(روزنامه وطن امروز – 1394/10/05 – شماره 1780 – صفحه 12)
منطقه تبدیل به انبار باروت شده است. کشورهای مسلمان کانون اهداف تروریستها قرار گرفتهاند. حملات تروریستی هر روز در منطقه جان بسیاری از مردم مسلمان اعم از شیعه و سنی را میگیرد. بیگناهان زیادی کشته میشوند، بیآنکه بدانند به چه سبب گلولهباران تروریسم جانشان را میگیرد. در میان توطئهافکنیهای کشورهای غربی که به خاطر دستیابی به منابع سرشار نفتی منطقه را ناامن میکنند، یک عامل بیش از سایر دلایل به خشونت در منطقه دامن میزند. فرقهگرایی و دوری از وحدت یکی از مشکلات اساسی کشورهای منطقه در روز و روزگار ماست که از آن جمله میتوان به دامن زدن به ناسیونالیسم عربی در دهههای پیشین و نیز اختلاف میان مذاهب مسلمان اعم از شیعه و سنی در دوران فعلی اشاره کرد.
این اختلافات به خاطر آگاهیهای سطحی از دین دامن زده میشود. بیاطلاعی مردم زمینه بسیار مناسبی برای رشد فرقهگرایی است. در کشورهای منطقه یکی از دلایل ظهور و بروز داعش، مردم همان مناطق بودهاند که در ابتدا از شعارهای قومگرایانه و فرقهگرایانه داعش استقبال کرده و در مدت کوتاهی خود به قربانیان اصلی تروریسم تبدیل شدهاند.
بسیاری از کسانی که در سوریه ابتدا به مخالفت با بشار اسد و در استقبال از قومیتگرایی اختلافات اولیه را دامن زدهاند، امروز خود اولین قربانیان تروریسم هستند که اتفاقا بر ضد بشار اسد در سوریه به فعالیت میپردازد. صدها هزار کودک مانند آیلان سوری از پس آسیبهای جنگ و تفرقهگرایی در منطقه، بیگناه و معصوم کشته شدهاند، تنها به این دلیل که پدرانشان حساسیت خطر دشمن مشترک را درک نکرده و از وحدت فاصله گرفتهاند.
با این حال، در میان بسیاری از رهبران جهان اسلام، این موضوع به شکل جدی مطرح شده است. متفکران مسلمان در ایران در واقع پیشروان این نظریه مترقی بودهاند. از سیدجمالالدین اسدآبادی تا آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب، سیر تکاملی نظریه وحدت جهان اسلام را پیش بردهاند. بازخوانی آرا و اندیشههای متفکرانی چون سیدجمال، امام خمینی(ره)، امام موسی صدر، شهید دکتر مطهری، شهید دکتر بهشتی و مقام معظم رهبری میتواند الگوی جامعی در مسیر رهیافت نظری به این موضوع در اختیار ما قرار دهد. جانکاهترین درد و گرفتاری جهان اسلام تفرقه و اختلاف بود.
سایه شوم و سنگین اختلاف جای جای کشورهای اسلامی را فراگرفته بود، صدای ضجه و ناله بینوایانی که در آشفتهبازار اختلاف بیخانمان و بیسرپرست شده بودند به گوش میرسید و هر روز بر خیل بینوایان افزوده میشد. اختلاف و دوئیت چنگ انداخته بود و هر چه آبادی بود و زیبایی به ویرانی میکشاند. در این روزگار که هر کسی بر طبل خود مینواخت و جهان اسلام بیتمرکز و رهبری حیران و سرگردان یله و رها سیر قهقرایی میپیمود گرگانی در لباس شبان قد علم میکردند و در پی آن بودند که زمام امور این امم بیپناه را بر سر دست گیرند و به هر سو که خود میخواستند و هدفهای شوم آنان ایجاب میکرد هدایت کنند.
