(روزنامه جوان – 1394/09/30 – شماره 4704 – صفحه 9)
* تركيه اواسط آذر ماه به پايگاهي واقع در شمال موصل به صورت قابل توجه و بيسابقه نيرو اعزام كرده است، به نظر شما انگيزههاي آنكارا از اين اقدام چه بوده است؟
** براي تشريح انگيزههاي تجاوز نظامي تركيه به عراق ميتوان اين موضوع را در چند سطح مختلف مورد مطالعه و ارزيابي قرار داد. اين اولين بار نيست كه تماميت ارضي عراق توسط تركيه نقض ميشود. تركيه پيش از اين بارها به بهانه حمله به پكك (حزب كارگران كردستان) مناطق شمال عراق را مورد تجاوز قرار داده و نقض كرده است. از لحاظ زميني هم ارتش تركيه طي 10 سال اخير به بهانههاي مختلف از جمله تعقيب نيروهاي پكك، حاكميت سرزميني عراق را نقض كرده است اما تجاوز اخير به نظر ميرسد با طرحها و تحولات منطقه و همچنين سياستهاي كلاني كه قدرتهايي مثل امريكا در منطقه دنبال ميكنند به نوعي همخواني دارد.
از نظر بحثهاي منطقهاي، تجاوز در حالي صورت ميگيرد كه تركيه در يك ماه اخير دچار شكست سنگين در پرونده سوريه شده و ابعاد اين شكست بعد از اقدامي كه تركيه در سرنگون كردن هواپيماي روسي داشت بيشتر خود را نشان داد. عاملي كه باعث شد تركيه به روسيه واكنش نشان دهد و هواپيماي اين كشور را سرنگون كند، ضربات مهلكي بود كه تركيه از قبال حمله ارتش روسيه به اهداف مختلف در شمال سوريه متحمل شده بود. جنگندههاي روسيه چاههاي تحت سيطره داعش در سوريه و مسيرهايي كه تانكرهاي سوخترسان، نفت مردم سوريه را به سمت تركيه چپاول و غارت ميكردند، هدف حملات خود قرار دادهاند. تركيه كه از اين حملات ضرر بزرگي متحمل شده بود، براي اينكه بتواند جايگزيني براي قاچاق نفت مردم سوريه داشته باشد به نظر ميرسد، شمال عراق را انتخاب كرده است.
* چرا دولت رجب طيب اردوغان تصميم گرفته عراق را انتخاب كند؟ به عبارت ديگر چه شرايطي در اين كشور وجود دارد كه زمينه ماجراجويي آنكارا را فراهم كرده است؟
** دو عامل به تركيه در اين خصوص كمك ميكند؛ يكي عدم هماهنگيها و برخي از رفتارهاي واگرايانهاي است كه اقليم كردستان عراق در دوره آقاي بارزاني نسبت به دولت مركزي بغداد دارد و همچنين تعاملات آشكار و پنهاني كه بين اربيل و آنكارا بوده، زمينه را براي تركيه ايجاد كرده كه بتواند با استفاده از پتانسيلهاي اقليم كردستان عراق يك مسير جايگزين و مشروع براي قاچاق نفت سوريه ايجاد كند. دومي هم وجود دو خط لوله انتقال نفت در شمال عراق به سوريه اين شرايط را ايجاد كرده كه بتوان نفت را به شمال عراق و از آنجا هم از طريق خطوط لوله به سمت تركيه منتقل كرد. اين در واقع يكي از انگيزههايي است كه تركيه از اقدامات اخير نظامي در شمال عراق دنبال ميكند.
هدف ديگر در واقع با تحولات شمال عراق و مسئله كردي مرتبط است. با توجه به تشديد حملات عليه داعش هم در سوريه هم در عراق و قريبالوقوع بودن عمليات آزادسازي موصل، تركيه احساس ميكند شرايط به سمتي خواهد رفت كه جايگاه نيروهاي منطقهاي طرفدار مقاومت در عراق و سوريه افزايش خواهد يافت و به همين دليل به نظر ميرسد تركيه از هماكنون با استقرار نيروها در موصل به دنبال اين است كه خود را براي مديريت تحولات بعد از آزادسازي مناطق آماده كند.
