تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۱۳۹
تحلیلگر سوئیسی در گفت‌وگو با کیهان مطرح کرد
اشاره: بیش از پنج سال از شروع فتنه سلفی- تکفیری با صحنه‌گردانی اروپا و آمریکا، آل‌سعود، ترکیه و برخی از کشورهای عرب منطقه در سرزمین سوریه می‌گذرد. در این مدت صدها هزار نفر کشته شده‌اند، صدها هزار نفر آواره شده‌اند، صدها هزار نفر هم زخمی و معلول شده‌اند و بر این آمارها هر روز اضافه می‌شود. در رابطه با این بحران روزنامه کیهان با دکتر «پیتر کوینگ» کارشناس مسائل سیاسی به صورت ایمیلی مصاحبه کرده است. دکتر«پیتر کوینگ» اقتصاددان و تحلیلگر در حوزه «جغرافیای سیاسی» است و تجربه کار در بانک جهانی را نیز در کارنامه خود دارد. این کارشناس‌سوئیسی به طور مرتب در «‌گلوبال ریسرچ»، «راشاتودی» ،«پرس تی‌وی»، «اسپوتنیک» و«کانتر پانچ» مطلب می‌نویسد. وی نویسنده کتاب‌های «انفجار از درون»، «تخریب محیط زیست و شرکت حرص و آز داستانی بر اساس30 سال تجربه بانک جهانی در سراسر جهان» نیز هست. از وی راجع به ریشه‌های بحران سوریه،‌ فلسفه تشکیل تکفیری‌هایی مثل داعش و النصره، هدف غایی صاحبان اصلی این تروریست‌ها و... سؤال کرده‌ایم که متن کامل آن پیش روی شماست.
پایگاه بصیرت / مصاحبه: سیدمحمد امین‌آبادی / مترجم: محمدحسن نیک‌بین

(روزنامه كيهان ـ 1395/03/06 ـ شماره 21352 ـ صفحه 8)

* دلیل اصلی بروز بحران امروز سوریه از نظر شما چیست؟ بحرانی که به گفته شما منجر به کشته شدن و بی‌خانمانی هزاران نفر شده است؟

** بحران سوریه از گذشته تا امروز توسط رهبران آمریکا اداره می‌شود. آغاز این بحران سال 2007 توسط موساد، سیا و ماموران مخفی ناتو با شناسایی و متحد کردن گروه‌های تروریست در خاورمیانه کلید زده شد. گروه‌هایی که استعداد شروع یک جنگ نیابتی از طرف آمریکایی‌ها در سوریه را داشتند و این یعنی به راه انداختن جنگ در راستای بی‌ثبات کردن سوریه و سعی در معرفی آن به نام «بهار عربی»، واقعیتی که نیویورک تایمز نیز یک بار به آن اشاره کرده است.

در سال 2011، گروه‌های مخالف آماده بودند تا جنگ داخلی‌ای را از جانب واشنگتن علیه حکومت «بشار اسد»، رئیس‌جمهور منتخب مردم سوریه، به راه بیندازند. اما بعد از پنج سال جنگ تحمیلی علیه بشار اسد او هنوز حمایت 70 درصد از مرم سوریه را پشت سر خود دارد. گروه‌های تروریستی در سوریه از النصره گرفته تا القاعده تحت هر عنوانی که رسانه‌های غربی به آنها می‌دهند توسط سیا، موساد، عربستان سعودی و ناتو آموزش می‌بینند و تجهیز می‌شوند.

بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم، معدودی از آمریکایی‌هایی که در مسیر صهیونیست‌ها گام بر‌می‌داشتند، همانند موسسه «آیپک» و اندیشکده‌هایی مثل موسسه «اَمریکن اینترپرایز»، موسسه «هریتیج» و «بنیاد اعانه ملی» برای دموکراسی‌خواهان تصاحب دنیا از جانب آمریکایی‌ها بودند آنها منتظر ورود به عصر جدیدی بودند که آن را «پاکس آمریکانا» یا دوران «صلح آمریکایی» می‌نامیدند. آمریکا امروز نیز همچنان در پی رسیدن به همان هدف است. تمام سیاست خارجی آمریکا در منطقه و جهان در راستای عملی کردن همان دسیسه است. در هنگام ریاست جمهوری کلینتون، نام «پاکس آمریکانا» در اذهان عمومی به طرح نئو‌لیبرال کلینتون تحت عنوان «برنامه قرن جدید آمریکایی» تغییر کرد تا وجهه آمریکا بیش از این در افکار عمومی جهان خراب نشود، چراکه «پاکس آمریکانا» برای کشوری که ادعای برقراری حقوق بشر در دنیا را دارد مطلوب نبود. براساس این طرح قرار بود دموکراسی در دنیا اشاعه پیدا کند، در حالی که در عمل به حمایت از نظام‌های دیکتاتوری تبدیل شد.