بابیان، بهائیان، مهدویون و... از این قماش بودند و چنین سودایی در سر داشتند. تفرقه و دوئیت به همه جا ریشه دوانده بود. خاص و عام، عالم و عامی، روشنفکر و تاریکاندیش، همه و همه در این بلای شوم و خانمانسوز گرفتار آمده بودند. شگفتانگیز اینکه مسلمانان با آن همه تعالیم حیاتی اسلام در رابطه با کمک به همنوع و درد و غم دیگران در دل داشتن و غم و دردی از روی دلها برداشتن و... بیتفاوت از کنار گرفتاریهای خانمانبرانداز مسلمانان میگذشتند و خم به ابرو نمیآوردند.
سیدجمال این درد جانکاه را چنین به تصویر میکشد:
«مسلمانان شرق و غرب با هم اختلاف و نفاق دارند و رابطه دینی میان جوامع اسلامی قطع شده، برادر از رنج برادرش متأثر نمیشود. همسایه ندارد. هیچ کدام از افراد مسلمان در برابر مسلمان دیگر به عهد و پیمان خود وفا نمیکنند».(1)
آنچه بر اختلافات کوچک مذهبی و... دامن میزد و شعله آن را افروخته نگه میداشت متأسفانه غرضها و دسیسههای پلید حکام و سردمداران بلاد اسلامی بود. آنان براساس قرائن و شواهد موجود بر این پندار بودند که اختلافات مذهبی، ملی و... بر دولت و شوکت آنان دوام خواهد بخشید.
سیدجمال در این باره میگوید: «تفرقه میان سنیان و شیعیان را طمعکاریها و حیلهگریهای پادشاهان و فرمانروایان اسلامی در طول سالهای دراز به وجود آورده است».(2)
سیدجمال عامل اساسی این شومبختی را در 2 حادثه بزرگ که در جهان اسلام رخ داد و مسلمانان گرفتار آن شدند، میداند:
یکی حمله بنیانبرافکن و ویرانیآفرین مغولها و دیگری تهاجم خانمانسوز اروپاییان. ایشان بر این نظرند که این دو حادثه بزرگ شیرازه امت اسلامی را از هم گسیخت و زمینه را برای حکام نااهل و بدکنش آماده کرد: «در اثر این دو حادثه مهم حکومتهای گوناگون در میان مسلمانان پدید آمد، امور به دست نااهلش افتاد. کسانی که از سیاست اطلاعی نداشتند امر حکومت را قبضه کردند. این بود که امرا و حکام آنان در اخلاق و طبیعت به منزله میکروبهای فساد و تباهی بودند و طبعاً این قبیل حکام و امرا خود وسیله جلب مشقات و بلاها برای جامعه مسلمین شدند. در نتیجه ناتوانی بر آنان مستولی گردید و مفاسد اخلاقی و اجتماعی پدید آمد.»(3)
سیدجمال این همه کاستی در دین مردم و به دور بودن از چشمه زلال وحی را از غفلت و عدم دلسوزی و پشتکار و سستی عالمان دین میدانست: «اگر عامه مردم عذری برای غفلت و سستی خود از انجام تکالیف الهی داشته باشند و از عمل به وظایف خود غفلت کنند علمای آنان چه عذری دارند؟ و حال آنکه حافظ شریعت و دانا در علم الهی و دینی هستند. اینها چرا در جمع کردن تفرقه مسلمانان کوشش نمیکنند؟ چرا در به وجود آوردن وحدت و یگانگی میان همه مسلمانان تلاش نمینمایند؟ چرا در حدود قدرت و دانش خود جهت تقویت آمال مسلمین قدم برنمیدارند؟»(4)
یکی از متفکرانی که نماد عملی وحدت در جهان اسلام است، امام موسی صدر است. یکی از دغدغهها و آرمانهای مقدس امام موسی صدر در طول فعالیتهای دوران حیات، وحدت امت اسلامی در سرتاسر جهان بود. او از آغاز جوانی که در حوزه علمیه قم اشتغال به تحصیل داشت، در این اندیشه بود و در محافل حوزوی و در محضر اساتید، پیوسته پیگیر آن بود. در سال 1326شمسی که کمتر از 20 سال داشت، وقتی از ورود علامه امینی به تهران آگاه شد، فرصت را غنیمت شمرد و با یکی از دوستان (آیتالله موسویاردبیلی) به دیدار علامه در تهران شتافت و در محضر آن عالم بزرگ، ضمن طرح بحثهای علمی گوناگون، از ضرورت وحدت میان مذاهب اربعه در مقابل دشمن مشترک سخن گفت و از آن دفاع کرد.(5)