موضوعات بسيار مهمي در شمال عراق مطرح است از جمله طرحها و اقدامات واگرايانه اقليم كردستان، بحث آينده رياست اقليم كردستان و مسئله سرنوشت سياسي و حقوقي شهر كركوك كه 40 درصد نفت عراق را و 4 درصد نفت كل جهان را در خود جاي داده است. همه اينها مشوقها و انگيزههايي هستند كه تركيه را به اين نتيجه رسانده كه حضور زميني و نظامي در شمال عراق داشته باشد تا بتواند در هر كدام از اين پروندهها تأثير بگذارد. ضمن اينكه از نظر تركيه حضور در شمال عراق ميتواند دامنه محاصره پكك و فشار بر گروههاي كردي را افزايش دهد.
* رجب طيب اردوغان به داشتن رؤياي احياي امپراتوري عثماني معروف است. به نظرتان اقدام اخير آنكارا در شمال عراق تا چه حدي در راستاي اين رؤياي اردوغان است؟
** اگر از زاويه تحولات به تحرك تركيه در شمال عراق نگاه كنيم باز همان تز امپرياليسم تركي در خاورميانه كه به نوعي سياست نئوعثمانيسم و سياستي است كه حزب عدالت و توسعه دنبال ميكند، مشاهده و تأييد ميشود و از اين جهت جاي تعجب هم نيست كه آقاي نوري المالكي نخستوزير سابق عراق گفته تركيه طمع به استان موصل و شمال عراق دارد.
* عدهاي هدف از اقدام اخير تركيه را در راستاي سياستهاي امريكا و ناتو براي تجزيه عراق عنوان ميكنند، ارزيابي شما چيست؟
** واقعيت اين است كه تركيه طي سالهاي اخير كوشيده به بهانههاي مختلف از جمله بحث ايجاد منطقه حائل بخشهايي از خاك سوريه و عراق را جدا و ضميمه خود بكند. آنچه كه موضوع را در سطح فرامنطقهاي حساستر ميكند اين است كه شاهد هستيم تحركات نظامي تركيه در عراق به نوعي همخواني دارد با تحركاتي كه امريكا و كنگره امريكا براي تقويت جايگاههاي واگرايانه در اقليم كردستان عراق انجام ميدهند. طرح تصويب كمكهاي نظامي مستقل از عراق به اقليم كردستان عراق و اقداماتي از اين دست نشان ميدهد كه پرونده تجزيه عراق به شدت از سوي قدرتهاي بزرگ مثل امريكا دنبال ميشود و در چنين شرايطي اقدامات نظامي تركيه در خاك عراق نشان ميدهد كه تركيه هم به نوعي در اين مسير حركت ميكند.
ضمن اينكه همزمان با اين تحولات، بحث تشكيل به اصطلاح ائتلاف كشورهاي اسلامي عليه تروريسم از سويي رژيم سعودي مطرح شده است. به نظر ميرسد استقبال تركيه از تشكيل چنين ائتلافي و تأكيد بر حضور امريكا در اين ائتلاف توطئه دقيقي جهت مشروعيت بخشيدن به اقداماتي كه تركيه در سوريه و عراق انجام ميدهد، است.
* به نظرتان اگر درگيري بين عراق و تركيه صورت بگيرد، واكنش ناتو امريكا چه خواهد بود؟
** تحولاتي در روابط ناتو با روسيه وجود داشته كه اوج آن در حوزه گرجستان و اوكراين بوده است. شاهد هستيم كه سازمان پيمان آتلانتيك شمالي تمايلي به تشديد تقابل مستقيم نظامي با مسكو نداشت. با توجه به اينكه غرب ضربات جدي در پرونده اوكراين خورد به رغم درخواستي كه رهبران اين كشور از ناتو داشتند اما اين سازمان از اقدامات عملي خودداري كرد.