در «آیپک»، نابودی و آشوب در خاورمیانه تبدیل به یک نقشه بلند‌مدت شده است. همان‌طور که در شعار آنها آمده، «تقسیم کن تا نابود کنی». این گامی است در راستای تصاحب جهان به همراه منابع آن. منبع عمده انرژی جهان در خاورمیانه قرار دارد (هر که انرژی را در دست داشته باشد، قاره‌ها را در اختیار دارد. هر که منابع غذایی جهان را در اختیار دارد، مردم را در چنگ خود دارد و هر کس که منابع مادی در اختیار داشته باشد می‌تواند جهان را در سیطره خود درآورد)، اینها سخنانی هستند که از دهان جنایتکار جنگی «هنری کیسینجر» در اواخر 1970 بیان شده است. این شعاری است که طرح «نقشه راه برای آمریکای جدید» هم بر آن بنا شده است.

از این مقدمه طولانی به این نتیجه می‌رسم که تلاش برای سقوط دولت‌ها در بسیاری از کشورها در غرب آسیا و شمال آفریقا همچون ایران، سوریه، عراق، لبنان و بسیاری از کشور‌های دیگر از اولویت‌های آمریکا برای پیش بردن توطئه «برنامه قرن جدید آمریکایی» است. دقیقا همان اتفاقی که ناتو و آمریکا برای یوگسلاوی رقم زدند، آنها با ایجاد هرج و مرج در این کشور آن‌را به سلطه خود درآوردند و تجهیزات ناتو را به روسیه نزدیک‌تر کردند. اتفاقات یوگسلاوی در آن دوران که امروز به «بالکانیزاسیون» معروف شده است، در سوریه در حال رخ دادن است. آمریکا در صورت تصاحب سوریه می‌تواند از این کشور به عنوان مسیری برای انتقال انرژی به اروپا استفاده کند تا دیگر مجبور به عبور از تنگه ‌هرمز که به‌طور گسترده توسط ایران اداره می‌شود، نباشد.

قطعا آمریکا به دنبال ایجاد سلطه بر کشور ایران است و نمی‌تواند با رهبران ایران به تفاهم برساند و همین‌طور در سوریه نمی‌تواند با بشار اسد معامله کند. اسد حمایت قطعی ملت سوریه را دارد. اکنون برای آمریکایی‌ها و متحدانشان هیچ چیزی در سوریه به غیر از «تغییر رژیم» مطرح نیست. آنها به ایجاد صلح و ثبات قبل از برکناری اسد فکر نمی‌کنند. دیگر بر کسی پوشیده نیست، حتی رسانه‌های غربی هم به روشنی به آن اذعان دارند که به وجود آوردن، حمایت و تربیت گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق توسط آمریکایی‌ها انجام می‌شود. آنها بودند که با منسجم کردن بعثی‌های باقی مانده از دوران صدام بنای داعش را پی‌ریزی کردند.

اکنون، سال‌ها پس از ایجاد داعش در منطقه، مسئولیت حمایت و حفظ این گروه در قدرت بر عهده آمریکا، عربستان سعودی، قطر، بعضی از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و ترکیه است. چه کسی به اسم مبارزه با داعش مردم سوریه را بمباران می‌کند؟ چه کسی به آنها تجهیزات نظامی می‌رساند؟ نفت آنها توسط کدام رژیم‌ها در مرز ترکیه با سوریه خریداری می‌شود؟ اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه، اولین و مهم‌ترین عروسک خیمه‌شب‌بازی آمریکا است که دستورات آمریکا را به طور کامل اجرا می‌کند.حتی اگر دستور، شلیک به سمت جنگنده روسی باشد. اما پس از انفجارهای تروریستی پاریس و بروکسل،که اقدامی تلافی‌جویانه از جانب داعش به حملات ناتو به مواضعشان تلقی می‌شد، آمریکا نیاز به زمان داشت تا بتواند مجددا، داعش و ناتو را به هماهنگی برساند. به همین علت مذاکرات صلح «ژنو2» برگزار شد تا آمریکایی‌ها بتوانند زمان بخرند، مذاکراتی که به دلیل پیش‌شرط آمریکایی‌ها مبنی بر تغییر رژیم «بشار اسد» به هیچ‌گونه نتیجه‌ای نرسید. مطمئن باشید تا زمانی که آمریکایی وجود دارد آنها هرگز از طرح اصلی خود برای در اختیار گرفتن منطقه خاورمیانه و تغییر رژیم‌های مخالف طرح « قرن جدیدی آمریکایی» عقب‌نشینی نخواهند.

