تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۱۵۸
سیدجلال ساداتیان، دیپلمات سابق در گفت‌و‌گو با «همدلی»:
مقدمه: از منظری می‌توان خاورمیانه را صحنه چالش ایران و عربستان دانست و سیر رویدادها را با توجه به رقابت دیرین این دو کشور به تحلیل نشست. عربستان که همواره دلارهای نفتی ضامن پایداری ساختار متصلب و غیردموکراتیک آن بوده است، در همه ادوار و به‌ویژه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، ایران را رقیبی جدی برای خود می‌دانست. افتراق مذهبی و پیروزی انقلابی بر پایه مذهب تشیع هم زمینه این منازعه را بیشتر کرد. در بستر همین مناسبات می‌توان حداقل از بهمن 57 به این سو بسیاری از رویدادهای خاورمیانه و سیاست‌های عربستان را تحلیل کرد. نزدیکی یا اگر بهتر بگوییم سکوت سعودی‌ها در برابر اقدامات رژیم صهیونیستی از همین نظرگاه قابل بررسی ‌است. در سال‌های اخیر هیچ گره‌گاه سیاسی‌ای نبود که عربستان نخواسته باشد به شکلی هژمونی سیاسی‌اش را به رخ ایران بکشاند و به نوعی سعی کند که خود را حاکم جهان اسلام اعلام کند. اما پس از روی کار آمدن دولت روحانی و توافق هسته‌ای که زمینه گفت‌وگو و مصالحه ایران و غرب را فراهم کرد، عربستان بیش از پیش منزوی شد و همین انزوا حاکمانش را به سمت اقدامات و اظهارات غیرمعقولانه سوق داد، تا جایی که می‌توان شرایط امروز را نقطه اوج خصومت سعودی‌ها با ایران برشمرد. روزی نیست که از زبان عادل‌الجبیر یا یکی دیگر از سیاستمداران عربستان، واکنش یا سخنی از سر دشمنی نسبت به ایران ابراز نشود و اجلاس و همایش و کنفرانسی نیست که سعودی‌ها در حاشیه‌اش، به اروپا و آمریکا نسبت به خطرات ایران! هشدار ندهند. در بررسی همین مسئله و در کالبدشکافی خصومت دیرینه عربستان با ایران، با «سیدجلال ساداتیان» دیپلمات سابق به‌ گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
(روزنامه همدلي - 1395/03/18 - شماره 337 - صفحه 3)

* همان‌گونه که استحضار دارید عربستان سعی می‌کند که در مسائل منطقه‌ای یا حتی جهانی به نوعی برخورد کند که هم خود را حاکم جهان اسلام معرفی کند و هم از سوی دیگر سعی دارد دشمنی‌های خود را با ایران آشکار و پنهان انجام دهد. در ابتدا اگر ممکن است از ریشه‌های این رویارویی بگویید.

** در این مجال کم بی‌تردید نمی‌توان همه ابعاد روابط ایران و عربستان را که به شرایط امروز منتهی شده است، بررسی کنیم، چون دارای وجوه مختلفی است، از جمله بعد فرهنگی، سیاسی، امنیتی و ژئواستراتژیک، ژئوپلتیک و... به گمان من برای درک بهتر شرایط امروز باید تمام این مولفه‌ها را درنظر گرفت.

شاید بتوان ریشه‌های مواجهه امروز را تا 100 سال گذشته پی‌جویی کرد، از زمانی که آقای عبدالعزیز در حکومت استقرار پیدا کرد، عربستان به دنبال این بود که موقعیت خودش را در منطقه ارتقا ببخشد، و همچنین فرزندان عبدالعزیز که طبق وصیت او تاکنون پادشاه عربستان شدند. در جریان این قدرت‌خواهی، برخی از فرزندان او از سلطنت کنار گذاشته شدند و بعضی‌هایشان آرزو به دل فوت شدند و به پادشاهی نرسیدند. بدون آنکه بخواهیم به ادوار گذشته بپردازیم، در شرایط فعلی سلمان بن عبدالعزیز آل سعود توانست برخی از برادرانش را کنار بگذارد و در حال حاضر پادشاه هفتم و کنونی عربستان سعودی شود.

از سوی دیگر عربستان در همه این سال‌ها خودش را پرده‌دار کعبه می‌دانست و پول‌ها و کمک‌های فراوانی از این جهت به خاندان سعودی‌ رسیده و می‌رسد. همچنین مساجد و محافل مذهبی که عربستان در سرتاسر جهان برپا می‌کند، زمینه‌ای ا‌ست برای یارگیری و جذب هوادارانش. در واقع نیرویی مثل داعش از همین بستر برای جذب و نیرو و گسترش فعالیت‌هایش استفاده می‌کند.

