تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۳  ، 
شناسه خبر : ۲۸۷۱۳۳
دست بالاي تهران در معادلات منطقه‌اي
پایگاه بصیرت / سارا معصومي
(روزنامه اعتماد - 1394/07/12 - شماره 3358 - صفحه 12)

سوريه، نخستين آزمون ايران و جامعه بين‌المللي پس از حل و فصل پرونده هسته‌اي است. نخستين آزمون ، پرونده‌اي است كه در عمر چهار‌ساله خود هر روز شكل و شمايل جديدتري به خود گرفته و بر لايه‌هاي سياسي و امنيتي آن افزوده شده است. پرونده سوريه در چهار سال گذشته همواره از سوي غربي‌ها در راستاي دومينوي خيزش‌هاي مردمي چون تونس، مصر، ليبي و يمن قرار گرفته است اما تطويل اين پرونده نشان از ذات متفاوت آن دارد و تجويز نسخه‌اي نادرست از سوي غربي‌ها و متحدان عرب آنها در منطقه كه امروز پس از چهار سال عملا جهان را به خانه اول در اين بحران بازگردانده است. ماجراي خيزش‌هاي محدود مردمي در بخش‌هاي مسبوق به سابقه اعتراض‌هاي مردمي در سوريه، عملا ايران را از همان روزهاي نخست در سال ٢٠١١ در جايگاه متفاوتي در پازل‌هاي منطقه‌اي قرار داده است.

سوريه از همان ابتدا بر فاصله هميشگي ميان تهران و رياض افزود و البته به ايجاد فاصله‌هاي پررنگ ميان ايران و كشورهاي كوچك‌تري چون قطر در منطقه و البته شريكي اقتصادي چون تركيه منتهي شد. سوريه، ايران و روسيه را در كنار هم قرار داد و فشار جامعه بين‌المللي بر ايران به دليل پرونده هسته‌اي اين كشور هم بر عمق اين نزديكي افزود. سوريه براي ايران حكم تنها رفيق روزهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را داشت و البته عضوي از محور مقاومت. شعار ايران از ابتداي آغاز بحران در سوريه حفظ دولت مركزي بود در كنار اصلاحات سياسي؛ شعاري كه با استراتژي مسكو در دمشق همخواني داشت. در چهار سال گذشته ايران و روسيه به ظاهر يك استراتژي واحد را در قبال سوريه اتخاذ كرده بودند هرچند انگيزه‌هاي سياسي و امنيتي اين دو در اين همراهي با هم متفاوت بود.

اكنون پس از چهار سال كه از روزهاي فرياد ايران و روسيه براي آرام كردن فضاي سياسي در داخل سوريه و سپردن فرمان به اصلاحات مي‌گذرد سياستمداران اروپايي به تهران مي‌آيند و از سوريه مي‌گويند و البته به شكل همزمان دولتمرداني از ١٦٠ كشور در نيويورك دور هم جمع مي‌شوند و باز هم براي از كيش و مات خارج كردن راهكار سياسي در سوريه چشم به مهره بازي روسيه و ايران در اين شطرنج دوخته‌اند. از باراك اوباما رييس‌جمهور ايالات متحده تا جان كري وزير امور خارجه دولت وي، از فدريكا موگريني مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا تا لوران فابيوس، وزير امور خارجه فرانسه اين روزها يكصدا مي‌گويند كه وقت امداد گرفتن از ايران براي پايان دادن به اين بحران فرا رسيده است.

و سرانجام اعتراف به نفوذ ايران

فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا كه پس از توافق هسته‌اي به تهران آمد و از گفت‌وگوهاي سطح بالاي اروپا با ايران خبر داده بود، در تازه‌ترين گفت‌وگوي خود با واشنگتن پست مي‌گويد: براي آوردن سوريه پاي ميز مذاكره به ايران و روسيه نياز داريم.

چهار سال پس از بحران سوريه، اروپايي‌ها به نقش منطقه‌اي ايران اعتراف كرده و اين از زبان موگريني در اين مصاحبه شنيده مي‌شود كه بر لزوم حل بحران كنوني سوريه از طريق انتقال سياسي با حضور تمام طرف‌هاي موافق و مخالف بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه تاكيد كرده و مي‌گويد: ما در حال همكاري با سازمان ملل براي سازماندهي كردن يك انتقال سياسي در سوريه با مشاركت تمام بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي هستيم. تعميق بحران در سوريه مساوي است با اعتراف به نفوذ ايران در اين كشور از سوي اروپايي‌هايي كه از تطويل ناآرامي‌هاي سياسي و امنيتي در اين كشور به ستوه آمده‌اند.

