره کننده هستهای اعتماد کامل دارند. نه حرفهای جلیلی در جلسه بررسی برجام میتواند خللی در اصل ماجرا ایجاد کند و نه پرخاشهای کوچکزاده، رسایی، نبویان، کارخانهای و حتی بذرپاش و زاکانی و زاهدی زیرا چهرههایی که در جلسات بررسی برجام پیش روی ملت مینشینند تا از اصول پاسداری کنند بارها نشان داده اند که اهداف و امیال حزبی را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند و این میتواند نقطه پایانی حکمرانی ذهنی این دو تفکر سیاسی بر جامعه باشد. اصولا اصولگرایان با هر عنوان از پایداری گرفته تا رهروان و غیره از یاد بردهاند آنچه زیر سقف مجلس رخ میدهد با آنچه آن سوی شیشههای چندجداره مجلس رخ میدهد فاصلهای به اندازه فاصله حقیقت تا واقعیت است و این از یاد بردن به زودی و در انتخابات مجلس در اسفند 1394 خود را نشان خواهد داد.
مردم وقتی با خواندن اسامی تیم بررسیکننده برجام لبخند میزنند و سری تکان میدهند و رد میشوند، مردم وقتی از برخوردهای بررسیکنندگان با تیم مذاکرهکننده سردرد میگیرند و مردم وقتی در پیام هایشان به تیم مذاکرهکننده افتخار میکنند و خسته نباشید میگویند هرگز نمیتوان و نباید از نتیجه بررسی و فرجام این برجام نگران بود زیرا مردم آنچه را که باید بفهمند فهمیده اند و این یعنی وقتی مردم در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1392 با متر مذاکرات هستهای رئیس جمهوری شایسته برگزیدند یعنی دوباره نیز با همان متر و معیار برای انتخاب نمایندگان مجلس به پای صندوقهای رای خواهند رفت. مجموع گفتمانهای صورت پذیرفته در جلسات بررسی برجام برای مردم تبدیل به دفترچههایی میشود که با آن معیارها را انتخاب و بر اساس تحلیلی که از آن معیارها به دست میآورند ساکنین بعدی بهارستان را انتخاب خواهند کرد.
معتقدیم بررسی برجام در مجلس اساسا بد نیست اما حملاتی که به تیم مذاکرهکننده میشود و نیز ترکیبی که برای بررسی برجام برگزیده شده است و نیز میهمانانی که دعوت میشوند و حرفهایی که بر زبان جاری میشود همه و همه میتواند برای مردم خوب و حتی از خوب هم بهتر یعنی عالی باشد و برای بازیگردانان پشت صحنه این بررسیهای یک سویه نگرانه بد و بدفرجام باشد. اینک باید اذعان داشت فرجام برجام برای موافقان پیروزی است و فرجام برجام برای مخالفان پشیمانی!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=13575
ش.د9402556