در زمينه سقوط جنگنده روسيه هم شاهد بوديم بهرغم اينكه اردوغان روز اول تأكيد كرد كه ناتو پشت سر تركيه قرار دارد ولي چند روز بعد بعضي از كشورهاي ناتو تأكيد كردند كه بايد موضوع اخراج تركيه از ناتو در دستور كار قرار بگيرد. همان طور كه برخي از كارشناسان از قبل پيشبيني كرده بودند تركيه تلاش دارد در اين موضوع ناتو را در قبال عمل انجام شده قرار دهد و به نوعي ناتو را با خود همراه كند.
در پرونده عراق هم به نظر ميرسد همين رويكرد به نوعي ادامه دارد و كشورهاي عضو ناتو تمايلي ندارند كه با رودررو قرار گرفتن با كشورهايي مثل روسيه شرايطي را ايجاد كنند كه اين كشورها از ابزارهاي قدرتمندي كه خصوصا در عرصه انرژي دارند عليه ناتو استفاده كنند.
* اساساً چقدر احتمال تحقق تجزيه عراق وجود دارد و تأثير اين مسئله بر امنيت تركيه چگونه خواهد بود؟
** طرح تجزيه عراق سالهاست كه توسط سرويسهاي امنيتي كشورهاي غربي خصوصاً امريكا دنبال ميشود و از زمان اشغال عراق بحث تقسيم عراق به سه منطقه كرد و سني و شيعهنشين به طور جدي مطرح ميشود اين واقعيتي است كه انديشكدههاي غربي هم حتي بحثهاي مختلفي در مورد آن منتشر كردهاند ولي آنچه كه مسلم است اينكه اگر چنين سياستي در منطقه دنبال شود يكي از آسيبپذيرترين كشورها خود تركيه است. با سياستهايي كه در طول عمر جمهوري تركيه عليه اقليتها بوده چه اقليتهاي قومي و چه اقليتهاي مذهبي مثل علويون هيچ وقت در تركيه رسميت نداشتهاند بنابراين نوعي پتانسيل واگرايي در اين گروه نسبت به دولت مركزي در آنكارا وجود دارد و اگر شرايط در منطقه به سمت سياستهاي تجزيهطلبانه برود تركيه به دليل داشتن اقليتهاي ناراضي بيشتر از همه كشورها ضرر خواهد ديد.
به نظر ميرسد تركيه در اين قضيه بيشتر به دنبال اين است كه به نوعي مديريت تغييرات منطقهاي را در شمال عراق داشته باشد و در همين راستا هم، با اقليم كردستان عراق تعاملاتي را شروع كرده ولي اين موضوع اشتباه محاسباتي است چراكه همين اقدامات باعث ميشود واگرايي در شمال عراق و در ميان كردها تقويت شود و اين به نوعي نقض غرض براي تركيه محسوب ميشود.
اين كه تركيه تصور ميكند از طريق حضور در شمال عراق و همكاري با برخي گروههاي كرد ميتواند شرايطي را ايجاد كند كه تبعات براي داخل تركيه و كردها نداشته باشد، اشتباه بزرگي است چراكه هر گونه تقويت مناطق گريز از مركز و واگرايي در منطقه باعث خواهد شد كه عقبههاي آن مناطق از لحاظ اين حركات واگرايانه تشديد شود.
* واكنش دولت عراق به اقدام تركيه را چگونه ارزيابي ميكنيد و اساساً بغداد از چه ابزارها و تواني براي مقابله با اقدامات خصمانه تركيه برخوردار است؟
** واكنشهاي دولت عراق ميتواند شامل گسترهاي از واكنشهاي ديپلماتيك و اقتصادي باشد. آنچنان كه از موضعگيري نخستوزير و ديگر مقامات عراقي مشخص است آنها تلاش دارند اين موضوع را از طريق گفتوگو و روشهاي ديپلماتيك حل كنند و شكايتي كه وزارت امور خارجه عراق به شوراي امنيت كرده نشاندهنده همين مسئله است. البته هيچ كدام از اين راههاي سياسي منكر حق دفاعي عراق براساس منشور سازمان ملل متحد جهت پاسخگويي به تجاوز تركيه نميشود.
با وجود اين، عراق اميدوار است با اين رايزنيهايي كه انجام شده تركيه در تصميم خود تجديدنظر كند. اخباري كه منتشر شده نشان ميدهد تركيه يك سري از نيروهاي خود را در شمال عراق جابهجا كرده و اين اميدواري را ايجاد كرده كه تركيه از طريق تلاشهاي ديپلماتيك و سياسي از ادامه اين رويكرد خودداري كند.
