تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۲۹۱۰۸۰
مقدمه: گروه سیاسی- منتقدان آیت الله هاشمی از نفوذ بیش از اندازه وی در جامعه هراس دارند و همین عاملی است برای هجمه و حمله به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام. در همین راستا محمد عطریانفر در گفتگوی خود با تسنیم، درمقابل سوالات انتقادی در خصوص آیت الله هاشمی، پاسخ های جالبی می دهد. برخی از پاسخ های عطریانفر در ادامه می آید:

(روزنامه آفتاب يزد – 1394/08/27 – شماره 4480 – صفحه 3)

در بررسی شخصیت آقای رفسنجانی باید به این نکته توجه کرد که از چه زاویه‌ای ایشان را ارزیابی می‌کنید. اساسا همه انسان‌ها وجه کمالی و رشد یابنده‌ای دارند و چه کسی مستعدتر و مناسب‌تر از آقای هاشمی که در فرآیند رفتار سیاسی، اجتماعی خود و نقش بالنده‌ای که در تدابیر امور نظام دارد، هر روز بهتر از دیروز کارآمدتر، موثرتر و متفاوت‌تر باشد. این تفاوت که دلالت بر تحول وبهبود دارد، امر مستحسن و نیکویی است و ما از این تحول و تغییر استقبال می‌کنیم. از منظر ارزیابی رفتار و منش سیاسی حیات نخبگانی، تغییر و تحول آقای هاشمی در مسیر ارتقا و به اقتضای شرایط سیاسی کشور، همواره رو به تعالی بوده است.

nبه بیانی کلی‌تر، در حوزه اجتهاد فقهی و سیاسی، حضرت امام (ره) معتقدند چهره‌های صاحب‌نظر، منشا اثر و مجتهد، باید روند تفّقه و رویکرد اجتهادسیاسی آنها، الّا و لابّد از شرایط زمان و مکان تاثیرپذیر باشد و متناسب با شرایط، اظهارات، دیدگاه‌ها و رویکردشان رو به جلو بوده و بوی اصلاح دهد لذا امر تحول و اجتهاد، فی‌الواقع دلالتی است برعنوان تغییر. نظام سیاسی کشور، در صحیفه گسترده حکومت‌های موجود منطقه، بنا به اقتضائات و ارتباطی که با جهان پیرامون خود دارد، اگر بخواهد در نقاط تعیین‌کننده و حساس تاریخ، تدابیر درستی برای نظام رقم بزند، لاجرم شرایط متغیر موجود جهان در آن تدبیر مدخلیت داشته و تاثیر پیدا می‌کند، لذا دخالتی که در برگیرنده منافع ملی باشد، واجد فلسفه تغییر است و این "حکمت تغییر" قابل دفاع و ارزشمند است.

برخی بدون توجه به بار معنایی و ارزشی تغییر ممدوح، اصل تحول را مردود می‌شمارند و به خطا شخصیت‌های جامع‌الاطرافی مثل هاشمی را تخریب می‌کنند و سنجش و داوری خود را به اقتضای مطالبات و منافع گروهی خود در تراز منافع نظام که دغدغه بزرگانی چون هاشمی است، به کار می‌بندند. آقای هاشمی رفسنجانی، مرد تحول و تغییر برای منافع ملی است و از ناملایمات هم نمی‌هراسد. اما در عین حال، چهره‌ا‌ی استوار و واجد اصول است و کمتر از تحولات و تغییرات ساده‌نگرانه و سطحی اثر می‌گیرد. به اختصار کسانی که در روند حیات سیاسی خود، انسان‌های رو به رشد و کمالی هستند و منافع ملی، اعتقادی و دینی خود را بر هرچیزی مقدم می‌دارند، لاجرم رویکردشان به سمت اصلاح است و این اصلاح با خود مفهوم "تغییر" را به همراه می‌آورد.

nکسانی می‌توانند مرجع داوری و یا نقد هاشمی باشند که در سبقت بر" ایمان به انقلاب" و ایفای نقش در نظام و یا خطرپذیری برای اسلام و امام، نسبت به آقای هاشمی دست برتر داشته و یا در عرض ایشان بوده باشند. آنها ابتدا چهره‌ای را محکوم کرده و بعد می‌خواهند دلایلی برای رای خود ارائه کنند. بهتر است ابتدا تصویر روشن‌بینانه‌ای از شخصیت هاشمی رفسنجانی داشته باشیم. اگر توانستیم تحلیل روشنگری ارائه کنیم، پس از آن می‌توان عملکرد سیاسی ایشان را وفق مبانی و با محک و عیار بسنجیم.