در سال 1338 در همان بدو ورودش به لبنان، بدون فوت وقت، شالوده روابط صمیمانه با علمای اهل تسنن را در شهر صور پیریزی کرد. از جمله با محیالدین حسن (مفتی اهل سنت) ارتباط دوستانه محکمی برقرار کرد، تا جایی که در اکثر مناسبتها مانند: عید غدیر، شبهای رمضان، ایام عاشورا و تاسوعا، این دو در کنار هم بودند و در یک مکان مشترک مثل «مسجد قدیم» یا «نادی امام صادق(ع)» به منبر میرفتند و مردم، اعم از شیعه و سنی پای سخنان آنها مینشستند؛ بهگونهای که اگر فردی خارج از شهر صور به این مجلس وارد میشد، تشخیص نمیداد کدام یک از اهل تسنن و کدام از تشیع هستند.(6 )
امام موسی صدر بر آن بود که هیچ تناقض و اختلافی میان شیعه و سنی نیست و اینها پیروان 2 مذهب از یک دیناند. او با همین بینش به تلاشهای وحدتبخش خویش ادامه داد تا اینکه در تابستان 1342ش طی سفری 2ماهه به کشورهای شمال آفریقا، در یک اقدام ابتکاری، ارتباط مستمر و کارآمدی را میان مراکز اسلامی کشورهای مصر، مغرب و الجزایر با حوزههای علمی و مراکز مهم شیعی در لبنان برقرار کرد.(7)
یکی از کارهای مهم و سرنوشتساز امام موسی صدر در لبنان تشکیل «مجلس اعلا» برای دفاع از حقوق اجتماعی کشور بود. او در روز تصدی ریاست این مجلس به تاریخ جمعه 2/3/1348ش (23 مه 1969م) طی سخنانی پرشور در حضور رجال علمی، سیاسی و اجرایی لبنان، از جمله آقای شارل حلو، رئیسجمهور وقت، ضمن تشریح برنامهها و خطوط کلی مجلس، بر 2 بند زیر تاکید دوچندان داشت:
1- اقدام اساسی برای عدم تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور دستیابی به وحدت کامل
2- همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و تلاش برای حفظ وحدت در کشور
این خطمشیها پس از یک هفته، در اولین بیانیهای که از سوی مجلس اعلا صادر شد، دوباره منعکس و مورد تاکید قرار گرفت و در سراسر لبنان و در روزنامههای کثیرالانتشار منتشر شد. وی در این عرصه، به سخنرانی و صدور بیانیه بسنده نکرد بلکه وارد میدان عمل شد. در آذرماه 1348 (اکتبر 1969) نامهای تاریخی به مفتی اعظم وقت لبنان آقای شیخ حسن خالد نوشت و در آن با طرح نکات ظریف و دقیق پیرامون وحدت بین مذاهب، خواستار یکی شدن اذان، افق شرعی، رویت هلال ماه رمضان و سایر اعیاد و تعطیلات اسلامی شد.(8)
امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی یکی دیگر از منادیان وحدت در جهان اسلام است. شاگردان امام(ره) نیز در این راه همواره پیشگام بودهاند. آیتالله شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر مطهری و رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای در حوزه نظر و عمل این راهبرد متعالی را پیش بردهاند. بینش امام خمینی(ره) این است که روابط کشورهای اسلامی، اگر معطوف به اشتراک عقیده، وحدت کلمه و دیگر مشترکات باشد، اختلافات و زمینههای جدایی فروکاسته میشود و هویت جدید و فعالی بروز و ظهور مینماید.
