(روزنامه مردمسالاري - 1394/07/05 - شماره 3863 - صفحه 8)
* پيشبيني شما از ترکيب آينده مجلس چيست؟
** حتما ترکيب مجلس تغيير خواهد کرد اين تغيير هم حتما به سمت اصلاحطلبي است. معني اش اين نيست که حتما در دوره آينده،مجلسي صد در صد اصلاحطلب خواهيم داشت.اميد ما اين است که اکثريت آينده مجلس اصلاحطلب باشند اما نميتوانيم حضور اصولگرايان را هم ناديده بگيريم. اما آن چيزي که اتفاق ميافتد اين است که مجلس از اصولگرايان تندرو به دور خواهد ماند. البته ممکن است هنوز تعدادي از چهرههاي افراطي باقي بمانند اما به هر حال فکر ميکنم فضايي که يک گروه تندروي افراطي اصولگرا بخواهند جو مجلس را به دست بگيرند ديگر مهيا نميشود.
* آيا شاهد انتخابات باشکوهي نظير انتخابات رياست جمهوري سال 92 خواهيم بود؟
** در ماههايي که تا بهمن ماه باقي مانده است، فضاي انتخاباتي به تدريج در کشور فراگير ميشود،عطش انتخابات در مردم زيادتر خواهد شد و ميل به مشارکت در بين جوان ترها قابل توجه ميشود. فضا به اين سمت پيش خواهد رفت که امکان اعمال نظر و ايجاد فضاي هاي مآيوس کننده کمتر يا کمتر خواهد شد.
* آيا اصلاحطلبهايي که در سال 92 توانستند با اتحاد به نتيجه دلخواه برسند باز هم درانتخابات پيش رو ائتلاف ميکنند؟
** خوشبختانه اصلاحطلبان در مورد ائتلافهاي سياسي از تجارب گذشته خود درس خوبي گرفتند. به همين دليل است که با هم اتحاد و انسجام خوبي دارند.اين در حالي است که جبهه اصولگرا يکپارچه نيست و همه از يک رهبري خاص پيروي نميکنند، اما خوشبختانه طي 10 ساله اخير اصلاحطلبان ياد گرفتهاند که چگونه با هم رفتار کنند و به نتيجه برسند . البته به طور موردي ممکن است که در يک حوزه خاص توافقي هم صورت نگيرد اما مهم اين است که اصلاحطلبان در اکثر حوزههاي انتخابيه ميتوانند به نتيجه مشترکي برسند.
* با توجه به نزديکي اصلاحطلبان با ناطق نوري، آيا ائتلافي بين آنها شکل ميگيرد؟
** در بين جبهه اصولگرا طي سالهاي اخير شکاف جدي ايجاد شده است و آن يکپارچگي که در دورههاي گذشته داشتند الان وجود ندارد.نتيجه اين شکاف آن شد که کساني مثل ناطق نوري به اصلاحطلبان نزديک شده اند و يا حتي ميتوان گفت اصلاحطلبان به آنها نزديک شده اند. نبايد در مورد اين مسئله بيش از حد ايدهآلگرا بود و توقع داشته باشيم که کاملا با هم همکاري کنند. اما فاصلهها به نسبت قبل کم تر شده است کما اينکه زماني مجمع اصلاحطلبان با کساني مثل ناطق فاصلههاي زيادي داشتند و گذشت زمان اين فاصله را کم کرد. ويژگي دنياي سياست همين است. سياست عالم تغييرات است.
با تمام اين حرفها اين که بگوييم اصلاحطلبان با اصولگراياني مثل ناطق در صحنه عمل کاملا همکاري ميکنند غير واقع بينانه است البته کساني مثل آقاي مطهري هم ميتوانند در ليست اصلاحطلبان حضور داشته باشند و مورد حمايت آنان قرار گيرند. حتي بخشي از اصولگراياني که با دولت روحاني همکاري ميکنند امکان مشارکت بيشتري با اصلاحطلبان دارند و اين امکان وجود دارد که در برخي حوزههاي انتخابيه مجموعه دوستاني از اصلاحطلب و اصولگرايي معتدل وجود دارد بيايند ببينند چه کسي در ميان مردم شانس بيشتري دارند و حول آن به توافق برسند. ميتوان کاملا اميد داشت که اين مشارکت به نتيجه برسد.
* آيا تواق هستهاي بر سياست داخلي ايران تاثير ميگذارد؟
** قطعا تاثير ميگذارد. جامعه طي دوسال اخير که مدت زمان زيادي هم نيست تفاوت رويکردها را به چشم ديده است و در زندگي خودش احساس ميکند که دو دولت چه تفاوتهايي باهم دارند . بحثهاي اصلاحطلبي و اصولگرايي بحث لوکس و تزئيني نيست. زماني تصور بخشي از جامعه اين بود که مهمترين مسئله اصلاحطلبان اين است که ميخواهند مجامع روشنفکري داشته باشند بطوريکه هر فيلميکه ميخواهند بسازند و هر نقدي که ميخواهند در روزنامههايشان بنويسند. اين مسائل ربطي به نان وسفره مردم نداشت و تبليغات اصولگرايان بود که به اين مسئله دامن ميزد .
