(روزنامه جوان – 1395/02/11 – شماره 4800 – صفحه 2)
«ايران يکي از پنج چالش امريكاست»، اين مهمترين بخش از اظهارات اخير اشتون کارتر، وزير دفاع امريكا در جلسه کميته نيروهاي مسلح مجلس سناي امريكاست که نشان ميدهد برخلاف عمليات رواني جريان غربگرا در داخل کشور دشمني ايالات متحده امريكا با جمهوري اسلامي ايران نه تنها پايان نيافته بلکه دامنهاي بسيار فراختر از آنچه در باور عمومي جامعه موجود دارد را شامل ميشود.
اشتون کارتر بيان ميکند: «ماه گذشته ميلادي در جلسه دفاع از بودجه وزارت دفاع به پنج چالش پيشروي امريكا اشاره کردم که شامل روسيه، چين، کرهشمالي، ايران و تروريسم به خصوص داعش ميشود.»
وي ابراز ميکند: «وزارت دفاع امريكا نميتواند بين يک چالش يا چالشي ديگر انتخاب داشته باشد، نميتواند بين اقدام در زمان حال يا سرمايهگذاري براي آينده انتخاب داشته باشد بلکه بايد همه را با هم انجام دهد. تمرکز صحبتهاي امروز من روي خاورميانه خواهد بود. اقدامات و وضعيت نظامي ما در اين منطقه همچنان در راستاي «منافع ملي امريكا» خواهد بود... جان کري وزير خارجه امريكا، جک لو وزير خزانهداري و همکاران من در ديگر وزارتخانهها و نهادها روي اين مسئله تمرکز کردهاند، اما آنان نيز نيازمند حمايت کنگره هستند.»
اهميت موضوع زماني روشنتر ميشود که بدانيم «تخاصم با جمهوري اسلامي ايران» يکي از محورهاي ثابت سخنان نامزدهاي رياست جمهوري امريكا نيز هست، آنگونه که تاکنون که چند ماه به روز برگزاري انتخابات رياست جمهوري امريكا باقي مانده است دموکراتها و جمهوريخواهان، نظام جمهوري اسلامي ايران را تهديدي عليه منافع و ارزشهاي ايالات متحده ارزيابي ميکنند و هر يک در دوران حکومت اقداماتي را در جهت تقابل با ايران انجام دادهاند. يکي از عمدهترين دلايل دشمني امريكاييها با جامعه ايراني را ميتوان شکستهاي متعدد اين کشور در بسياري از اهداف خود در منطقه جستوجو کرد، آنگونه که مقام معظم رهبري هم در اين باره ميفرمانيد: «همه واقعيتهاي منطقه نشاندهنده اين است که امريكا در اهداف خود در اين منطقه و در بيرون اين منطقه شکست خورده است.
امريكا در سوريه شکست خورد، امريكا در عراق شکست خورد، امريكا در لبنان شکست خورد، امريكا در قضيه فلسطين شکست خورده است، امريكا در غزه شکست خورده است، امريكا در تسلط بر مسائل افغانستان و پاکستان شکست خورده است، در بين آن ملتها منفور است؛ در خارج از اين منطقه هم همينطور است؛ امريكا در اوکراين شکست خورده است؛ سالهاي متمادي است شکست پشت سر شکست.» يک سال و اندي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نخستين نشانههاي تأثير ايران روي انتخابات امريكا خود را نشان داد، آنگونه که شکست جيمي کارتر دموکرات از دونالد ريگان جمهوريخواه در انتخابات رياست جمهوري 1980 با توجه به شکست سياستهاي کارتر در خصوص انقلاب اسلامي و تسخير لانه جاسوسي اين کشور در ايران، افکار عمومي امريكا را جهت انتخاب مجدد وي به رياست جمهوري امريكا با ترديد مواجه ساخت. هرچه از عمر انقلاب اسلامي گذشت تأثير ايران بر انتخابات امريكا پررنگتر شد، به صورتي که در سال 2012 در بحث سياست خارجي، موضوع ايران بيشترين اهميت را پيدا کرد به نحوي که در مناظره سوم دو کانديدا در عرض 90 دقيقه، در هر دو دقيقه يک بار نام ايران بيان شد.