در نگاه امام خمینی(ره)، اختلافات مسلمانان، ریشه در طبیعت، جغرافیا، زبان و فرهنگهای بومی و از همه مهمتر، توطئهها و ترفندهای سلطهطلبان عالَم دارد که با تکیه بر عناصر یادشده، سعی در تشدید اختلافات، تفرقه و برجسته کردن نقاط افتراق دارند. اختلافات میان کشورهای اسلامی، باید براساس اصول و روشهای استراتژیک مرتفع شود. گفتوگو، تفاهم، تقریب، احساس مشترک و باور به سرنوشت مشترک، مقولههای وحدتساز را تشکیل میدهد.
امام میگوید: «اگر مسلمانان، آن عزت و عظمتی را که در صدر اسلام داشتند، بازیابند، به اسلام و وحدت کلمه روی آورند، آن اتفاق بر محور اسلام بود که آن قدرت و شجاعت مافوقالطبیعه را به وجود آورد». امام همواره وحدت را در تمام مراحل زندگانی سیاسی و دینی خویش مدنظر داشته و نهتنها قبل از پیروزی انقلاب که دشمن مشترک، تمام اقشار جامعه را تهدید میکرد، به وحدت میاندیشید بلکه پس از پیروزی نیز بر آن پای میفشرد و وجود آن را از علل محدثه و مبقیه انقلاب اسلامی اعلام میکرد. امام وحدت را «عامل قدرت» و تفرقه را موجب «سستی پایه دیانت» تلقی کرده و هشدار میدهد: «تفرقه موجود در بین کشورهای مسلمان یا از خیانت سران ممالک اسلامی یا از جهل و بیاطلاعی آنان است... سنی و شیعه مطرح نیست، در اسلام کرد و فارس مطرح نیست، در اسلام همه برادر و با هم هستیم.
یک دسته از مسلمانان؛ سنی، یک دسته حنفی و دستهای اخباری هستند... در جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید مطرح شود. ما همه برادر و باهم هستیم.... اینها دلیل اختلاف نیست، ما نباید با هم اختلاف یا یک تضادی داشته باشیم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب سنی اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی یا سایر فرق. آنها میخواهند نه این باشد و نه آن، راه را اینطور میدانند که بین این دو اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنی بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت کنیم».(9)
وحدت جهان اسلام برای امام آرمانی بزرگ تلقی میشد بهگونهای که همواره بر وحدت تأکید داشت: «انشاءالله روزی همه مسلمانان با هم برادر و همه ریشههای فساد از همه بلاد مسلمانان کنده بشود و این ریشه فاسد اسرائیل از مسجدالاقصی و از کشور اسلامی ما کنده شود. انشاءالله تعالی با هم برویم و در قدس نماز وحدت بخوانیم»، «مسلمانان به دستورات اسلامی رفتار کنند و وحدت کلمه خود را حفظ نمایند و از اختلاف و تنازع، که مایه شکست آنها است، دست بکشند»، «ما محتاج به وحدت هستیم در سالیان دراز. همیشه قرآن کریم به ما دستور داده و به مسلمانان دستور وحدت داده برای سراسر عالم و در سراسر تاریخ. ما محتاج به این هستیم که عملاً وحدت را محقق کنیم»، «وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد میکند.
اگر علاقه به استقلال دارید، وحدت مذهبی داشته باشید»، «تنها راه بازیابی عظمت و عزت و شکوه بینش اسلام و مسلمانان، مسؤولیت پاسداری وحدت و برادری دینی، تنها ضامن استقلال سرزمینهای اسلامی است»، «رمز پیروزی مسلمانان در صدر اسلام، وحدت کلمه و وحدت ایمان بود». شهید مطهری در کتاب «سیری در نهجالبلاغه» سخنی را از حضرت نقل میکند: «به خدا سوگند اگر بیم تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان (اصحاب سقیفه) طور دیگری بود». در واقع علی(ع) تفرقه میان مسلمانان را از عواملی میداند که اساس اسلام را در معرض خطر قرار میدهد لذا نگران بازگشت کفر و تباهی است.
