(روزنامه جوان ـ 1394/10/03 ـ شماره 4707 ـ صفحه 2)
انتخاب فاصله ميان 12 تا 17 ربيعالاول كه روايت اهل سنت و شيعه نسبت به تاريخ ولادت پيامبر گرامي اسلام است با همين هدف به عنوان «هفته وحدت» انتخاب شد تا زمينهاي باشد كه بر اولويتها و آرمانهاي نظام اسلامي براي تحقق حكومت جهاني و واحد مسلمانان در جهان تأكيد شود و زمينههاي اختلافات و چالشهاي دروني كاهش يابد.
امام (ره) در زمينه ضرورت وحدت مسلمانان ميفرمود «اگر مسلمين وحدت كلمه داشتند، امكان نداشت اجانب بر آنها مسلط شوند و اين تفرقه در بين مسلمين باعث شده است كه اجانب بر ما تسلط پيدا كنند.»
اكنون كه 34 سال از آن زمان ميگذرد هيچگاه جهان اسلام تا اين حد به ضرورت تحقق عيني وحدت نياز نداشته، چراكه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تلاشهاي عملي نظام جمهوري اسلامي در شكلگيري وحدت و انسجام ميان مسلمانان و حمايت ويژهاي كه نظام اسلامي از مسلمانان و محرومان جهان به ويژه مسلمانان فلسطين داشت، سبب شد كه هم جايگاه نظام اسلامي در ميان مسلمانان ارتقا و هم زمينههاي عملي تحقق وحدت در عرصه جوامع اسلامي تجلي يابد، اما اين روند متأسفانه در سالهاي اخير به چالشهاي طراحي شده دشمنان بيروني و مرتجعين داخلي در جهان اسلام مواجه شد.
نگراني از قدرت گرفتن مسلمانان در جهان و انسجام آنها كه نهايتاً امكان سلطه را از قدرتهاي استكباري از جهان اسلام سلب ميكرد سبب شد كه طي دو دهه گذشته راهبرد دشمنان بر دامن زدن به جنگهاي فرقهاي و تشديد اختلاف ميان مسلمانان متمركز شده و با خلق گروههاي وابسته تروريستي نظير القاعده و داعش عملاً جهان اسلام را با هم درگير و براي نظام سلطه و رژيم صهيونيستي بستري را فراهم آورند تا با تخريب زيرساختهاي جهان اسلام و كشتار مسلمانان، هم كشورهاي اسلامي را تضعيف كرده و هم با ارائه تصوير منفي از مسلمانان در جهان عملاً روند گرايش پيروان ديگر اديان به سمت اسلام را محدود كنند و مهمتر از آن براي رژيم صهيونيستي فراغتي حاصل كنند كه آسانتر به سركوب فلسطينيان بپردازد يا مستقيماً فارغ از هر گونه پيگيري بينالمللي رهبران حزبالله را هدف قرار دهد.
عوامل بازدارنده تحقق وحدت در جهان اسلام را در چند محور ميتوان بر شمرد:
1 ـ نقش قدرتهاي سلطه
پس از ناكامي امريكا در سلطه بر جهان اسلام در پي حمله به افغانستان و عراق، دكترين اين كشور در مواجهه با جهان اسلام بر دامن زدن به جنگهاي فرقهاي متمركز شد، كه ظهور گروههاي قدرتمند تروريستي نظير داعش محصول آن است. با توجه به بر هم خوردن آرايش قدرتهاي جهان، جهان اسلام ظرفيتهاي بالقوهاي براي تبديل شدن به يك قدرت برتر داشت اما تحركات اين گروهها تأثير منفي به جايگاه اسلام در جهان داشت، به گونهاي كه روند اسلام هراسي در كشورهاي اروپايي و امريكايي، محدوديتهاي زيادي براي مسلمانان ايجاد كرده است.
2 ـ عملكرد سران كشورهاي عربي
نگراني از شكلگيري قدرت واقعي اسلام سبب شده است كه سران كشورهاي مرتجع عربي، به ويژه سعوديها، تمركز اصلي خود را بر چالشهاي دروني اسلام متمركز كنند. اخيراً نشريه اينديپندنت به نقل از ريچارد ديرلاو، مسئول پيشين سازمان جاسوسي انگليس (MI6) به نقل از بندر بنسلطان رئيس سابق سازمان اطلاعات عربستان مينويسد: برنامه سعوديها اين است كه بلايي كه نازيها بر سر يهوديان آوردند بر سر شيعيان و علويها بياورند. ديرلاو ميافزايد: عربستان به داعش كمك كرد تا بر شمال عراق تسلط يابد و وعده بنسلطان اكنون تحقق يافته است.