اما آنچه مشخص است اينكه برخي محافل عراقي معتقدند اگر تركيه اين روند را ادامه دهد مجموعهاي از گزينهها در بعد دفاعي در دستور كار قرار بگيرد؛ از درخواست براي روسيه جهت حمله به داعش در خاك عراق گرفته تا برخوردهايي كه خود ارتش عراق و وزارت دفاع ميتوانند پيگيري كنند. به نظر ميرسد در حال حاضر اولويت دولت عراق براي اين موضوع رويكرد ديپلماتيك است ولي آنچه مشخص است با توجه به عمق و ابعاد واكنشهاي مردمي كه در عراق بوده مطمئناً در صورتي كه روشهاي سياسي نتيجه ندهد دولت عراق از گزينههاي ديگري استفاده خواهد كرد.
* در بخشي از صحبتهايتان به شكست سياستهاي تركيه در سوريه اشاره كرديد. آیا قواعد جديدي كه مسكو پس از ساقط شدن بمبافكن سوخو 24 توسط تركيه، در شمال سوريه در حال ترسيم كردن است باعث خواهد شد كه دستهاي تركيه كاملاً در سوريه بسته شود؟
** بهرغم اينكه سياستهاي تركيه در سوريه طي چند سال اخير هزينههاي زيادي هم از بعدهاي نظامي، امنيتي، سياسي و اقتصادي داشته است، ولي با توجه به شناختي كه از شخصيت اردوغان داريم به نظر ميرسد تركيه با هر هزينهاي كه شده نميخواهد از سياستهاي تنشزايي خود در سوريه عقبنشيني كند.
اما آنچه مشخص است اينكه تمام طرحهايي كه تركيه در سوريه دنبال ميكرد از جمله ساقط كردن نظام بشار اسد، قاچاق نفت و انرژي سوريه، ايجاد لشكر مجزا به نام لشكر تركمن براي تضعيف موقعيت كردها در شمال سوريه و ايجاد يك ائتلاف جهاني عليه نظام بشار اسد با ناكامي مواجه شده است، از طرف ديگر ورود روسيه به سوريه و حملات هوايي با هماهنگي محور مقاومت و ارتش سوريه كه در زمين انجام ميشود، صحنه ميداني را به شدت براي تروريستهاي داعش و جبهه النصره كه به شدت مورد حمايت تركيه هستند محدود كرده است و موضعگيريهاي خشمآلودي كه مقامات تركيه دارند نشان ميدهد كه در پرونده سوريه دچار بنبست شدهاند.
اساس سياست تركيه در سوريه تلاش براي ايجاد منطقه پرواز ممنوع است و اين سياست طي سه سال گذشته از دستور كار تركيه خارج نشده و حتي آن قدر براي تركيه اهميت داشته كه به بعضي شعارهايي خود پشت پا بزند و با باز كردن مرزهاي خودش به سوي اروپا بخش اعظمي از آوارگان را به سمت اروپا گسيل كرد كه در ميان اين آوارگان اعضاي داعش حضور داشتند و همانطور كه ميدانيد حوادث پاريس يكي از تبعات اين اقدام تركيه بود.
در واقع تركيه به طرق مختلف كوشيد كه اروپاييان را مجاب كند تا بحث منطقه پرواز ممنوع را پيگيري كنند. اما به نظر ميرسد با اقداماتي كه اعضاي محور مقاومت به همراه روسيه در سوريه اتخاذ كردهاند پرونده سوريه به طور كامل از دست تركيه خارج شده و اين واقعيتي است كه نه محافل سياسي منطقه بلكه بسياري از احزاب و تشكلهايي كه در تركيه هستند به آن اذعان ميكنند.
چنانچه يكي از احزاب اصلي تركيه مطرح كرده حزب عدالت و توسعه با اين سياستي كه در پيش گرفته باعث شده تمام رقباي تركيه در منطقه به نوعي به دشمنان تركيه تبديل شوند و عليالقاعده چنين سياستي نميتواند به اين شدت ادامه پيدا كند خصوصاً از نظر بسياري از كارشناسان، انتخاباتي كه در تركيه برگزار شد در واقع به نوعي آخرين فرصت و شرايطي بود كه مردم تركيه براي حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان ايجاد كردند.