ولي آزمودن هشت سال دولت اصلاحات و مقايسه آن با هشت سال دولت احمدينژاد و تجربه دوسال دولت روحاني نشان داد که در عمل رويکرد دولتها چه تفاوتي دارد . مشخص شد در دولتهايي که سياستهاي عقلگرايانه حاکم است تا چه ميزان وضعيت معيشت آنها متفاوت است و اين نکته مهمياست . يکي از تجليات مهم اين مسئله سياست خارجي است . جامعه اين را متوجه شد که يک رويکرد سياست خارجي دعوا با دنيا است،يعني هزينه کردن از جيب مردم براي دنبال کردن شعارهايي که هيچ کدام نه تحقق پيدا کرد و نه وضعيتي را تغيير داد.
شما ببينيد ايران چه قدر به خاطر نفي هولوکاست توسط احمدي نژاد هزينه داد . نهايت به نفع چه کسي شد؟ سودش را اسرائيليها بردند که بهترين اسلحهها را بگيرند و بيشترين حمايتها را جذب کنند. چرا؟ چون يک رئيسجمهور در ايران دوست داشت بيش تر شعار بدهد. حالا فرض کنيد چند شهروند کشور عربي هم برايشان کف بزنند. هزينهاش را اما مردم دادند و دودش به چشم مردم رفت.
* شما عقيده داريد که مردم متوجه تفاوت دو دولت شدهاند؟
** بله،جامعه اين مسئله را حس ميکند. الان مردم متوجه شدهاند که جايي که لازم نيست و کمکي به ما نميکند نبايد بي خود دشمن درست کنيم . بايد سعي کرد با دنيا وکشورها در تعامل باشيم و منافعمان را حفظ کنيم. اين تفاوتها براي جامعه قابل رويت است و اولين تصميميکه جامعه ميگيرد اين است که ميخواهند مجلس هم با همين سياستها هماهنگ باشد . اين را همه ميفهمند که مجلسي که سه وزير ورزش را رد ميکند وزير علوم را استيضاح ميکند و به جاي رسيدگي به مردم شعار ميدهد نميتواند در جهت بهبود زندگي مردم قدم بردارد. مجلسي که کار آمد باشد و نظارت جدي بر مسائل داشته باشد به درد مردم و کشور ميخورد نه مجلسي که فقط به دنبال شعار دادن باشد .
* قدم بعدي که دولت بعد از توافق بايد بردارد چيست؟
** صرف يک توافق سياسي با کشورهاي جهان به تنهايي گرهاي از مشکلات ما را باز نميکند .ممکن است برخي موانع را بردارد ولي بعد از آن تازه بايد حرکت کرد . در شرايط جديد که در ادبيات رسانهاي به دوران پسا تحريم معروف شده است شرايطي پيش آمده که بهانهها کمتري وجود دارد تحريمها مانع کار مديريتي نيست و وزراي اقتصاد،نفت، نيرو، کشاورزي و ساير وزارتخانههايي که بعد اقتصادي دارند بايد با جديت و قاطعيت عمل کنند ضمن اينکه روند دولتي سازي و گسترش حاکميت دولت بر تمام عرصههاي تصميمگيري را هم بايد تغيير دهند و بخش خصوصي را به راه بيندازند تا فضاي کسب و کار تغيير کند .
* آيا فضاي اقتصادي در دوسال باقي مانده از عمر دولت بهبود مييابد؟
** دولت بايد کارهايي انجام دهد. مثلا شرايط وحشتناک رکود اقتصادي را هم که از تورم عجيب دولت قبل به جا مانده را تغيير دهند الان شرايط رکود بيداد ميکند و بر همه بازارها حکمفرما است .بايد براي اين مسئله اقدام جدي شود .در همين دوره دوساله اثرش بر معيشت مردم محسوس است . البته ديگر مثل گذشته اين طور نيست که هرروز در بازار قيمتها زياد وموجودي جيب مردم نصف شود. درست است که تورم هنوز وجود دارد اما هيچ جاي دنيا وقتي گراني آمد ديگر کالاها ارزان نميشود آهنگ گران شدن است که بايد کنترل شود .گراني با افزايش طبيعي حقوق افراد جامعه تطبيق کند .
حقوق و قيمتها بايد در يک حد باشد و قدرت خريد مردم بهتر شود . اين اتفاقات را جامعه متوجه ميشود . در اين دو سال قدرت خريد مردم خيلي بدتر نشده است و نرخ تورم در حدي بوده است که جامعه در آن وضعي که بوده باقي مانده است. نرخ رشد اقتصادي از نرخهاي وحشتناک منفي که در تاريخ ايران کم سابقه است به مثبت تغيير کرده است و اقتصاد قابل پيشبيني شده است. همچنين در برخي ابعاد مثل بيمه اثرات محسوسي در زندگي مردم ايجاد شده است . الان اول کار است و بايد با کاهش رکود اقتصادي به وجوه ديگر اقتصاد پرداخت تا نشاط و اميد جديدي در جامعه ايجاد شود.
* مهمترين نقدي که ميتوانيد به دولت وارد کنيد چيست؟
** اخيرا قدمهاي مثبتي از سمت دولت ديده شده است اما در سياست داخلي و اداره وزارت کشور ضعفهايي ديدهايم. ما از دولت در برخورد با احزاب انتظار اقدامات جدي تري داشتيم. اخيرا اقداماتي صورت گرفت مجوزهايي صادر شد و خانه احزاب گشايش يافت و به فعاليت بازگشت. با اينها برخي ضعفها جبران شد اما روي هم رفته الان زماني است که دولت در سياست داخلي بايد جديتر عمل کند . شخص روحاني حرفهاي خوبي ميزند اما وزارت کشور بايد جديتر از قبل آن حرفها را دنبال کند.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=229660
ش.د9402554