* یعنی اماکن مقدسه بیش از آنکه برای عربستان وجهه‌ای دینی و معنوی داشته باشد، بیشتر به عنوان ابزاری سیاسی استفاده می‌شود و از سوی دیگر موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و جهان این موضوع را برای سعودی‌ها به چالش کشاند؟

** بله، خادم‌الحرمین بودن عربستان به او این مشروعیت را می‌داد که خودش را حاکم جهان اسلام بداند، ولی از زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، به شکلی این بُعد از کار عربستان به چالش کشیده شد و آنها احساس را کردند که موقعیت جمهوری اسلامی در جهان تشیع دارد توسعه پیدا می‌کند و موقعیت آنها را به خطر می‌اندازد. به‌شکلی فعالیت‌های سعودی‌ها در افغانستانی که نیروهای شوروی در آن بودند و اقدام در جهت تجهیز طالبان که با پول‌های نفتی عربستان و حمایت‌های نظامی پاکستان قدرت گرفتند و نقش عربستان در طی 8 سال جنگ ایران و عراق را باید در متن همین رودررویی و رقابت بررسی کرد.

* نقش عربستان در حمایت از داعش امری واضح است، با توجه به بازخورد منفی اقدامات عربستان در سطح بین‌المللی، سعودی‌ها چه اهداف و نیاتی را در این‌زمینه دنبال می‌کنند؟

** در ماجراهای بعد از بهار عربی بخصوص در سوریه، عربستان با حمایت از مخالفان دولت بشار اسد و داعش به شکلی دیگر خود را با چالش روبه‌رو کرد. در واقع نطفه گروه‌های بنیادگرایی را که امروز در سوریه و عراق شاهدش هستیم، می‌توان تا دوره شکل‌گیری طالبان در افغانستان ردیابی کرد. در آن عصر مجاهدانی که به افغانستان رفتند تا با شوروی بجنگند، در سال‌هایی که طالبان دیگر تسلطش بر افغانستان کمرنگ شد، در نقاط مختلف جهان پراکنده و توزیع شدند. در نتیجه شاهد بودیم جریانی که نسبت به القاعده و طالبان تندتر بود در سوریه تحت عنوان «سپاه شام» به وجود آمد و سرانجام از بطن آن در عراق، داعش سر برآورد که اوج سبعیت و وحشیگری را از خودش نشان داد. در واقع پشت تمام این جریانات عربستان بود.

عربستان فکر می‌کرد که با این جریانات می‌تواند دنیا را مرعوب خودش بکند و در راس حاکمیت جهان اسلام بنشیند. اما دیدیم که نه تنها اعتبار خود را افزایش نداد بلکه وجهه او هم به عنوان حامی جهان اسلام تخریب شد و حتی متحدین غربی او مثل امریکا و اروپا به او پشت کردند و او را تحت عنوان حمایت از تروریسم محکوم کردند. امروزه هرچه عربستان بیشتر دست و پا می‌زند بیشتر در لجن فرو می‌رود.

همه اینها باعث شده است که عربستان کینه ایران را داشته باشد. حالا این کینه را از چه مجراهایی دنبال می‌کند یکی درباره حجاج ایرانی است که باید هنگام حج در کمال آرامش باشند، اما شاهدیم که چقدر به آنها تعرض می‌شود. حتی در خود کعبه کشتار پیش آمد، آن هم در جایی که باید حرم امن الهی باشد. بنابراین عربستان هرچه خشن‌تر برخورد کرده کمتر به نتیجه رسیده است.

* در دوره‌های گذشته مثلا در دوره اصلاحات یا حتی پیش از آن در دولت آقای ‌هاشمی، تنش به میزان فعلی نبود. چون در دولت آقای رفسنجانی حتی پادشاه عربستان به منزل ایشان می‌رود و روابط خوبی شکل می‌گیرد.

** بله. در یک مقطعی آقای ‌هاشمی سعی کرد تنش‌های بین دو کشور را کاهش دهد و تا حدی هم موفق شد. مثلا آن موقع قبرستان بقیع به روی حجاج ایرانی باز شد. از آن طرف هم ملک عبدالله مقداری عاقل‌تر و محتاط‌تر بود و همچنین موقعیت آقای‌ هاشمی به عنوان فردی مقتدر در ایران همچون فرمانده جنگ، نفر دوم ایران و... همگی تاثیرگذار بود و درنتیجه شرایط بین دو کشور بهتر بود. در زمان آقای خاتمی هم کمابیش روابط بد نبود، اما به دنبال حوادث بهار عربی در طی این 5 الی6 سال اخیر، عربستان نسبت به اتفاقات خاورمیانه و آنچه در منطقه رخ می‌دهد، حساسیت بالایی نشان داده است.