موگريني در اين خصوص مي‌گويد: من فكر مي‌كنم كه ايراني‌ها اين موضوع را مي‌دانند كه اين نخستين آزمون براي آنهاست كه ببينيم مي‌توانند نقش سازنده‌اي پس از توافق هسته‌اي ايفا كنند. اگر ما خواهان آمدن رژيم سوريه به پاي ميز مذاكره براي تشكيل يك دولت انتقالي هستيم، بايد از طريق آنهايي كه روي اين كشور نفوذ دارند كه همان روسيه و ايران هستند به سوريه فشار بياوريم. اروپايي‌ها معتقدند كه بحران سوريه راه‌حل نظامي ندارد. آيا حل مساله سوريه از توافق هسته‌اي سخت‌تر است؟

اين پرسشي است كه خبرنگار واشنگتن پست از موگريني سوال مي‌كند و وي در پاسخ مي‌گويد: قطعا. اما ما با توافق هسته‌اي نشان داديم كه حتي پيچيده‌ترين و سخت‌ترين مشكلات از طريق ديپلماسي قابل حل شدن است. ١٢سال زمان برد اما در نهايت به نتيجه رسيديم. مساله سوريه سخت‌تر است اما ديپلماسي كارساز است. چهار سال و نيم جنگ نتيجه‌اي در بر نداشت و مي‌بينيم كه داعش و اسد همچنان سر جاي خود هستند.

بازگشت به خانه ايران پس از چهار سال

ايران پس از توافق هسته‌اي حتي اندكي از زمان را هم براي احياي قدرت منطقه‌اي خود از دست نداد. مجموع عملكردهاي ايران و روسيه در سوريه در چند سال گذشته هرچند در مرحله نخست به ابقاي بشار اسد در قدرت منتهي شده است اما با گذشت بيش از چهار سال از اين بحران براي نخستين‌بار اروپايي‌ها و آمريكايي‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه حل بحران‌هاي منطقه‌اي را بايد به قدرت‌هاي منطقه‌اي واگذار كرد. در اين واگذاري هم هربار آمريكايي‌ها اقدام به برخورد گزينشي كرده‌اند و به عنوان مثال كنار عربستان سعودي و متحدان عرب منطقه‌اي اين كشور در شوراي همكاري خليج فارس ايستاده‌اند. بيش از آنكه سودي عايد امنيت منطقه‌اي شود دود اين آتش به چشم امنيت اروپا و آمريكا رفته است.

حسن روحاني، رييس‌جمهور كشورمان در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به صراحت و براي نخستين‌بار پس از گشوده شدن گره پرونده هسته‌اي با صداي بلند از تصميم ايران براي تبديل شدن به شريكي براي برقراري امنيت در منطقه سخن گفت. از ابتداي آغاز مذاكرات فشرده ميان ايران و ١+٥ در دو سال گذشته همواره در بر اين پاشنه تحليل چرخيده است كه نبايد به توافق هسته‌اي به شكل يك عمل انتزاعي مجرد نگاه شود. دستاوردهاي سياسي اين توافق براي ايران بسيار بيشتر از مباحث فني است. ايران در چهار سال گذشته در دوره‌هاي متفاوت مذاكرات سوريه در ژنو از گود بيرون بوده است و كشورهاي اروپايي و آمريكايي از پذيرش آن سر باز زده‌اند. اما اين انزواي تحميلي به دور شدن ايران از ميدان عملياتي در منطقه به شكل عام و در سوريه و عراق به‌طور خاص منتهي نشده است.

ايران با وجود تمام تهديدهاي سياسي و تحريم‌هاي اقتصادي در سوريه و عراق امروز دست برتر را در اختيار دارد و شايد اين يك دست به تنهايي نتواند كاري در اين كشورها پيش ببرد اما بي‌شك جهان امروز به اين باور رسيده است كه نمي‌تواند اين دست را در پرونده‌هاي منطقه‌اي ناديده بگيرد. ايران برخلاف كشورهايي چون عربستان سعودي و امارات از ابتداي آغاز بحران در سوريه براي حذف دستان ديگر قدرت‌هاي منطقه‌اي پيش‌شرط غيبت اجباري آنها در مذاكرات حول پرونده‌هاي منطقه‌اي را تعيين نكرد. نقطه عطف پذيرش نقش منطقه‌اي ايران در يك سال گذشته و در جريان مذاكرات هسته‌اي ايران با شش قدرت جهاني، كمك تهران به مهار جريان داعش در عراق بود.