* به نظر شما آیا قدرت‌های جهانی همچون آمریکا وظایف انسانی و تعهدات اخلاقی خود را در برابر مردم سوریه انجام داده‌اند؟

** قطعا این‌طور نیست، آنها مسئول فاجعه انسانی و بی‌خانمانی بالغ بر 4 میلیون نفر در سوریه هستند. بیش از نیم میلیون نفری که از مردم سوریه در جنگ‌های داخلی جان خود را از دست داده‌اند به دلیل حمایت خارجی‌ها از تروریسم بوده است. آنها مسئول تراژدی‌های متعدد انسانی در سوریه از جمله سیل آوارگان از این کشور به سمت اروپا و ترکیه هستند.حواسمان باشد که سیل آوارگان به اروپا از قبل طراحی شده بود. آمریکا، عربستان و بعضی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس هزینه‌‌ای بالغ بر 6 میلیارد دلار برای برپایی کمپ‌های آوارگان سوری در ترکیه را (که ظرفیت بالغ بر 4 میلیون نفر را دارد) به دولت ترکیه پرداخت کرده‌اند.هدف آنها فرستادن این آوارگان به اروپا و برهم ریختن این قاره است. آلمان در سال 2015 حداقل یک میلیون آواره را در خاک کشورش پذیرفت و به نظر می‌رسد که همین تعداد را هم در سال جاری در کشورش بپذیرد. در این میان، گفته می‌شود که مرکل 6 میلیارد یورو به ترکیه خواهد داد تا اردوغان از ورود پناهجویان به این کشور جلوگیری کند. اردوغان از هر طرف در حال دریافت پول است. اخبار وخیم‌تری نیز از اروپا به گوش می‌رسد. حدود ده هزار کودک که در میان پناهجویان بودند ناپدید شده‌اند. کسی نمی‌داند که چه اتفاقی برای آنها افتاده است، اینکه آنها به بردگی گرفته شده یا عضو گروه‌های تجارت جنسی شده‌اند، معلوم نیست.

هر اتفاقی در جهان غربی که در آن اخلاق را کنار گذاشته‌اند‌، ممکن است. از زمان گسترش مکتب نئو‌لیبرالیسم همه چیزها باید در خدمت سود باشد. کارنامه اروپا در مسائل اخلاقی بسیار سیاه است، آنها حق چند‌صد میلیون آفریقایی، آسیایی و اهالی آمریکای لاتین را حین دوران استعمار پایمال کرده‌اند، به آنها تجاوز کرده و آنها را کشته‌اند.

* شما در مقاله اخیر خود که در گلوبال ریسرچ منتشر شد، این موضوع را بیان کردید که «اوباما بزرگ‌ترین سوء‌استفاده‌کننده از حقوق بشر در جهان است،» می‌توانید در این زمینه بیشتر توضیح دهید.

** قطعا همین‌طور است. اوباما نسبت به رئیس‌جمهور قبلی آمریکا بیشترین جنگ را در جهانی آغاز کرده است. او شاید جایزه صلح نوبل را به خاطر آغاز کردن هفت جنگ در دوران خودش برده است. اما در مورد اوباما باید بگویم او کسی نیست که به تنهایی تصمیم بگیرد بلکه استادانی که بالای سر وی ایستاده‌اند به او می‌گویند که چه کار بکند. استادان مخفی یا ماسون‌هایی که در بیلدربرگ، شورای روابط خارجی آمریکا، چتم هاوس و مجمع جهانی اقتصاد لانه کرده‌اند به وی می‌گویند که چه کار بکند. اوباما و سایر رهبران اروپا مثل اولاند، مرکل و کامرون عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی این سازمان‌های نیمه مخفی هستند.