* پس از اينكه تركيه يك جنگنده روسي را ساقط كرد رهبران مسكو در واكنش به اين اقدام آنكارا تحريمهاي اقتصادي عليه تركيه اعمال كردهاند. به نظر شما اين تحريمها چه تأثيري روي اقتصاد تركيه ميتواند داشته باشد؟
** روسيه دومين شريك تجاري تركيه بوده و حجم معادلات تجاري دو كشور بالغ بر 30 ميليارد دلار ميباشد و ابعاد گسترده همكاريهاي تجاري و مالي و صنعتي بين دو كشور وجود دارد و به خاطر همين روسيه در اين زمينه اهرمهاي جدي دارد. يكي از اين اهرمها بحث انرژي است و همانطور كه طي روزهاي اخير شاهد هستيم يك نگراني بسيار جدي در جامعه تركيه در مورد احتمال قطع انتقال گاز روسيه به تركيه وجود دارد. بخشي از تحركاتي كه تركيه در ايران، در آذربايجان، در قطر و در عراق دارد انجام ميدهد متأثر از اين موضوع است.
دوم اينكه سالانه حدود 5 ميليون گردشگر روسي از تركيه ديدار ميكردند و اين گردشگران درآمدهاي چند ميليارد دلاري سرشاري را براي تركيه ايجاد ميكردند كه اين موضوع هم به نوعي متوقف شد. مسكو تسهيلات براي شركتهاي تركيهاي در روسيه كه بالغ بر 2 هزار شركت اقتصادي و تجاري ميشود را محدود كرده است. همچنين بايد به ارتباطات حمل و نقل ترانزيتي اشاره كرد؛ كاميونهاي تركيه براي رسيدن به آسياي مركزي به خصوص براي رسيدن به چين از خاك روسيه استفاده ميكردند و روسيه محدوديتهايي در اين زمينه ايجاد كرده كه به شدت به اقتصاد ترانزيتي تركيه ضربه وارد كرده است.
در كل، از لحاظ اقتصادي و تجاري و انرژي روسيه از دست برتري در قبال تركيه برخوردار است كه بتواند فشار ايجاد كند. در مقابل مهمترين گزينهاي كه تركيه در قبال روسيه دارد اين است كه مشكلاتي را در حمل و نقل دريايي در درياي سياه كه برپايه كنوانسيون 1936 مونترال ميباشد، ايجاد كند.
* ظاهراً يكي از اساسهاي استراتژي امريكا براي مقابله با داعش استفاده از نيروهاي كرد است كه در تضاد با سياستهاي دولت تركيه است، به نظر شما دو كشور چگونه اين چالش را برطرف خواهند كرد و آيا اساساً انتظار ميرود كه حزب عدالت و توسعه با توجه به انتخابات اخير، نسبت به بعضي سياستهاي خود تجديد نظر كند؟
** پيشروياي كه كردها در برخي مناطق شمال سوريه داشتند با پشتيباني هوايي نيروهاي ائتلاف امريكا بوده و همين نشان ميدهد حداقل در بعضي مناطق امريكا از پيشروي نيروهاي كرد در مقابل داعش به منظور مهار و كنترل داعش حمايت كرده است اما همان طور كه ميدانيد از نظر تركيه اتصال سه منطقه مجزاي كردنشين در شمال سوريه به عنوان خط قرمز محسوب ميشود و يكي از دلايلي كه دولت تركيه اجازه نميداد امريكا از پايگاه اينجرليك براي حملاتي در سوريه استفاده كند، اختلاف در اين موضوع بود؛ به نظر ميرسد روابط نگاه دو طرف به شكل كجدار و مريز در اين حوزه ادامه پيدا خواهد كرد يعني امريكا تلاش ميكند شرايط كردها به شكلي شود كه مناطق كردنشين شمال عراق و سوريه مثلاً اربيل يا شهر كردنشين كوباني در آستانه سقوط قرار بگيرد و نه شرايطي را ايجاد خواهد كرد كه در واقع يك نوع حالت اقليم در اين منطقه ايجاد شود كه ميتواند منجر به خشم تركيه شود.