در یک نگاه کلی به جایگاه وحدت در اندیشه ائمه اطهار علیهمالسلام این مساله آشکار میگردد که «اصل وحدت اسلامی در مجموعه اصولی قرار گرفته است که در نگاه آنان از اهمیت ویژهای برخوردار است و بر بسیاری از حقوق و واجبات مخصوص به آنان تقدم دارد زیرا اصولا مسلمانان تنها در صورتی میتوانند نقش تاثیرگذار خویش را حفظ و از کیان و موجودیت خود دفاع کنند که نخست توفیق ایجاد وحدت در میان اعضا و عناصر جامعه خود را یافته باشند و همچنین جز در صورت ساختن بنای اتحاد و وحدت اسلامی از هرگونه مواجهه با دشمنان عاجز خواهند ماند و در این میان هیچ فرقی میان رویاروییهای فکری، سیاسی، علمی، اقتصادی و نظامی نیست».(10)
وحدت جهان اسلام در اندیشه شهید علامه مطهری از جایگاهی بس رفیع برخوردار است. ایشان نسبت به این مساله نگراناند بهگونهای که «اتحاد اسلامی» یکی از مصادیق و جلوههای نقشآفرینی اندیشههای غنی و همهسونگر این متفکر بزرگ و توانا محسوب میشود. ایشان وحدت را ضروریترین نیاز عصر میدانند: «ما باید این را بدانیم که در این عصر از هر عصر دیگر مسلمانان بیشتر به اتحاد و رفع اختلاف احتیاج دارند.»(11) او سپس به بیان این نکته میپردازد که افتخار شیعیان برخورداری و پیروی از شخصیتی است که بیشترین گذشتها را برای مصلحت اسلام که همانا وحدت مسلمین است انجام داده.
استاد از آنجا که اسلام را دینی میداند جامع که برای تمام اعمال فردی و اجتماعی او برنامهای مدون و از پیش تهیه شده در دست دارد، نسبت به اجتماعیات دغدغه وافری دارند، چرا که فرق اسلام و مسیحیت شاید در همین باشد که اسلام دینی است با ابعاد اجتماعی لذا در نگاه ایشان، وحدت جهان اسلام باید از اساسیترین مباحث مطروحه در مصادیق امر به معروف و نهی از منکر باشد: «اسلام به اتفاق و اتحاد مسلمین فوقالعاده عنایت دارد و وحدت اسلامی یکی از هدفهای بزرگ اسلام به شمار میرود و بر مسلمانان مخصوصا داعیان خیر و ارشادکنندگان خلق و آمران به معروف و نهی از منکر است که در طریق تحقیق این هدف بزرگ اسلامی کوشش
کنند».(12) از نگاه شهید مطهری ضرورت اتحاد و انسجام اسلامی وقتی درک میشود که نگاه به زندگی، نگاه اجتماعی باشد. انسانی که بر این باور است که بدون تعامل و ارتباط با سایر انسانها میتواند به سمت کمال مطلوب خویش حرکت کند، اساسا خارج از دایره ناگزیر معاش، نیازی به ارتباط جمعی نمیبیند تا ضرورت اتحاد و جمع و جماعت را دریابد. شهید بهشتی نیز از پیشگامان موضوع وحدت است.
ایشان با شرح روایتی از امیرالمومنین(ع) به گفتوگوی آن حضرت با حضرت زهرا(س) اشاره میکند و میگوید: نمیشود به اسم حضرت زهرا(س) وحدت را از بین برد. حضرت علی میفرماید: «فاطمه جان! کدامیک را مقدم میداری؟ جلوگیری از ستم بر خود یا حفظ این اذان؟» گفت: «حفظ این اذان را مقدم میدارم.» گفت: «پس اعلام میکنم اگر قرار است این اذان حفظ شود، باید شکیبا و بردبار باشی.» در بخشی از یک گفتار از دکتر بهشتی پیرامون وحدت آمده است: آنچه قرآن و آنچه سنت و عترت همواره بر آن تکیه کرده این است که قرار نیست فقط اسم بماند، بلکه باید مسما بماند، بنابراین آنچه مولا علی(علیهالسلام) به زهرا (سلامالله علیها) فرمود که زهرا جان اگر قرار باشد قدمی در راه دفع ستم از تو بردارم اذان از بین خواهد رفت، نه فقط ظاهر اذان، بلکه از بین رفتن امتی به نام امت اسلام بود.