3 ـ تأكيد بر اختلافات ايدئولوژيك به جاي نقاط مشترك
در كنار حركتهاي انسجام بخش نظام حضرت امام و مقام معظم رهبري و برخي علماي شيعه و اهل سنت براي وحدت و تقريب جهان اسلام، حركتهاي تفرقهزا، چه در ميان اهل سنت با محوريت جريان تكفيري و چه در شيعه توسط حلقه وابسته به انگليس كه حتي به جاي هفته وحدت در پي «هفته برائت» هستند، عملاً به دامن زدن بر فاصلهها كمك ميكنند.
4 ـ بازيگران منطقهاي
تلاش تركها براي شكلدهي به قدرت نئو عثماني كه متأسفانه با تمركز بر اهل سنت معطوف شده، عملاً عرصه ديگري را براي چالش در جهان اسلام ايجاد كرده است، اين روند به گونهاي است كه ايده شكلدهي به خلافت اسلامي را در اذهان زنده كرده است، به همين دليل است كه در كنار رقابت و مقابله با شيعيان اين حركت حتي سعوديها را نيز به واكنش وا داشته است. قطببنديهايي كه در سالهاي اخير در كشورهاي اسلامي با اتكا به سلفيها و اخوانالمسلمين شكل گرفته متأثر از اين سناريو است، اگرچه نگراني از قدرت گرفتن محور مقاومت و توفيق آنها در مقابله با داعش، سعوديها و تركها را با برخي ديگر از كشورها در يك جبهه متحد كرده است كه «ائتلاف سمبليك نظامي براي مقابله با تروريسم» كه اخيراً با همكاري سعوديها و تركها شكل گرفته مصداق آنها است.
5 ـ نقش صهيونيستها
در ميان عوامل و مؤلفههاي مؤثر در واگرايي فرق مختلف مسلمانان، نقش صهيونيستها را بايد بارزترين نقش قلمداد كرد، چراكه آنها از وحدت و انسجام در جهان اسلام و همگرايي قدرت مسلمانان بيشترين تهديد را احساس ميكنند، به همين دليل است كه صهيونيستها چه در مقابله مستقيم با حركتهاي اصيل اسلامي و چه تحريك سران برخي از كشورها، نظير آذربايجان و نيجريه در سركوب شيعيان نقش اصلي را دارند كه براساس مستندات منعكس شده از مراكز تصميمگيري اين رژيم مجعول، هدفگذاري اصلي براي اين رژيم در سالهاي اخير دامن زدن به جنگهاي ميان شيعيان و اهل سنت است.
به رغم حركتهاي واگرايانه قدرتهاي سلطه و حكام منطقه، اما اهتمام نظام جمهوري اسلامي چه در دوران حضرت امام و چه در دوران مقام معظم رهبري تنها در بيان و ارائه راهكار نبود، بلكه در عرصه عمل نيز نظام جمهوري اسلامي به عنوان يك حكومت شيعي بيشترين نقش را در حمايت از مقاومت فلسطين با اكثريت قريب به اتفاق اهل سنت داشته و دارد. اهميت اين مسئله تا به آنجاست كه رهبر معظم انقلاب وحدت جهان اسلام را به عنوان «مسئله راهبردي» و نه «تاكتيكي» معرفي نمودهاند و همواره علما، روشنفكران و نخبگان جهان اسلام را به وحدت ذيل مباني انديشههاي ناب اسلام و آموزههاي قرآن كريم و ارادت و محبت به پيام اسلام دعوت كردهاند.
اكنون و با توجه به پيامدهاي منفي اقدامات تكفيري در وهن جهان اسلام بستر مناسبي براي تحقق و وحدت و همگرايي اسلام و مسلمانان ايجاد شده است كه ضرورت برنامهريزي و عملكرد هوشمندانه مسئولان، علما و دستاندركاران جهان اسلام و به ويژه نظام جمهوري اسلامي را ميطلبد.
http://javanonline.ir/fa/news/761600
ش.د9405423