تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۹۵۰
پایگاه بصیرت / علیرضا عرب

(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1394/10/16 ـ شماره 10496 ـ صفحه 6)

گنجاندن نام تشکیلات خودگردان فلسطین در ائتلاف ضدتروریسم توسط عربستان در چارچوب استفاده از بعد مشروعیت‌آفرین فلسطین برای ائتلاف مزبور و نیز پر کردن هرچه بیشتر خلا مصر در صحنه فلسطین توسط عربستان ارزیابی می‌شود.

تشکیل ائتلاف ضد تروریسم عربستان که اخیرا توسط دولت سعودی اعلام شد شامل 33 کشورمسلمان از جمله مصر، ترکیه، قطر، امارات، لبنان، فلسطین، پاکستان، تونس، لیبی، مالزی، یمن، نیجریه و...می باشد.

والبته کشورهای اسلامی مهمی که هرکدام در فرهنگ و تمدن اسلامی نقشی بسیار اساسی ایفا کرده‌اند و صاحب حوزه تمدنی و فرهنگی اسلامی خاص خود هستند دراین ائتلاف قرارندارند. کشورهایی چون: ایران، سوریه،عراق،عمان.

با نگاهی ژرف به کشورهای شرکت‌کننده در این ائتلاف مشخص می‌شود که ارزش‌ها،رویکردها،منافع و مواضع گوناگون و متضاد و بعضا متناقضی در بین آنها وجود دارد و اختلافات،رقابت‌ها و تقابل‌های فیمابین کشورهای فوق سبب ناکامی ائتلاف شده و کارایی و کارکرد آن را بشدت مخدوش و محدود خواهد کرد.

وجود این میزان از تفاوت‌ها و اختلافات رسیدن به یک نگرش راهبردی و سپس نقشه راه راهبردی و دست آخر محیط راهبردی که لازمه موفقیت یک ائتلاف است را ناممکن می‌سازد.

عدم توافق در ایجاد یک محیط راهبردی حمایت گر و راهگشا قطعا کارکردهای سیاسی و نظامی و حقوقی این ائتلاف را تحت الشعاع قرارداده و آن را محکوم به شکست خواهد کرد. یکی از مهمترین سوالاتی که قطعا مجموعه کشورهای عضو ائتلاف بر سر آن توافق ندارند این است که:

"چه گروهی تروریست است؟"

آیا اخوان المسلمین تروریست است؟

آیا جیش الاسلام تروریست است؟

شکنندگی، غیر واقعی و شتابزده بودن ائتلاف فوق از طرفی نمایانگر ناپختگی و استیصال سیاست خارجی عربستان است واز طرفی دیگر، عاملی برای اظهار بی‌اطلاعی و عدم تمایل برخی از اعضا از قرارگرفتن نام آنها در ائتلاف ضد تروریستی است.!

و اما فلسطین:

فلسطین سال‌های طولانی اولویت اول منطقه غرب آسیا بوده و بنابراین طبعا مورد توجه عربستان قرارداشته است.

ارائه طرح‌ها و راه حل‌های صلح برای مساله فلسطین مثل طرح ملک فهد،طرح ملک عبدالله،توافق 2007 (86ش) مکه،کمک‌های اقتصادی به گروه‌های فلسطینی وتوجه به بازسازی غزه از مصادیق این توجه عربستان محسوب می‌شود.

فلسطین برای عربستان دارای ابعاد مشروعیت زای اسلامی و عربی،بعد رقابتی با سایر کشورهای اسلامی و عربی و حتی بعد مشروعیت زدا اسلامی و عربی است.

توجه به فلسطین بعنوان یکی از بزرگترین اولویت‌های جهان اسلام و عرب هم می‌تواند برای عربستان مشروعیت‌زا باشد و هم مشروعیت زدا و هم محوری مهم جهت رقابت بر سر رهبری جهان اسلام و عرب با دیگر قطب‌های جهان اسلام مثل ایران،ترکیه و مصر.

سیاست‌های رقابتی عربستان در منطقه با مصر،ترکیه و ایران،همیشه رویکرد عملی و مواضع اعمالی آن کشور را نسبت به مساله فلسطین تحت الشعاع قرارداده است و در واقع عربستان اولویت اصلی‌اش رقابت و یا تقابل با دیگر کشورهای بزرگ منطقه بوده است و فلسطین در جایگاه بعدی اولویت سیاست خارجی عربستان قرار گرفته است.