درست در روزهايي كه آمريكا در حال بررسي نتيجه اقدام‌هاي تروريستي داعش بود تا با توجه به سود و زيان پيشروي‌هاي اين گروه تروريستي براي منافع آمريكا در منطقه اقدام مقتضي را انجام دهد، ايراني كه جورج بوش رييس‌جمهور سابق آمريكا نام آن را در ليست محورهاي شرارت و حامي جريان‌هاي تروريستي قرار داده بود به طناب نجات دولت نه چندان مستحكم عراق تبديل شد. دست ايران كه در پرونده مهار داعش در منطقه بالا رفت، جهان متوجه اشتباه استراتژيك خود در ناديده گرفتن اين دست شد. آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها در برابر همكاري‌هاي مستشاري ايران و عراق سكوت كردند كه اين سكوت براي آنها كم‌هزينه‌تر از تشديد فعاليت‌هاي نظامي در عراق بود.

ايران در زمره نخستين كشورهايي بود كه مدت‌ها پيش از آنكه حسن روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد از خطر تبديل شدن سازمان‌هاي تروريستي به دولت‌هاي تروريستي سخن بگويد، ترمز پيشروي‌هاي داعش را كشيد. ايران چه در سال ٢٠٠١ ميلادي و هنگام حمله آمريكا و متحدانش به افغانستان و چه دو سال پس از آن هنگام حمله به عراق از مذاكرات غيرمستقيم با اروپا در خصوص هر دو اين پرونده‌ها روسفيد بيرون آمده است. شواهد تاريخي و ملموس موجود در آرشيو تاريخ تحولات منطقه‌اي برخلاف ادعاهاي چند كشوري است كه ايران را به اقدام‌هاي فرافكنانه و تفرقه‌افكنانه در منطقه متهم مي‌كنند.

شعار ايران در منطقه چه در سال‌هاي شكوفايي رابطه با همسايگان در دولت‌هاي سازندگي و اصلاحات و چه در هشت سال دولت‌هاي نهم و دهم اين بوده است كه ثبات سياسي و امنيتي در كشور همسايه من به ثباتي از همين جنس در داخل مرزهاي ايران كمك خواهد كرد. بر اساس همين تجربه است كه حسن روحاني در هفتادمين مجمع عمومي سازمان ملل متحد مي‌گويد كه ايران به برقراري دموكراسي در عراق و افغانستان كمك كرد و امروز هم حاضر است به اين روند در سوريه و يمن كمك كند.

«ظهور جريان‌هايي نظير جبهه النصره و داعش ميوه خلأ امنيتي در سوريه است.» خلاصه ريشه‌يابي بحران در سوريه همين يك عبارت است و بي‌توجهي غرب به همين يك خط از ابتداي ناآرامي‌ها در سوريه به چندلايه شدن امروز اين پرونده منتهي شده است. ايران در چهار سال گذشته همواره تاكيد كرده بود كه نتيجه بيرون كشيدن فرش امنيتي سوريه از زير پاي دولت مركزي اين كشور، خلأ قدرتي خواهد بود كه در نهايت به ظهور جريان‌هاي تندرو در منطقه تروريست‌پرور خاورميانه منتهي خواهد شد. امروز درد نخست مشترك ايران، روسيه، عربستان، تركيه و كشورهاي اروپايي حضور جريان‌هاي تروريستي مانند داعش است كه مرز نمي‌شناسد.

كيش و مات آمريكا و متحدانش در سوريه

ايران و روسيه طرح خود را در سوريه پيش مي‌برند و جهان سكوت كرده است؛ سكوتي كه نه از سر رضايت بلكه از سر ناچاري و استيصال است. در چهار سال گذشته نه از ائتلاف بين‌المللي عليه سوريه كاري ساخته شد و نه از سيستم آموزش و تجهيز برخي گروه‌هاي مخالف بشار اسد در سوريه فايده‌اي عايد آمريكايي‌ها و متحدان عرب آنها در منطقه شد. آمريكا، اروپا و متحدان آنها در چهار سال گذشته هر ترفندي را امتحان كردند جز همراهي با ايران و روسيه در سوريه و امروز از هيچ ترفندي كاري ساخته نيست جز مشاركت با طرح تقرييا مشابه تهران و مسكو براي دمشق. روسيه به بهانه مبارزه با داعش از اواسط هفته گذشته عمليات نظامي را در سوريه هدايت مي‌كند و اين در حالي است كه رييس‌جمهور آمريكا هم مي‌گويد قصد تقابل نظامي با روس‌ها در سوريه را ندارد.