وقتی امروز ما به یاد زهرا(سلامالله علیها) جلسه تذکر تشکیل میدهیم تا به آستان مقدس حضرتش ادای احترام و ارادت و اخلاص کنیم، به کدام زهراست؟ زهرایی که در زمان زندگیاش همه چیز را تحمل میکرد تا مبادا به هم پیوستگی اجتماعی، عملی، سیاسی و وحدت تضامنی و سرنوشت امت اسلامی آسیب ببیند. آیا امروز جایز است بهعنوان اظهار اخلاص به چنین بانویی، از وحدت سرنوشت اسلامی چشم بپوشیم و بگوییم و بکنیم آنچه به این وحدت آسیب میرساند؟ هرگز. همینجاست که بینش اسلامی و تشیع ما و دوستان ما از بینش دیگران جدا میشود و ما بر این جدایی سخت پافشاری میکنیم. ما میگوییم شیعه علی(ع) کسی است که دنبالهرو علی باشد، نه کسی که علی علی بگوید اما عملش متخلف از عمل علی(ع) باشد.
رهبر معظم انقلاب نیز در شرایط خطیر جهان اسلام با هوشمندی وحدت را ضروریترین امر در میان مسلمانان میدانند. ایشان در گفتاری میگویند: اگر ملتهای کشورهای اسلامی در همه این منطقه وسیع- که یک کسر بسیار بزرگی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند- نه در جزئیات، [بلکه] در جهتگیریهای کلی با یکدیگر همراه باشند، دنیای اسلام به اوج ترقی و تعالی خواهد رسید، [اینکه] در مسائل کلی کنار هم دیده بشوند، همین دیده شدن در کنار هم تأثیر دارد. همینقدر که ما ولو در اظهاراتمان کنار یکدیگر قرار بگیریم، عظمت میبخشد به دنیای اسلام، عظمت میبخشد به شخصیت امت اسلامی. هرجا نمونههایی از این اجتماع را ما مشاهده کردیم، ولو تنها، جسمها در کنار هم قرار گرفتند، دیدیم انعکاس آن در دنیا مایه شرف و آبروی اسلام و مسلمین شد، مایه آبروی پیغمبر(ص) شد.(13)
پینوشت:
1-«العروه.. الوثقی» سیدجمالالدین الافغانی و شیخ محمد عبده/ 131 دارالکتاب العربی
2-«زندگی و سفرهای سیدجمال» علیاصغر حلبی/ 55
3-«العروه.. الوثقی»/ 57
4-«العروه.. الوثقی»/ 86
5-نامه سفید، ش16، ص16
6-الامام الصدر و الحوار، مرکز الامام الصدر للابحاث و الدراسات، بیروت، 1418ق، ص29
7-اسرار ربوده شده، ص44
8-ترجمه فارسی این نامه در کتاب «امام موسی صدر، امید محرومان» آمده است.
9-وحدت اسلامی از منظر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، محمدحسین بهزادی
10-حکیم، سیدمحمد باقر، وحدت اسلامی از دیدگاه کتاب و سنت، عبدالهادی فقهیزاده، نشر تبیان، ص 135
11-جاوید موسوی، سیدحمید، اتحاد اسلامی در آثار شهید آیتالله مطهری، انتشارات صدرا، 1386
12- یادداشتهای استاد مطهری، انتشارات صدرا، ج2، ص 208
13-بیانات در دیدار مسؤولان نظام و میهمانان بیستوهشتمین کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامى- 1393/10/19
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1780&pid=12&type=0
ش.د9405160