اگرچه جريان غربگرا تلاش کرده طي سه سال اخير اقدامات امريكا را حرکتي مهم جهت برداشته شدن دشمنيها با ايران تفسير کرده و دوران تقابل ميان ايران- امريكا را پايان يافته معنا کند، اما بعد از برجام هم مقامات ارشد اين کشور همچنان بر تخاصم خود با ايران به عنوان يک رويکرد راهبردي تکيه کردهاند به عنوان نمونه باراك اوباما تنها پس از يك هفته از رسانهاي شدن متن برجام با حضور در برنامه «ديليشو» و نشستن پاي صحبت «جان استوارت» يكي از معروفترين كمدينها و مجريان طنز امريكا بيان ميكند: «ايران همچنان دشمن امريكا باقي ميماند و هنوز اختلافات زيادي با ايرانيها داريم.» اوباما مدعي شد: «ايرانيها ضدامريكا، ضداسرائيل و يهودستيز هستند و از تروريستها حمايت ميكنند.»
ايرانهراسي و ايرانستيزي محور مشترک نامزدهاي انتخاباتي آمريكا
در انتخابات اخير ايالات متحده امريكا نيز که در مرحله رقابتهاي درونحزبي قرار دارد، هر کدام از نامزدها تلاش دارند موضع خود راجع به جمهوري اسلامي ايران را بيان و ايران را تهديدي براي امنيت و منافع جامعه امريكا معرفي كنند؛ به عنوان نمونه هيلاري کلينتون، نامزد حزب دموکرات بيان ميکند: «ايرانيها همچنان تندروترين رژيم در دنيا هستند که قصد نابودي اسرائيل را دارند. بنابراين من ديپلماسي امريكا را به گونهاي هدايت کردم که منجر به تحميل فلجکنندهترين تحريمها عليه ايران شد و متعاقباً آنها را مجبور به نشستن بر سر ميز مذاکرات کرد. بنابراين من از توافقي که برنامه هستهاي ايران را نهايتاً مهر و موم کرد، حمايت کردم. اگر من به عنوان رئيسجمهور انتخاب شوم هيچگونه ابهامي وجود نخواهد داشت که در صورت ديده شدن هرگونه تخلف ايرانيها از توافق هستهاي در راستاي دستيابي به سلاح هستهاي با آن مقابله خواهم کرد حتي اگر به استفاده از گزينه نظامي منجر شود.»
برني سندرز، ديگر نامزد دموکراتها هم موضعي مشابه با کلينتون درباره کشورمان اتخاذ ميکند: «هيچ کس به ايرانيها اطمينان نميکند. اگر آنها توافق را اجرا نکنند ما دوباره آنها را تحريم خواهيم کرد. ما ميتوانيم اروپاييها را مجدداً جهت تحريم ايران با خود همراه کنيم. اگر ايران به حمايت از گروههايي که هويت اسرائيل و همينطور غرب را تهديد ميکنند ادامه دهد، ما بايد توافق را پاره کنيم... آنها حامي تروريسم هستند و ما بايد به اين مسئله رسيدگي کنيم. اما سالها پيش عدهاي از مردم ميگفتند رابطه با کوبا ايده احمقانه و بدي است. آنها کمونيست و دشمن ما هستند. اما چه شده؟ تغيير فرا رسيد.» دونالد ترامپ، نامزد جمهوريخواهان هم درباره ايران بيان ميکند: «اولويت شماره يک من از بين بردن توافق است.
اين توافق اگرچه ايران را در مسئله هستهاي تحت نظر قرار خواهد داد. اما اگر از من بپرسيد که آيا اين هر آنچه من ميخواهم را برآورده ميکنم. من ميگويم خير. من معتقدم ما بايد دو هدف را در برخورد با ايران پيگيري کنيم؛ اول بايد با تحرکات و فعاليتهاي بيثباتکننده ايران در منطقه به شدت مقابله کنيم و در مرحله دوم درهاي ديپلماسي را نبنديم... من خيلي خوب ميدانم چطور مشکلات را حل کنم و براي همين است که ميخواهم رئيسجمهور شوم. من جلوي سلطهجويي ايران در منطقه را خواهم گرفت و با روحيه تهاجمي ايران مقابله خواهم کرد.»
