تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۴۱۱
آفتاب یزد گزارش می‌دهد
پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1394/10/10 ـ شماره 4512 ـ صفحه 15)

کمال سجادی ـ سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری ـ روز گذشته درباره پایداری قائل به مرزبندی‌های سابق و لاحق یا جدید و قدیم شده است .وی درباره حضور جبهه پایداری به عنوان تشکل خاص در شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان و عدم سنخیت این گروه با دیگر احزاب و تشکل‌های این جریان سیاسی خاطرنشان می‌کند: «این پایداری با پایداری زمان احمدی‌نژاد خیلی متفاوت است و در این مدت قریب به ۵۰۰ ساعت با احزاب موتلفه و ایثارگران جلسه داشتند و در ‌‌نهایت پذیرفتند که محوریت امور انتخاباتی باید جامعه روحانیت باشد و اینکه به آن پایبند باشند.» سجادی همچنین در تشریح تفاوت میان پایداری کنونی با پایداری زمان احمدی‌نژاد می‌گوید: «فرق که دارد و در حال حاضر هم که احمدی نژاد رئیس جمهور نیست و ارتباطشان هم نسبت به او انتقادی است و پایداری‌ها اکنون حاضر به پذیرش اصول ما شده‌اند.»

سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری پیش از این تقسیم بندی«شاذ!»، به نکته‌ای بسیار مهم تاکید دارد و آن این که: «ائتلاف امری ناگزیر است!» وی با تاکید بر این که: «اصولگرایان برای موفقیت و پیروزی، چاره‌ای جز وحدت و ائتلاف ندارند»، بیان می‌دارد:«این جریان سیاسی با توجه به وضعیت کنونی اصلاح‌طلبان و گروه‌های مختلف دیگر در کشور باید بتوانند به انسجام دست پیدا کنند در غیر این صورت مجلس را دو دستی باید به اصلاح‌طلبان تقدیم کنند و این یک موضوع اجتناب‌ناپذیر و بدیهی است و همه هم به آن آگاه هستند.»

اگرچه هنوز برای نتیجه گیری زود است اما دو اظهار نظر صریح دیگر ما را به یک واقعیت نزدیک خواهد کرد. امیر محبیان اخیرا، مسئله بحران رهبری سیاسی در بدنه اصولگرایی را مسئله‌ای حائز اهمیت می‌داند و می‌گوید: «جریان اصولگرایی با وجود پتانسیل بالای سیاسی و اجتماعی هنوز گرفتار بحران هدایتگر سیاسی است.» وی احتمالا این خلا بزرگ را محصول فقدان مرحوم عسگراولادی و آیت‌الله مهدی کنی و نیز وضعیت خاص آقایان ناطق نوری، لاریجانی، ولایتی و حتی قالیباف، رضایی و دیگرانی از این دست می‌داند. محبیان به صراحت اعلام داشته بود که به دلیل گرفتاری اصولگرایان به «بحران رهبری سیاسی»، «این جریان باید قید اتحاد را بزند و در نهایت برای همگرایی تلاش کند.» در ادامه این گزارش اگر حتی به نظریه«رخوت سیاسی» نیز مراجعه نکنیم که محصول طبیعی صبر، انتظار، تردید و چالش‌های درون‌گروهی است، ناگزیر خواهیم بود در جمع بندی نهایی گزارش به همه نظرات اصولگرایان مراجعه کرده، دلیل این چرخش 180 درجه‌ای را در تغییر دیدگاه‌های این سوی«پایداری» جست و جو نماییم و نه در درون اردوی پایداری‌ها که عملا هرگز قائل به اتخاذ شیوه تغییر موضع، تغییر دیدگاه، عقب نشینی یا حتی ملایمات در گفتار و رفتار؛ نبوده، نیستند و نخواهند بود.

نزدیک شدن به پایداری به موازات شکست ائتلاف و اتحاد! حرکت به سمت مواضع«سفت و محکم» جبهه پایداری به موازات به شکست انجامیدن تلاش‌ها برای ایجاد همگرایی، وحدت، ائتلاف و به حداقل رسانیدن اختلافات، شدت می‌گیرد و این یعنی نیرویی نامرئی همه راه‌ها را به گونه‌ای تنظیم کرده است که در نهایت به سمت پایداری‌ها قدم بردارند حال اشخاصی مثل لاریجانی، ناطق، ولایتی، قالیباف و رضایی یا راهی دیگر بر می‌گزینند و یا این که با احتیاط بیشتری گام برمی‌دارند و در مقابل؛ موتلفه و ایثارگران خیلی زود، ائتلاف سه ضلعی که برای بسیاری در اردوی اصولگرایی خوشایند نیست را پیشه خود می‌سازند و این یعنی تفکرات هشدار گونه و محتاطانه حداد عادل که اصولگرایان را به گذشته رجوع می‌دهد که اشتباهاتی که منجر به عدم توفیق 1+2 شد را تکرار نکنند حداقل در این مقطع زمانی نمی تواند خریداری داشته باشد. نظریه تغییر پایداری که از سوی کمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری مطرح شده است یعنی تعریف «وارونه داستان یک عدم توافق» این داستان وارونه اگرچه به زعم همفکران سجادی، اندکی از تلخی این عدم همگرایی را می‌کاهد اما واقعیت این است که:«اصولگرایان برای موفقیت و پیروزی، چاره‌ای جز وحدت و ائتلاف ندارند» اما این ائتلاف را به چه قیمتی می‌خواهند به‌دست آورند و یا این که اساسا این چنین«کم آوردن»ها و «کوتاه آمدن»ها چه ارتباطی به ائتلاف دارد را باید در جایی دیگر به بحث و فحص گذارد.