رقابت با ایران:

بطور مشخص بعد از جنگ 33 روزه و پیروزی مقاومت بر نیروی نظامی رژیم صهیونیستی، سعودی وارد تقابل جدی و مستقیم با جبهه مقاومت و ایران شد.

جنگ 33 روزه سبب برجستگی دو محور رقیب در منطقه غرب آسیا شد:

الف) محور مقاومت ضد صهیونیستی به رهبری ایران

ب)محور سازش (مصر،عربستان،اردن،شیوخ خلیج فارس)البته قطر و ترکیه را برخی کارشناسان جز محور سنی - اخوانی، که دارای رویکردی پراگماتیستی و عملگرایانه در خصوص مساله فلسطین است،می دانند.

محور مقاومت به رهبری ایران واجد سه شاخصه مهم است:

1- ارتباط با اسرائیل را نهی و نفی می‌کند و رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد.

2- بر رویکردها و روش‌های مقاومت مسلحانه درارتباط با اسرائیل تاکید دارد.

3- قراردادهای منعقد شده فیمابین اعراب و فلسطینی‌ها با رژیم صهیونیستی درراستای فرایند صلح خاورمیانه را به رسمیت نمی‌شناسد.

لذا شکل گیری و تکامل محور مقاومت ضد صهیونیستی؛ مشروعیت گفتمان و محور سازش را به زیر سئوال برده و توازن قوای سنتی در منطقه را به ضرر کشورهای عضو محورسازش یعنی مصر،عربستان،شیوخ خلیج فارس و اردن و همینطور محور سنی - اخوانی (ترکیه و قطر) و به نفع کشورهای عضو محور مقاومت تغییر داده است. لذا از جنگ 33 روزه به بعد اولویت عربستان تقابل و ضدیت با محور مقاومت و تضعیف هرچه بیشتر آن بود و مساله فلسطین در اولویت‌های بعدی عربستان قرار گرفت.

مسائلی چون سیطره حماس بر غزه در سال 2007 (86ش) و وقوع تحولات اخیر منطقه موسوم به بهار عرب یا بیداری اسلامی در سال 2011 (90ش) و متعاقب آن وقایع سوریه و یمن این تقابل عربستان با محور مقاومت و ایران را شدت بیشتری بخشید.

بامرگ ملک عبدالله و روی کار آمدن ملک سلمان بن عبدالعزیز،و توجه بیشتر او به جنبش‌های به ظاهر اسلامگرا و اخوان المسلمین و تلاش وی جهت پیگیری سیاست خارجی فعالتر، روند افزایش تقابل با ایران شدیدتر از قبل شده و وارد فاز جدیدی شد.

عربستان همواره داعیه رهبری جهان تسنن و عرب راداشته است و باروی کار آمدن ملک سلمان و پی گیری سیاست خارجی فعال و مداخله جویانه و توجه بیشتر به جنبش‌های به ظاهر اسلامگرا،طبعا تقابل با محور مقاومت و ایران باقدرت بیشتری دردستور کار قرارگرفت.

تشکیل ائتلاف و حمله به یمن،دامن زدن به جنگ‌های داخلی درسوریه و عراق بعنوان متحدین ایران و جلب و جذب حماس و دور کردن آن از ایران و محور مقاومت در چهارچوب تقابل مستقیم بامحور مقاومت و تضعیف روزافزون آن،ارزیابی می‌گردد.

طرح ایجاد نیروی واکنش سریع عربی و اخیرا تشکیل ائتلاف اسلامی ضد تروریسم و نیز ائتلاف فراگیر جهت حمله به یمن همگی بیانگر عزم جدی عربستان برای تقابل باایران وجبهه مقاومت محسوب می‌گردد.

وامادر عرصه فلسطین وباتوجه به بعد مشروعیت آفرین و رقابتی مساله فلسطین در جهان اسلام و عرب طبیعی بود که قراردادن فلسطین در ائتلاف اخیرضد تروریستی عربستان و توجه ویژه به فلسطین مورد توجه ویژه عربستان قرارگیرد.