nهاشمی نقش آفرینی صادق و مصلح هوشمندی است که در عرصه بازیگری‌های سیاست در جهان معاصر و در لایه‌های درون قدرت در ایران آنچنان می‌کوشد، تا نظریه اسلام و قرائت سیاسی امام از دین را در ساخت نظام برای اداره کشور و مردم، توانا نشان دهد. او به اقتضای درکی که از مفهوم انقلاب اسلامی دارد و موقعیتی که ایران باید در مدار جهانی داشته باشد، عمل می‌کند.

nاراده مخالفان هاشمی رفسنجانی، معطوف به تامین منافع ملی و یا دفاع درست از ارزش‌ها نیست. خصومت آنها با وی، عموما ناشی از حسادت است. بیان صادقانه و مشفقانه‌ این است که بازی و یا به تعبیر درست، "تدبیر" هاشمی رفسنجانی همواره برای تامین منافع نظام سیاسی ایران و اثبات قدرت و ثبات گفتمانی انقلاب (در میان فلسفه‌های سیاسی قدرت که حکومت‌هایی را تشکیل می‌دهند) است.

nدغدغه‌هایی که هاشمی در مقام تامین مصالح نظام تعقیب می‌کند، هیچ گاه در جهت منافع شخصی او نیست. هاشمی در چنین موقعیت بی‌بدیل، نیازی به منفعت شخصی ندارد. وجاهت ملی، اسلامی و اعتبار جهانی‌اش، او را بی‌نیاز از مطالبه منافع شخصی می‌کند. اگر ما منزلت سیاسی و هویت وجودی هاشمی‌رفسنجانی را درست درک کرده باشیم، می‌توان داوری خداپسندانه‌ای داشته باشیم.

nآقای رفسنجانی اکنون در میانه پیرانه سری، سالخوردگی و اوج پختگی سیاسی است. او در این زندگی هشتاد ساله حداقل شصت سال فعالیت ثمربخش و تاریخی در کارنامه خود شامل نقش‌آفرینی‌های قبل از انقلاب یا در تشکیل نظام اسلامی و چه در سمت‌ها و جایگاه‌های رفیعی در نظام اسلامی دارد.

nامروز تنها ظرفیتی که می‌تواند راجع به شخصیت هاشمی‌رفسنجانی قضاوت جامع و داوری شرافتمندانه‌ای داشته باشد، شخص مقام معظم رهبری است و لاغیر. چون هیچ کس را به لحاظ تاریخی، پیشینه، سابقه، اثربخشی و رعایت تعادل سیاسی در این امر جز ایشان ذیصلاح نبوده و رسمیت ندارد. البته نمی‌خواهم بگویم دیگرانی حق داوری در مورد هاشمی رفسنجانی ندارند. آنها مجازند اما به شرطی که قضاوت‌های آنها دارای استدلال بوده و سمت و سوی اصول رهبری داشته باشد و غیر از آن البته پذیرفتنی نیست، بنابراین برای بررسی زوایای شخصیت سیاسی هاشمی رفسنجانی باید سابقه و صبغه ایشان را در نظر گرفت. رویکرد آقای هاشمی ناشی از نوع نگاهی است که به اداره کشور دارد که ممکن است با دیدگاه دیگران متفاوت باشد، اگرچه متاثر از شرایط نیز هست ولی این شرایط هم در راستای همان اندیشه اجتهاد سیاسی و فقهی اوست.

nمن در مقامی نیستم که بخواهم قداستی برای آقای هاشمی مطرح کنم. اجمال بحث من این است، با کمال احترامی که برای اظهارنظر منتقدان و مخالفان آقای هاشمی قائلم و با توجه به اینکه هر سیاستمداری می‌تواند، قصور و خطایی با خواسته داشته باشد، اما در مجموع معتقدم آقای هاشمی رفسنجانی فرد مقتدری است که از اول نهضت امام در مسیر و ریل گفتمان انقلاب حرکت کرده و تلقی خود را نیز از نحوه اداره کشور و نظام داشته است و تجارب زیادی نیز در اختیار دارد. تفسیری هم از نظام ارائه می‌دهد که این تفسیر از نظر ایشان بهترین راه است. البته در این مسیر از تلقی و گفتمان خود تا جایی دفاع می‌کند که آن تصور با مرزی از ممنوعیت و جبهه امتناع رهبری مواجه نشود و اگر چنین شد براساس همان عقلانیت، می‌گوید "رای خود را کنار گذاشته و از رهبری تبعیت می‌کنم".

http://aftabeyazd.ir/?newsid=19487

ش.د9405019