نتیجه نهایی گفتار

این پایداری یعنی مدل 1394 با آن پایداری مدل 1392 و آن یکی پایداری مدل 1390 هیچ تفاوت ماهوی و ظاهری با هم ندارد! به این معنا که برخی از اصولگرایان اگرچه در ابتدای اتمام دوران احمدی نژاد، «عهدشکنی‌ها» به وجود آمده در بدنه پایداری را دلیل اصلی عدم توفیق در انتخابات 1392 دانستند اما خیلی زود و بر پایه تفکرات ارائه شده‌ای همچون وجود«بحران رهبری سیاسی»، «گرفتار آمدن به ورطه رخوت سیاسی»، دور ماندن از «واقعیت‌های سیاسی جامعه»، «از پیش خود برنده دانستن در تمامی امور» و دست یازیدن به برخی روش‌های نخ نما شده دو چیز را به آسانی از دست دادند؛ نخست زمان و دیگر اعتماد و پایگاه‌های اجتماعی و در این فرصت کوتاه تا انتخابات اسفند 1394 تازه به این فکر و چاره افتاده اند که برای رهایی از اضمحلال تام و تمام، مدل‌های جدیدی از پایداری را بهانه نزدیک شدن به دوستان تا دیروز«عهدشکن» جبهه پایداری نمایند و این پایان یک ماجرای غم‌انگیز برای گروه و دسته و تشکل سیاسی است که چون منسجم و قانونمند نبود! لاجرم همه هم و غم خود را به جای احیای درونی و ترمیم خرابی‌های به وجود آمده، صرف تاختن به رقیبی نمود که از مدت‌ها قبل (خرداد 1384) اقدام به بازسازی تحلیلی و تحقیقی کرده بود. اصولگرایان شاید بتوانند رسانه‌ای به ائتلاف برسند یا رسانه‌ای در انتخابات پیش رو به بردن و پیروزی فکر کنند اما هرگز نخواهند توانست در مواضع جبهه پایداری تغییری هرچند اندک ایجاد نمایند و این قاعده چنانچه خواسته باشد برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری نیز مورد استفاده قرار گیرد آن گاه باید به جای تغییر مواضعی اینچنینی! منتظر تغییر دیدگاهایی مبنایی بود.

کمال سجادی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری که در روزگارانی نه چندان دور درباره وحدت اصولگرایان و نشست‌های بین دبیران کل جامعتین با آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، اظهار کرده بود:«اصولگرایان از گذشته درس گرفته‌اند که نمی‌توانند با تکثر و تشتت به نتیجه برسند.» و یا این که:«انسجام در میان اصولگرایان یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و قطعا اصولگرایان در انتخابات مجلس آتی بر اساس فرمولی که جامعتین درباره آن به جمع‌بندی برسند، رفتار خواهند کرد.» سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره احتمال تمکین نکردن جبهه پایداری از نظر جامعتین این موضوع را نیز مطرح کرده بود که:«قطعا روی فرمولی که جامعتین به آن می‌رسند، بحث می‌شود.

از طرفی، با توجه به این که در دیدار آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح بر همگرایی تاکید شده است به نظر می‌رسد که پایداری نباید دنبال راه جدایی باشد! ولی اگر جبهه پایداری از نظر جامعتین تبعیت نکند، راهش از بقیه اصولگرایان جدا خواهد شد و در این صورت حتما توفیقاتش در انتخابات کم خواهد بود و پیروز نخواهد شد.» و این روها همان شخصیت نظریه جدید«این پایداری و آن پایداری» را پیش می‌کشد که با گذر و نظری بر نظرات سابق و لاحق باید پرسید اساسا:«جبهه پایداری عوض شده است یا دیدگاه‌های برخی افراد؟» و دیگر نکته مهم این که«ایسم»های سیاسی حتی اگر قائل به ایستایی بر نظریات متعدد خود نباشند حداقل به مرزبندی‌ها باید توجهی اندک داشته باشند که اگر چنین مدلی را بپذیریم این تردید به وجود می‌آید که این ائتلاف به دلیل احساس ضرورت است؟ نیاز و رهایی از تشتت است؟ بیم و هراس از شکست است؟ فعلا و باری به هر جهت است یا تلاش برای باقی ماندن در سپهر سیاسی ایران؟ راستی انتخابات اسفند 1394 برای برخی گروه‌ها به جنگی موسوم به«نبرد مرگ و زندگی»بدل شده است روشی که تبعاتی عدیده و دلهره‌آور خواهد داشت.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=22936

ش.د9404942