اما در ارتباط با سؤال حقوق بشری شما باید بگویم، او (اوباما) بزرگ‌ترین ناقض حقوق بشر به دلیل کشتن تعداد زیادی از انسان‌های بی‌گناه با حملات هوایی هواپیماهای بدون سرنشین است. او بدون برگزار کردن دادگاهی یا متهم کردن کسی دستور قتل آنها را حتی هزاران کیلومتر دورتر، صادر می‌کند. اکثر اهداف آمریکا در حملات موشکی پهپادها به مناطقی است که مردم در آن جمع شده‌اند، مثلا مراسم عروسی، عزاداری و غیره. صدها غیرنظامی که به دستور اوباما در این حملات کشته شده‌اند، هیچ‌گونه ارتباطی با گروه‌های تروریستی نداشته‌اند. به غیر از دو جنگ جهانی کمتر کسی مثل اوباما را در طول صد سال گذشته می‌توان یافت که مسئول کشتار هزاران انسان باشد. او عروسک دست‌نشانده خوبی است اما گاهی عروسک‌ها نیز وجدان دارند.

* شما در مقاله خود به موضوع کشته شدن ده‌ها هزار غیرنظامی در 15 سال گذشته در خلال حملات هوایی پهپادهای آمریکا، فرانسه و انگلیس نیز اشاره کرده بودید. چرا با وجود روی دادن این فاجعه جامعه جهانی در برابر آن سکوت کرده‌اند؟

** هیچ جامعه جهانی وجود ندارد که نماینده منافع آمریکا نباشد. در طول 30 سال گذشته آنها به ابزاری برای امپراتوری قدرت تبدیل شده‌اند. این حقیقتی تلخ است که سازمان ملل با اینکه با هدف برقراری صلح در جهان پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد اما پس از آن تبدیل به ابزاری برای واشنگتن برای تصاحب جهان شد. تمام دبیران کل سازمان ملل در تمامی دوره‌ها اگر به انتخاب آمریکا نبوده باشند، آمریکایی‌ها آنها را تایید کرده‌اند. تمام سازمان‌های وابسته به سازمان ملل همانند صندوق بین‌المللی پول، یونیسف، سازمان بهداشت جهانی و غیره تحت دستور مستقیم آمریکا هستند. اگر هر گونه سیاستی در هر یک از این سازمان‌ها بر‌خلاف میل آمریکا باشد، آمریکا به راحتی سهم بودجه خود را از آن قطع می‌کند و دیگر کشور‌ها را هم به انجام این کار تشویق می‌کند تا آن سازمان تحت فشار از سیاست خود عقب‌نشینی کند. وابسته‌ترین ارگان جهانی «دادگاه جنایی بین المللی» است که هیچ گاه جنایات جنگی روسای جمهور آمریکا را در 60 سال گذشته بررسی نکرده است. بنابراین تمام سازمان‌های بین‌المللی در برابر جانیات جنگی کشور‌هایی که در سوال مطرح شد سکوت پیشه می‌کنند چون از تحریم‌های احتمالی آمریکا بیم دارند. ایجاد ترس و وحشت پرکاربردترین ابزار نظام سلطه برای تسلط یافتن به مردم جهان است. فقط کافی است باید انفجاری یا حمله تروریستی را در نقطه‌ای اجراء کنند تا مردم جهان برای تامین امنیت خودشان حاضر به پایمال شدن حقوق اولیه شهروندی خود شوند.

* نوشته بودید تعداد زیادی از مردم جهان در سوریه، عراق، یمن، سومالی، افغانستان و دیگر کشور‌ها در شرایط بسیار بدی زندگی می‌کنند و اینکه شرایط بد زندگی امروز آنها به دلیل حرص و طمع قدرت‌های جهانی است. چگونه می‌توان سطح زندگی آنان را ارتقاء داد؟

** پاسخ ساده این سؤال برقراری عدالت اجتماعی و صلح است اینکه چگونه به این نقطه دست یابیم نیز سؤال دیگری است.می‌بایستی وجدان انسانی زنده شود، عدالت اجتماعی با حرص قدرتمندان محقق نمی‌شود بلکه باید سعی در متحد کردن مردم داشت، باید با هم زندگی کردن در نظم و انضباط را تمرین کنیم. کشوری که در آن عدالت جاری است نسبت به اتفاقات اطرافش بی‌تفاوت نیست. این آگاهی و وجدانی که توضیح داده شد از ابتدا با انسان به دنیا می‌آید، اما آن به مرور همان‌طور که در این جامعه پر از ظلم و ستم زندگی می‌کنیم از بین می‌رود. وجدان انسان هیچ گاه نمی‌میرد و هر از گاهی در ذهن انسان جرقه می‌زند و به انسان هشدار می‌دهد که اتفاقاتی که در اطراف او می‌افتند صحیح نیست.

