(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1394/08/30 ـ شماره 10461 ـ صفحه 6)
ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان فاش کرد: «این اسرائیل است که با عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل مخالفت میکند، نه کشورهای عرب». وی ضمن مبهم خواندن اوضاع کنونی، طرح صلح عربی را که عربستان مطرح کرده، یگانه راه خروج از بنبست کنونی معرفی کرد.
«ترکی الفیصل» که با روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» مصاحبه میکرد به شدت از نتانیاهو و دستیارانش گلایه داشت که فرصتهای طلائی برای پایان دادن به مسئله فلسطین رابه هدر داده و مسئول اصلی وضعیت بلاتکلیف امروز است.
طرح این مسائل از چنین موضع ذلت بار و حقیرانهای، آنهم پس از اوج گیری «انتفاضه سوم»، با توجه به مواضع عربستان در قبال مسئله فلسطین، چندان دور از انتظار نیست. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که اخیراً مقامات ارشد صهیونیستی درباره تشدید مبارزات ضداشغالگری از جانب فلسطینیها و ناتوانی آشکار ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل در مواجهه با انتفاضه سوم، اعترافات تکان دهندهای داشتهاند که نشانگر سردرگمی صهیونیستها در راه مهار این امواج خروشان اعتراضات ضد اشغالگری است.
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که تلاشهای مشترک آمریکا، عربستان و اردن برای مهار انتفاضه سوم نیز بجائی نرسید و سفر شتابزده جان کری به اردن و دیدارش با ملک عبدالله پادشاه اردن هم نتوانست در انتفاضه سوم خللی ایجاد کند یا از سرعت و شتاب آن بکاهد.
مسئله اینست که بخش اعظم نیروهای اسرائیل در سایر بخشها فعالیت دارند ولی در شرایط اضطراری از آنها در ارتش و دستگاههای امنیتی استفاده میشود. این اقدام برای یک دوره کوتاه زمانی، مشکلی ایجاد نمیکند ولی استمرار این وضعیت و آماده باش مستمر نظامیان و نیروهای امنیتی اسرائیل از یکطرف به اقتصاد شکننده این رژیم لطمه میزند و از سوی دیگر با فرسایشی شدن اوضاع، امکان ریزش نیروها و تاثیر آن بر اوضاع اقتصادی اسرائیل و منفی شدن موج مهاجرتها قابل مهار نیست.
جناح سازشکار عرب از طریق تحریک تشکیلات خودگردان به سازش با اشغالگران، عملاً تمامی ابزارها و برگهای برنده خود را پیشاپیش خرج کرده و اکنون عملاً چیزی برای از دست دادن ندارد.
آنچه تشکیلات خودگردان در طول مذاکرات و توافقات گذشته ارائه کرد و در عوض برروی کاغذ امتیازات بسیار محدودی را به دست آورد، اکنون به کلی برباد رفته و بیارزش تلقی میشود.
تشکیلات خودگردان فلسطینی در جریان توافقات «مادرید» و «اسلو» به افکار عمومی فلسطینیها چنین وانمود میکرد که گویا امتیازاتی دریافت کرده اما عملاً بر اثر مرور زمان مشخص شد که آنهمه هیاهو برای هیچ بوده و تشکیلات خودگردان فقط در حد «مامور سرکوب فلسطینی ها» به رسمیت شناخته شده است!
اگرچه تمامی این توافقات در زیر فشار رژیمهای سازشکار عرب و مشخصاً عربستان محقق شده و دربار سعودی با ریخت و پاشهای خود، جبهه اعراب را به ذلتپذیری و تمکین خواستههای رژیم صهیونیستی وادار کرده، ولی همین ضعف و ذلت ارتجاع عرب، صهیونیستها را برای دریافت امتیازاتی بمراتب افزونتر و تحمیل شرایط دلخواه اسرائیل به اعراب و فلسطینیها وسوسه کرده است.
ترکی الفیصل، راست میگوید که زمانی اعراب به عادی سازی روابط با اسرائیل و صلح با اشغالگران رضایت نمیدادند و به هر طرحی در این زمینه پاسخ منفی میدادند ولی امروزه این اسرائیل است که با هر پیشنهادی در این مقوله مخالفت میکند. علت این تغییر موضع صهیونیستها هم کاملاً روشن و قابل درک است. چرا که وقتی آنها میبینند ارتجاع عرب حتی بدون امضای پیمان صلح نیز دست تمنا برای دریافت کمکهای نظامی – امنیتی و مستشاری به سوی رژیم صهیونیستی دراز کرده، چرا نتواند امتیازات بیشتری را مطالبه کند و فقط به پیمان صلح اکتفا کند؟ امروزه رژیم صهیونیستی درحال جنگ با هیچ یک از رژیمهای ارتجاعی عرب نیست که نیازی به اعلام صلح و ترک مخاصمه و امضای پیمان صلح باشد. آنها دیگر چیزی برای از دست دادن در برابر اشغالگران صهیونیست ندارند و نه تنها «گارد» آنها در برابر صهیونیستها کاملاً باز است بلکه امروزه مستشاران نظامی و امنیتی اسرائیل در تاروپود رژیمهای ارتجاعی و مشخصاً دربار آل سعود رخنه کردهاند و کاملاً «لانه گذاری» نمودهاند. وقتی آل سعود در جنگ علیه یمن متکی به مشاورین نظامی رژیم صهیونیستی است و دریافت کمکهای نظامی و مستشاری از اسرائیل برایش اولویت دارد، چرا رژیم تل آویو فقط به پیمان صلح بیندیشد و به بازارهای بکر و پرسود ارتجاع عرب و نفت و ثروتهای اعراب چشم ندوزد؟ البته در چشم انداز طرح صلح ریاض، این محورها نیز گنجانده شده ولی صهیونیستها به همینها هم رضایت نمیدهند و قاعدتاً مطالبات افزونتری را در ذهن دارند که برای طرح آن، در انتظار زمان مناسبی هستند که آن سطح از مطالباتشان قابل پذیرش باشد و ارتجاع عرب حتی مجال رد آنرا هم نداشته باشد.
تصادفی نیست که اشغالگران با توسل به همین سیاستهای توسعهطلبانه، مرتباً از ارتجاع عرب و جناح سازشکار فلسطینی امتیاز گرفته و حاضر به اجرای تعهداتش هم نیست. این پدیده یکبار دیگر، عظمت و هیمنه مقاومت اسلامی در مقیاس عام و انتفاضه سوم در صحنه فلسطین را نشان میدهد که صهیونیستها در عین بیاعتنائی به کلیت جبهه ارتجاع عرب، با شرمساری اعتراف میکنند که در برابر جوانان غیرتمند فلسطینی و حرکت خودجوش آنها ناتوانند و این حرکت خودجوش و مردمی، ماشین جنگی صهیونیستها را زمین گیر و ناکارآمد ساخته است. در واقع، امروزه «انفعال» به فصل مشترک اشغالگران صهیونیست و جبهه ارتجاع عرب تبدیل شده و صهیونیستها صراحتاً به ارتجاع عرب خاطرنشان میسازند که آنها با ارتجاع عرب مشکلی ندارند که برای حل و فصل آن به پیمان صلح نیازی باشد بلکه این جوانان غیرتمند فلسطینی هستند که مشکل امروز و فردای اشغالگرانند و بدون جلب رضایت آنها هیچ پیمان صلحی راهگشا نخواهد بود.
http://jomhourieslami.net/?newsid=70510
ش.د9404354