فرزندان ملک عبدالله اوج خشونت خودشان را نشان دادند. در نتیجه آقای روحانی و آقای ظریف با همه مهارتی که در سیاست خارجی دارند و مواضع معقولی که تا به امروز داشته‌اند، هنوز نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند. البته بدشانسی‌هایی هم داشتند، مثلا عوامل خودسری که در تهران و مشهد با آتش‌زدن سفارت و کنسولگری عربستان زمینه بدتر شدن اوضاع را فراهم کرده و بهانه‌ای به دست سعودی‌ها دادند.

* یعنی مسائل داخلی ایران هم روی سردی روابط دو کشور تاثیر مستقیم گذاشت؟

** بله. در حقیقت تخریب‌هایی که در داخل نسبت به اقدامات دولت انجام می‌شود، همه دست به دست هم می‌دهند تا دولت در این زمینه موفق نباشد. مثلا در ماجرای حج امسال، رئیس سازمان حج اعلام کرد که 11مورد به موارد و شروط عربستان اضافه شده بود از جمله اینکه نمی‌خواستند ویزای حجاج ایرانی را در ایران صادر کنند و باید بروند در فرودگاه جده یا مدینه این کار صورت بگیرد.

این‌گونه است که تنش در حوزه‌های دیگر، سرآخر بر سر حجاج بی‌گناه خالی می‌شود. پیچیدگی روابط ایران با عربستان آینده روشنی را به ما نشان نمی‌دهد، ولی نوع استراتژی‌ای که جمهوری اسلامی تا الان در پیش گرفته، می‌تواند باعث شود که وحدت جهان اسلام حفظ شود. چون منابع جهان اسلام متعلق به همه مسلمانان است. اقدامات عربستان در نهایت دودش به چشم همه مسلمانان خواهد رفت. ایران به اندازه‌ای که توان داشته، سعی کرده است این وحدت جهانی را حفظ کند.

* یکی از موضوع‌های چالش‌برانگیز بین دو کشور مسئله نفت است. برخی معتقدند تندروی‌های عربستان به پشتوانه نفت است. با این‌حال همراهی دیگر کشورهای عربی با سعودی‌ها قابل‌فهم نیست. در طی این سالها عربستان با چه ساز وکاری توانسته اتوریته خودش را مثلا در اتحادیه عرب یا اوپک حفظ کند؟

** عربستان یارگیری‌هایی را به پشتوانه درآمدهای عظیم نفتی برای خودش ایجاد کرده است، مثلا بلافاصله با سازمان شورای همکاری خلیج فارس یارگیری‌هایش را آغاز کرد و امارات و کویت و کشورهای منطقه عضو این شورا شدند، هرچند عمان از همان ابتدا سعی کرد معتدل‌تر عمل کند. از آن طرف در سازمان کنفرانس اسلامی باز شاهد نفوذ عربستان هستیم، هرچند در نهایت ترکیه به واسطه حفظ روابطش با ایران به طور کامل سعودی‌ها را همراهی نکرد و بیانیه نهایی خوانده نشد. ابعاد قضیه خیلی پیچیده است و یک بعد واحد ندارد. معتقدم این کشورها به دلیل منافع‌شان تاکنون با عربستان کنار آمده‌اند.

* صاحب‌نظران معتقدند ساختار سیاسی عربستان به‌قدری صلب و بسته است که نمی‌شود با سیاستمداران این کشور وارد مذاکره شد و تا زمانی که این ساختار تغییر نکند، امکان بهبود روابط دو کشور هم وجود ندارد. آیا می‌شود به تغییر یا اصلاح ساختار سیاسی عربستان امید داشت؟

** عربستان قطعا دستخوش تحولاتی خواهد شد. همه کسانی که کارشناس مسائل داخلی عربستان هستند این را تایید می‌کنند که به‌زودی این کشور دچار تحولاتی می‌شود. اما سوای این تحولات داخلی و بی‌اعتباری نام عربستان در روابط بین‌الملل، ایران در جهت دیپلماسی معقولانه همواره تلاشش بر این بوده که عنان اختیار را از کف ندهد و مصالح جهان اسلام و منطقه را در نظر داشته باشد و سعی کند علیرغم همه اختلافاتی که با عربستان وجود دارد، با نگاهی مقتدر و معقول و در عین حال مقتدرانه با قضایا برخورد کند. ایران بایستی با تدبیر و مدارا این رویکرد را حفظ کند تا روزی شرایطی پیش بیاید که عربستان هم زمینه پذیرش حرف معقولانه را داشته باشد.

http://hamdelidaily.ir/?newsid=12346

ش.د9500576