ايران پيش از اين به حضور مستشاران خود در سوريه اذعان كرده بود اما مي‌گويد كه در اين استراتژي نظامي اين‌بار روس‌ها در سوريه نقش عملياتي ندارند. با اين همه اين حمله در رسانه‌هاي غربي به حضور نظامي ايران و روسيه در سوريه تعبير شده است. سوالي كه در ٧ روز گذشته بسياري از تحليلگران تلاش كرده‌اند به آن پاسخ دهند اين است كه آيا آمريكا براي مواجهه با استراتژي نظامي پوتين در روسيه كه ظاهرا مورد حمايت ايران هم هست سرانجام پس از چهار سال در سوريه دست به سلاح خواهد شد؟ روس‌ها مي‌گويند محل‌هاي اقامت و استقرار داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي را بمباران مي‌كنند و اين در حالي است كه برخي اعضاي اپوزيسيون در سوريه مي‌گويند مسكو چنين تفكيكي قايل نشده است و مكان‌هاي بمباران شده بعضا به مخالفان معمولي و وطني بشار اسد هم اختصاص دارند.

در شرايطي كه جهان در چهار سال گذشته به اميد خستگي سياسي بشار اسد از هراقدام سازنده‌اي در پرونده سوريه سر باز زده بود، ايراني كه از همان ابتدا هشدار داده بود كه تبعات اين پرونده محدود به منطقه خاورميانه نخواهد بود، عملا به كشور شماره دو در سوريه پس از روسيه تبديل شده است. اين تغييرات در برابر چشم‌هاي بهت‌زده آل‌سعود و همفكران آن در تركيه، قطر و ديگر كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس صورت مي‌گيرد كه چاره‌اي جز انتظار ندارند.

پيش‌بيني اوليه و دم دستي از اقدام نظامي روسيه در سوريه اين بود كه اين ائتلاف مسكو و تهران در سوريه مقدمه‌اي براي درگيري‌هاي بين‌المللي ميان بازيگران متفاوت منطقه‌اي خواهد بود اما با گذشت قريب به يك هفته از اين اقدام نظامي روس‌ها عملا از جدالي ميان موافقان و مخالفان بشار اسد در سطح منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي خبري نيست. سردبير روزنامه نشنال در تازه‌ترين اظهارنظر خود در اين خصوص گفته بود: ديويد پترائوس كه در جريان حضور نظامي آمريكا در عراق در سال‌هاي ٢٠٠٧ و ٢٠٠٨ فعال بوده است در اين خصوص گفته بود: بگوييد پايان اين داستان چه خواهد بود؟

امروز نيز تمام ناظران بين‌المللي از خود اين سوال را مي‌پرسند كه پايان اين داستان براي ايران و روسيه چه خواهد بود؟ در پرونده سوريه، ايران و روسيه از ابتداي بحران تنها بازيگران با برنامه بودند و در اين ميان آمريكايي‌ها و متحدان آنها بي‌برنامه‌ترين‌هايي بودند كه در خصوص سوريه روز به روز تصميم‌گيري كردند. ائتلاف نظامي كه ميان روسيه و ايران شكل گرفته است زماني كه با همراهي حزب‌الله لبنان توامان باشد، مي‌تواند دورنماي اين پرونده را از هم‌اكنون نشان دهد. ايران پس از توافق هسته‌اي طرح خود در خصوص سوريه را روزآمد كرد و به نظر مي‌رسد كه با توجه به حجم ديدارهاي فشرده ميان ايران و روسيه پس از آن تاريخ اين طرح با طرح روس‌ها هماهنگ شده است و شايد در اين طرح با تشكيل دولت انتقالي و حضور بشار اسد در اين دولت در نهايت بقاي بشار هم رقم بخورد.