مساله فلسطین همانند یک شمشیر دولبه،می تواند برای عربستان مشروعیت آفرین و مشروعیت زدا باشد ونیز می‌تواند یکی از مهمترین محورهای تقابل و رقابت با دیگر قدرت‌های منطقه اعم از ایران،مصر و ترکیه قرارگیرد. بویژه بعد از روی کارآمدن ملک سلمان بن عبدالعزیز و با توجه به گرایشات اسلامگرایانه او و توجه بیشترش به اخوان المسلمین،عربستان درعین حفظ روابطش باهمه گروه‌های فلسطینی درصدد است حماس را که عضوی از محور مقاومت است به سمت خود جلب کند و حتی المقدور از ایران و محور مقاومت دور کند.

لذا هم دربازسازی غزه دخالت می‌کند و درصدد میانجی گری میان مصر و حماس و کم کردن فشار السیسی برحماس است و هم با تشکیلات خودگردان ارتباطش را حفظ کرده و اخیرا نیز در ائتلاف ضد تروریسم،تشکیلات خودگردان را به عنوان نماینده فلسطین وارد کرده است.

این درحالی است که طی جنگ 51 روزه اسرائیل علیه غزه بی‌دفاع و مظلوم ایران به حمایت همه جانبه از مردم غزه و گروه‌های مقاومت پرداخت اما عربستان سکوت پیشه کرده و مقاومت غیورانه مردم غزه را حمایت نکرد.

همسویی و نزدیکی بی‌سابقه اخیر عربستان و رژیم صهیونیستی نیز ائتلافی تاکتیکی و نه راهبردی علیه ایران و محورمقاومت درمنطقه است و عربستان و رژیم صهیونیستی برای مقابله با محورمقاومت درکنار یکدیگر قرارگرفته‌اند. این روند همسویی و همگرایی،بویژه بعد از توافق جامع هسته‌ای ایران و 1+5 تشدید شده است.

دلارهای نفتی، ایدئولوژی و اعتبار نسبی عربستان درجهان اهل سنت و عرب بعلاوه لابی‌های قدرتمند صهیونیستی و اتاق فکرهای قدرتمند و تکنولوژی نظامی رژیم صهیونیستی مبنای تشکیل ائتلاف تاکتیکی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی علیه محورمقاومت و ایران رافراهم کرده است.

رقابت با مصر:

رقابت عربستان برسر رهبری جهان اسلام و عرب بامصر همواره مطرح بوده است ویکی از مهمترین محورهای رقابت مساله فلسطین است. البته بعد از انعقاد پیمان ننگین "کمپ دیوید" بین مصر و رژیم صهیونیستی این رقابت بین مصر و عربستان حول محور فلسطین کاهش پیدا کرد.

عربستان همواره در گفتار و مواضع اعلامی از فلسطین حمایت می‌کرده است اما در رفتار و سیاست اعمالی لزوما این حمایت ادامه نداشته است و در بسیاری از مواقع نسبت به مساله فلسطین بی‌تفاوت بوده است مثل جنگ 51 روزه علیه غزه و حماس.

البته بعد از وقوع تحولات موسوم به بیداری اسلامی یا بهار عرب،بعلت نگرانی از تسری یافتن تحولات بیداری اسلامی به شبه جزیره عربستان و شیخ نشین‌های خلیج فارس،عربستان بطور جدی‌تر و گسترده‌تر در بحث فلسطین ورود کرده است. بنابراین،بعد ازوقوع تحولات اخیر منطقه، هیات حاکمه عربستان، درصدد، کسب مشروعیت بیشتر و تاکید بر جنبه مشروعیت‌زا مساله فلسطین، بوده و تمرکز بیشتری بر مساله فلسطین گذاشته است.

عربستان از تشکیلات خودگردان حمایت کرد،طرح دولت فلسطین درسازمان ملل راازسوی تشکیلات خودگردان مورد حمایت جدی قرارداد و به این ترتیب از جنبه رقابتی و مشروعیت‌زا مساله فلسطین نهایت استفاده را برد.