* آمریکا همواره اعلام کرده که در سیاست خارجی خود به دنبال ارزش‌هایی مثل حقوق بشر و دموکراسی است اما این ادعاها به شدت با رفتارهای دولت آمریکا در تضاد است. به نظر شما دلیل این تناقض چیست؟

** ادعای دموکراسی و صلح در سیاست خارجی آمریکا صرفا یک نمایش مسخره تبلیغاتی است و هیچ کس ارزش برای آن قائل نیست. مردم، آمریکای واقعی را که به دنبال هرج و مرج وحرص و قدرت است می‌بینند. اما تناقض اینجاست که حتی ملت‌ها و رهبرانی که واقعیت را می‌بینند و از پشت پرده این نمایش مسخره تبلیغی خبر دارند، علیه آن کاری نمی‌کنند و حرفی نمی‌زنند. آنها از این امپراتور بدون نقاب می‌ترسند.اگر کشوری اعتراض بکند آمریکا ممکن است او را تحریم اقتصادی کند یا نیروی نظامی بی‌رحم خود را بر ضد این کشور به کار بگیرد و به آن حمله کند و رژیم این کشور را تغییر دهد. آمریکا برای اینکه چیزی را به دست بیاورد به راحتی آدم می‌کشد فقط ببینید در سوریه، عراق ،لیبی و اوکراین چه می‌گذرد، لیست رهبران غیرمتعهد به آمریکا که در طول 70 سال گذشته توسط واشنگتن کشته شده‌اند بسیار طولانی است.

بله آمریکا نه تنها سهم بزرگی در فاجعه سوریه دارد بلکه آمر اصلی این جنایت و فاجعه نیز هست. دلیل آن همانطور که توضیح دادم تلاش این کشور برای تسلط کامل به منابع انرژی خاورمیانه و شمال آفریقا و سپس تسلط بر جهان است. تنها مسئله‌ای که نقش آمریکا را متزلزل می‌کند همسویی چین و روسیه است که اجازه نمی‌دهند اتحاد صهیونیسم- انگلوساکسون بیش از این یکه‌تازی کند. آنها نه تنها در میان خود یک ائتلاف درست کرده‌اند؛ بلکه با کشورهای بریکس (برزیل، هند و آفریقای جنوبی) و همچنین کشورهای عضو سازمان شانگهای و اتحادیه اقتصادی اورآسیا در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این اتحاد پیش از هر چیزی یک اتحاد سیاسی و اقتصادی است اما جنبه‌ای از آن نیز دفاعی است. کشورهای عضو این ائتلاف بیش از نیمی از جمعیت جهان را در میان خود دارند و یک سوم اقتصاد جهان نیز به این کشورها تعلق دارد. آنها همچنین تلاش می‌کنند دلار را از سیستم مبادلات تجاری خود حذف کنند.

* طبق گزارش‌های منتشر شده، بیش از 10 هزار کودک پناهجو در اروپا ناپدید شده‌اند که به احتمال زیاد توسط باندهای قاچاق انسان برای بردگی و سوء‌استفاده جنسی ربوده شده‌اند. چرا این اخبار و گزارش‌ها در غرب واکنش جدی را بین مردم و مقامات غربی برنمی‌انگیزد؟

** همان‌طور که پیش از این هم گفتم، براساس گفته «یورو پل»، حداقل 10 هزار کودک ناپدید شده‌اند، هیچ کس از سرنوشت این کودکان بی‌دفاع خبری ندارد و همانطور که شما گفتید رسانه‌های غربی ترجیح دادند که اهمیتی به این موضوع ندهند و تقریبا خاموش ماندند. در جهان بدون اخلاق و پر از حرص و طمع که غربی‌ها در آن زندگی می‌کنند زندگی انسان‌ها بی‌ارزش است، مخصوصا انسان‌هایی که در فقر و بدبختی زندگی می‌کنند. به عنوان کلام آخر اجازه بدهید یک بار دیگر به این جرقه گرم کوچک متوسل شوم . در حمایت از ذهنیت شما (که ما تمایل داریم آن را نادیده بگیریم چون که احتمال می‌رود ما به خاطر راحتی‌مان از آن تخطی کنیم) باید بگویم لطفا آن را نادیده نگیرید. اجازه بدهید که روشن‌تر بتابد و از آن پیروی کنید تا به حقیقت برسید.آن قلبتان را گرمی خواهد بخشید و به شما کمک خواهد کرد که به دریای تغییر بپیوندید.

http://kayhan.ir/fa/news/75834

ش.د9500482