غربي‌ها در ٣٠ سال گذشته نگران محور مقاومتي بودند كه از ايران تا غزه و از سوريه تا لبنان كشيده شده بود. اين محور مقاومت با حوادث سوريه دستخوش تحولاتي شده است كه به نظر مي‌رسد اندكي از وجوه ايدئولوژيك فاصله گرفته و با واقعيت‌هاي سياسي در منطقه منطبق شده است. پس از انتشار اخباري در خصوص شكل گرفتن شبكه اطلاعاتي ميان سوريه، عراق، ايران و روسيه اين‌گونه به نظر مي‌رسد كه محور ائتلافي جديد كه روسيه را در خود جاي داده است از تهران تا بغداد، از دمشق تا حزب‌الله لبنان كشيده شده و البته روسيه هم حامي اين محور است. ايران در پازل منطقه‌اي جديدي پس از توافق هسته‌اي قرار گرفته است. پازلي كه جايگاه ويژه‌اي به تهران بخشيده است.

حضور باراك اوباما در كاخ سفيد در ٧ سال گذشته به شكل غيرمستقيم فضا را براي نقش‌آفريني بيشتر ايران فراهم كرده است. پس از روي كار آمدن اوباما، آمريكايي‌ها از حجم حضور خود در عراق و افغانستان كاسته‌اند و اين خلأ را قدرت‌هاي منطقه‌اي چون ايران و روسيه پرخواهند كرد. هرچند آمريكايي‌ها هنوز هواي متحدان خود در عربستان، امارات، بحرين و كشورهاي حاشيه خليج فارس را دارند اما از سكوت آمريكا و اروپا در قبال اقدام‌هاي روسيه در سوريه و منطقه خاورميانه هويداست كه واشنگتن نمي‌خواهد اين حضور مانند گذشته باشد. تحليلگران مي‌گويند كه ايران و روسيه دو سال پيش زماني كه خبرهاي رسيده از سوريه حاكي از اين بود كه در اين كشور تسليحات شيميايي استفاده شده است و انگشت اتهام‌ها به سمت دولت مركزي نشانه رفت از سكوت واشنگتن متوجه تغيير معادلات منطقه‌اي شدند.

از آن زمان تاكنون ايران با ذكاوت تمام پرونده هسته‌اي را كه تحريم‌هاي آن عملا دست تهران را در معادلات منطقه‌اي بسته بود با موفقيت پيش برده و امروز از ميوه‌هاي فعاليت‌هاي منطقه‌اي حساب شده خود برداشت مي‌كند. خاورميانه امروز بيش از هر زمان ديگري همان خاورميانه‌اي است كه ايران و روسيه انتظار آن را مي‌كشيدند؛ خاورميانه‌اي كه به نظر مي‌رسد رفتارهاي منطقي و آينده‌نگرانه ايران در آن بيش از رفتارهاي مقطعي و بي‌فرجام عربستان به كار مي‌آيد. پرونده سوريه تا چندي ديگر در سايه قشون‌كشي نظامي روسيه و سياست ورزي‌هاي ظريف ايران به فرجام خواهد رسيد و به نظر مي‌رسد كه نتيجه مشورت‌هاي ايران و روسيه در خصوص سرانجام بشار اسد هم شايد به خداحافظي او از قدرت منتهي شود اما جنس اين انتقال قدرت با آنچه آمريكا و عربستان چهار سال پيش به دنبال آن بودند، فرق خواهد داشت.

امروز عربستان و متحدان سني آن در منطقه در باتلاق يمن كه خود مقدمات تعميق آن را ايجاد كردند، گرفتار شده‌اند و تركيه هم بيش از آنكه فرصت رسيدگي به مسائل سوريه را داشته باشد بايد به پرونده كردهاي مخالف دولت مركزي رسيدگي كند. باراك اوباما، رييس‌جمهور ايالات متحده در تازه‌ترين اظهارات خود مي‌گويد كه ايران و روسيه در سوريه تنها هستند و جهان با ائتلاف مبارزه با بشار به رهبري آمريكا است، اما اين ائتلاف جز شعار تاكنون راهي پيش پاي بحران امنيتي در سوريه قرار نداده است و به نظر مي‌رسد در كوتاه‌مدت فرمان اين پرونده در سوريه در دستان روسيه و ايران خواهد بود. نتيجه درازمدت ائتلاف ايران و روسيه هم با مديريت صحيح سياسي مي‌تواند به نفع اين دو كشور، تامين نسبي آرامش در سوريه و مهار جريان داعش منتهي شود.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=26931

ش.د9402731