اخوان المسلمین،حماس و مساله فلسطین هرسه باتوجه به اهمیت شان در جهان اسلام و عرب،مصداق شمشیر دولبه برای صحنه داخلی یا خارجی عربستان هستند و هم می‌توانند مشروعیت‌زا و هم مشروعیت زدا باشند. باروی کار آمدن "محمد مرسی" و اخوان المسلمین در مصر،بعد رقابتی مساله فلسطین بویژه بین مصر و عربستان و ترکیه شدیدتر شد.

با نزدیکی روزافزون حماس به مصر، که شاخه اخوان المسلمین در فلسطین بود،نقش مصر بیش از پیش در عرصه فلسطین پررنگ‌تر شد. اما با سقوط اخوان المسلمین و کودتای ژنرال "عبدالفتاح السیسی" روابط مصر و فلسطین و بویژه با حماس به سردی گرائید و نوعی خلاء حضور و نقش آفرینی مصر در عرصه فلسطین ایجاد شد و عربستان تلاش می‌کند این خلاء را به بهترین نحو پرکند.

عربستان با تکیه بر دلارهای نفتی و نیز با استفاده از مساله فلسطین و خلاء نسبی مصر در این عرصه،توانسته است بر سازمان‌ها و نهادهای اسلامی و عربی چون اتحادیه عرب و سازمان همکاری‌های اسلامی که روزگاری تحت اختیار مصر بود،سیطره پیداکند وآنها را تحت تسلط کامل درآورد.

مصر همواره در جهان اسلام و عرب دارای جایگاه بسیار مهمی بوده است و درارتباط با مساله فلسطین نیز بویژه با توجه به همسایگی اش،جایگاه والایی داشته است. اما جایگاه مصر درارتباط با مساله فلسطین باعقد معاهده ننگین کمپ دیوید در سال 1979م (58ش) شروع به افول کرد و اخیرا نیز با سقوط مرسی و کودتای السیسی این نزول وارد فاز جدیدی شد.

واگرایی حماس و مصر که بعداز سقوط مرسی رخداد به حدی رسید که دولت مصر،جنبش حماس را گروهی تروریستی شناخت و ضمن تخریب تونل‌های پراهمیت بین غزه و صحرای سینا برعدم بازگشایی گذرگاه رفح تاکید کرد.

بعد از کودتای ژنرال السیسی،بین دولت مصر و تشکیلات خودگردان نیز بر سر مساله "محمد دحلان" سردی روابط ایجاد شد و به این ترتیب جایگاه مصر در ارتباط با مساله فلسطین دچار افول بیشتری شد و عربستان درصدد پرکردن این خلاء برآمد. البته طبق مفاد معاهده ننگین کمپ دیوید مصر جایگاه تعریف شده‌ای در ارتباط با مساله فلسطین داشته و مسئولیت و ماموریت دارد که فرایند سازش خاورمیانه بین اعراب و رژیم صهیونیستی را در جهان عرب گسترش دهد.

مصر هنوز هم مسئولیت چند پرونده مهم مرتبط با فلسطین را بر عهده دارد.

مثل پرونده آشتی ملی فلسطین بین فتح و حماس،پرونده کمک به توسعه فرایند صلح خاورمیانه در جهان عرب،پرونده آتش بس بین حماس و رژیم صهیونیستی و پرونده بازگشایی گذرگاه رفح در مرز مصر با غزه.

اما به هرتقدیر و بویژه بعد از کودتای ژنرال السیسی، مصر جایگاه مهم و برتر خود را حول مساله فلسطین به مرور متزلزل و رو به افول می‌بیند.

در گذشته مصر در انتخابات رئیس کمیته اجرایی ساف و نیز در اتحادیه عرب نقش موثری داشت.

اما اکنون این عربستان و شیوخ ثروتمند خلیج فارس هستند که به مرور جایگاه مصر در جهان عرب و عرصه فلسطین را تصاحب می‌کنند. لذا گنجاندن فلسطین و تشکیلات خودگردان در ائتلاف ضد تروریست فوق الذکر،توسط عربستان در چارچوب استفاده از بعد مشروعیت آفرین فلسطین برای ائتلاف مزبور و نیز پرکردن هرچه بیشتر خلاء مصر در صحنه فلسطین توسط عربستان ارزیابی می‌گردد.

http://jomhourieslami.net/?newsid=76029

ش.د9405093