تد کروز هم ضمن فاجعهآميز خواندن برجام براي امريكاييها بيان ميکند: «همان روز اول مسئوليتم، توافق هستهاي با ايران را پاره خواهم کرد. به موجب اين توافق 100 ميليارد دلار به بزرگترين دولت حامي تروريسم خواهد رسيد که اين يعني بياثر بودن کمک نظامي سالانه 3 ميلياردي امريكا به اسرائيل. اگر من رئيسجمهور شوم، بلافاصله تحريمها را مجدداً به ايران تحميل خواهم کرد.»
دشمنی هميشگي
رهبر معظم انقلاب اسلامي هم در ديدار اخير خود با جامعه کارگران با اشاره به دشمنيهاي دامنهدار امريكاييها و تلاش آنها براي ايرانهراسي ميفرمايند: «اگر اين دشمني تا صد سال ديگر هم ادامه داشته باشد، به کوري چشم آنها تا 100 سال ديگر نيز پيشرفت خواهيم کرد. امريكا دشمن است؛ چه به روي او بياوريم، چه به روي او نياوريم و چه بر زبان بياوريم و چه بر زبان نياوريم، اين دشمنيها تمام نخواهد شد.»
علل استمرار دشمني
1- «اسلامي بودن نظام جمهوري اسلامي» يکي از مهمترين دلايل به شمار ميآيد؛ آنگونه که ريچارد نيكسون، رئيسجمهور اسبق امريكا ميگويد: «جهان اسلام در قرن بيست و يكم يكي از مهمترين ميدانهاي زورآزمايي سياست خارجي امريكاست.» هانتينگتون هم در اين باره بيان ميکند: «تقابل اصلي آينده جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است.»
2- «وجود مؤلفهاي به نام استکبارستيزي»، عامل ديگري است که همچنان غرب را به تخاصم با جامعه ايراني کشانده است، ريچارد مورفي، معاون پيشين وزير خارجه امريكا در اين باره بيان ميکند: «اولويتهاي امريكا مبتني بر حفظ جريان آزاد نفت از خليج فارس، مهار كردن نفوذ روسيه و جلوگيري از راديكاليسم اسلامي است. پديده انقلاب اسلامي ايران ديگر تنها يك مسئله استراتژيك متعارف نيست، مسئله امواجي است كه اين انقلاب پديد آورده و بنيادهاي تمدن معاصر كاپيتاليستي و سوسياليستي غرب را به لرزه انداخته است.»
3- «تضعيف منافع غرب در غرب آسيا» مؤلفه ديگري است که برژنسكي، نظريهپرداز مشهور امريكايي در اين خصوص اينگونه اظهارنظر ميکند: «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشي از ايران امام خميني(ره) يك مخاطره مستمر براي منافع ما در منطقهاي كه حيات جهان غرب كاملاً به آن وابسته است ايجاد كرده است. بنيادگرايي اسلامي پديدهاي است كه امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهديد ميكند.»
4- « الگوسازي انقلاب براي جوامع بشري» يکي ديگر از دلايل دشمنيهاي گسترده نظام سلطه با کشورمان است که الكساندر هيك وزير دفاع اسبق امريكا درباره آن ميگويد: «به نظر من خطرناكتر و مهمتر از اين مشكلات بينالمللي عواقب گسترش بنياد گرايي اسلامي است كه در ايران پاگرفته و اكنون عراق و ثبات رژيمهاي عرب ميانهرو را در منطقه تهديد ميكند. اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابر قدرتها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.»
5- «تقابل با رژيم صهيونيستي و حمايت از فلسطين و لبنان» يكي ديگر از دلايل دشمني استكبار جهاني و امريكا با جمهوري اسلامي است که مارتين ايندايك سفير سابق امريكا در سرزمينهاي اشغالي درباره آن ميگويد: «دليل اصلي ادامه ضديت امريكا با ايران نيز بدان جهت است كه در سياست ايران در قبال روند سازش تغييري ايجاد نشده است.»
http://javanonline.ir/fa/news/781098
ش.د9500311