در واقع امريكا و تركيه به يك نوع توافق مشخص در اين موضوع با توجه به نوع تعريفهاي متفاوتي كه دو طرف دارند، رسيدهاند يعني نوعي تقسيم ميدان و تقسيم عملكرد در داعش در شمال سوريه بين امريكا و تركيه ادامه پيدا خواهد كرد.
آنچه مشخص است تمام مشكلات موجود براي تركيه خصوصاً در بحث منطقهاي اين است كه به اصطلاح خود محافل تركيه (تنظيمات كارخانه) در واقع به هم خورده است. تنظيمات كارخانه اصطلاحي بوده كه در واقع طرفداران سياست كماليسم براي سياست خارجي و داخلي به كار ميبردند كه بر اساس آن، دولت تركيه از مداخله در منطقه و در امور كشورهاي منطقه خودداري ميكند. اين سياست از دوره دوم قدرتيابي حزب عدالت و توسعه به هم خورده كه به نظر ميرسد ناشي از يك سياست نئوعثمانيسم مبتني بر نوعي امپرياليسم تركي در خاورميانه است.
اين سياست اردوغان حتي در خود حزب عدالت و توسعه مخالفان زيادي داشته است. اساساً يكي از دلايل جدايي عبدالله گل از حزب عدالت و توسعه همين بوده است. سياست عبدالله گل نوعي سياست متوازني بوده كه به سياست گليسم در تركيه معروف است و ميشود گفت تركيبي از سياست تنظيمات كارخانه و سياست نئوعثماني بود كه در واقع بخشهاي تنشزا و مداخلهجويانه را تعديل ميكرد. اما سياستي كه هماكنون تركيه در پيش گرفته در واقع همان سياست نئوعثمانيسم است كه بر دخالت در جغرافياي سياسي كشورهاي خاورميانه براي احياي قدرت تركيه و بازتعريف از شرايط تركيه در منطقه مستقر شده است.
اين مغاير با آن چيزي است كه خود معمار سياست خارجه نوين تركيه يعني آقاي داوود اوغلو در كتاب خود با عمق استراتژيك وعده داده بود و بحث تنش صفر با همسايگان و بحث ايجاد عمق نفوذ براي تركيه تا آفريقا را مطرح كرده بود.
اما اين سياست مخربي كه ايجاد شده نه تنها عمق نفوذ را با شكستهاي پي در پي در سوريه و عراق همچنين با ناكامي پرونده اخواني در مصر از بين برده بلكه تنش را نيز از حالت صفر به حالت كاملاً 180 درجه عكس تغيير داده است. بنابراين شايد تحت تأثير فضاي انتخابات اخير تركيه براي مدتي حزب عدالت و توسعه همان سياستهاي گذشته را بخواهد ادامه دهد ولي آنچه مشخص است شرايط منطقهاي و شرايط داخلي تركيه اين اجازه را نخواهد داد.
به نظر ميرسد مردم تركيه با انتخابات اخير فرصت ديگري به حزب عدالت و توسعه دادند كه وعدههاي دور اول خود يعني دموكراسي اسلامي را ايجاد كند، يعني حزبي با بستر اسلامي و مردمي شعارهايي كه درباره ثبات در داخل و منطقه را داده بود، اجرا كند.
بنابراين به نظر ميرسد بخشي از آرايي كه در انتخابات اخير به حزب عدالت و توسعه تعلق گرفت معطوف به اين اميد است كه حزب رجب طيب اردوغان به سياستهاي عدم مداخلهجويانه برگردد و اگر حزب عدالت و توسعه نتواند از اين فرصت استفاده كند، شايد به سرنوشت احزابي مثل حزب راه راست و حزب مام ميهن در تركيه دچار شود كه به رغم اينكه در مقاطعي از احزاب مطرح در تركيه بودند ولي الان حتي در حد حزبي كه در داخل پارلمان نماينده داشته باشند مطرح نيستند.
http://javanonline.ir/fa/news/760715
ش.د9404516