(روزنامه جوان ـ 1395/02/12 ـ شماره 4801 ـ صفحه 5)
«بعد از برجام احساسات ضدامريكايي در ايران افزايش يافته» اين بخشي از گزارش هفته اخير پايگاه المانيتور درباره فضاي حاكم بر جامعه ايراني در دوران پسابرجام است كه در آن اقدامات تحريكآميز و خصمانه امريكا عليه ايران بعد از امضاي برجام را عاملي مهم در جهت رشد احساسات ضدامريكايي در ميان مردم ايران دانسته است.
پايگاه خبري - تحليلي المانيتور، با اشاره به برخي از اقدامات امريكا بعد از امضاي توافق هستهاي با ايران، نوشته احساس ضدامريكايي در اين كشور بعد از امضاي برجام افزايش يافته است و از قول يك مقام ايراني مينويسد: «9 ماه براي وضع حمل يك زن باردار كافي است، اما اين 9 ماه براي اينكه توافق هستهاي چيزي به ما بدهد، كافي نبوده است... امريكا از ايران همه چيز ميخواهد، اما آنها آماده نيستند كه چيزي بدهند. اين فقط به رشد احساسات ضدامريكايي كمك ميكند، نه فقط در بين اصولگرايان و اردوگاه آنها بلكه در ميان كساني كه خواستار عاديسازي (روابط با غرب) شدند.»
اين نخستين باري است كه يكي از رسانههاي مطرح غربي از تشديد احساسات ضدامريكايي در دوران پسابرجام در كشورمان سخن به ميان آورده و اذعان كرده است كه جامعه ايراني برخلاف خواستههاي مقامات ايالات متحده نه تنها به برجام اميد آنچناني ندارند بلكه رويكرد امريكاييها را هم نپسنديده و در جهت مقابله با آن گام برميدارند. اين گزارش المانيتور در حالي است كه بسياري از مقامات نظام سلطه حين و پس از مذاكرات هستهاي تأكيد ميكردند كه يكي از اهداف قابل تحقق برجام تغيير باورهاي جامعه ايراني نسبت به غرب و به ويژه امريكاييهاست.
تغيير باور ايراني يكي از اهداف عمده غرب در دوران پسابرجام
اين مقامات استحاله افكار ايراني از انقلابيگري به سمت همراهي با غرب را يكي از اين اهداف برشمردهاند به گونهاي كه «جان ساورز» رئيس پيشين سرويس اطلاعات خارجي انگليس تنها چند هفته پس از نهايي شدن متن برجام عنوان ميكند: «ماهيت انقلابيگري ايران در دوره ۱۵ ساله برجام تغيير ميكند.» اين مقام انگليسي در مصاحبهبا شبكه سيانان و در پاسخ به سؤال فريد زكريا، مجري برنامه جيپياس درباره برجام ميگويد: «من فكر ميكنم آنچه ما داريم ميبينيم كشوري است كه در حال دوران گذار و انتقال از يك پايه و اساس انقلابيگري به يك كشور عاديتر و نرمالتر است.»
وي در ادامه مدعي ميشود كه مردم ايران از انقلاب رويگردان شده و از مبانياي نظير استكبارستيزي خسته شدهاند: «البته تنشها و درگيريهايي در داخل كشور(ايران) وجود دارد. صادقانه بگويم من وقتي به عنوان تيم مذاكرهكننده به تهران رفتم، در آنجا اين حس را از مردم ايران به ويژه جوانان دريافت كردم كه آنها احترام زيادي براي مفهوم انقلاب و دولت انقلابي در ايران قائل نيستند. آنها خواهان داشتن يك زندگي عادي هستند. آنها خواهان قادر بودن به تجارت، سفر، استفاده از آيفونهايشان و دسترسي به اينترنت شبيه آنچه در ديگر كشورهاست، هستند.»
جان ساورز همچنين ضمن تكرار سخنان تهديدآميز عليه كشورمان ميگويد كه ماهيت انقلاب در حال تغييرات بنيادين است: «من فكر ميكنم ما نياز به قدري صبر استراتژيك در قبال ايران داريم تا به آن، زمان براي توسعه و تكامل ظرف 10 تا 15 سال پيش رو بدهيم، البته اگر ايران سعي به گريز هستهاي بكند، ما همچنان يك ضامن نهايي كه همان حمله محتمل نظامي است، داريم. اما من فكر ميكنم اين احتمال وجود دارد كه ايران طي 10 تا 15 سال آينده به كشوري عاديتر و نرمالتر تبديل شود و ما بايد اين احتمال را تقويت كنيم.»
سهم غربگراها در تغيير باورها
در اين ميان نبايد فراموش كرد كه نظام سلطه سهم ويژهاي را براي جماعت تجديدنظرطلب در نظر گرفته است، به گونهاي كه بارها مقامات بلندپايه غربي از جمله رئيسجمهور و وزير امور خارجه امريكا به صراحت و تلويحاً از لزوم ايفاي نقش توسط اين جريان جهت تغيير باورهاي جامعه ايراني سخن به ميان آوردهاند.
با مرور رفتارها و موضعگيري برخي از چهرهها و رسانههاي جماعت تجديدنظرطلب ميتوان اين نكته كمتر ديده شده را به خوبي مشاهده كرد كه تلاشهاي جدي صورت ميگيرد تا جامعه ايراني به باورهاي خاصي برسد آن هم بر اساس تكليفي كه نظام سلطه بر عهده اين جريان گذاشته است، باورهايي نظير «ميشود با كارگزاران غربي هم كنار آمد»، «اگر امتيازي به امريكاييها داده شود آنها هم منطقي و اصولي امتياز هم وزني را به طرف مقابل ميدهند»، «اهل مذاكره و تعامل دوسويه و منطقي هستند» يا اينكه «مقامات ايالاتمتحدهامريكا و همپيمانانشان آنچنان كه تصور ميكرديم، خونريز و جنگطلب و چپاولگر نيستند.» البته تلاش براي تغيير باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانيهاي جهتدار خلاصه نشده بلكه رفتارهاي موازي و منطبق بر چنين هدفي هم صورت گرفت. به بيان بهتر «تقليل روحيه استكبارستيزي» و جايگزين كردن «تفكر سازشكارانه» به جاي آن را بايد يكي از خطوط مهم حركت طيف مورد نظر براي تحريف اصول انقلاب اسلاميدانست، به طوري كه طي سالهاي اخير چهرههاي اصلي اين جريان به شكلي هدفمند و فراگير در تريبونهاي مختلف تأكيد كردهاند كه اساساً مبارزه و رويارويي با استكبار جزو مباني انقلاب اسلامي نبوده و پس از تثبيت انقلاب و بر اساس مقتضيات جناحي خاص به مردم تحميل شده است.
اين جريان همچنين در ادامه به كمك رسانههاي وابسته به خود تلاش كرده با به كارگيري ابزارهاي عمليات رواني روحيه «انقلابيگري» را مساوي با تندروي و افراطيگري القا كند و نگرشهاي مبتني بر ايستادگي در مقابل نظام سلطه را تقبيح كند و ضد ارزش جا بيندازد. نكته ديگري كه مورد توجه اين جريان قرار دارد، اين نكته است كه آنها تلاش ميكنند افكار عمومي داخلي به اين نتيجه برسد كه غرب به سردمداري امريكاييها آنقدر هم ترسناك و خطرناك نيست كه طي 36سال اخير براي مردم جا انداختهايم!
هشدارهاي رهبر انقلاب
همين تلاش بيوقفه و پرحجم نظام سلطه و جرياني غربگرا در داخل با هدف «تغيير هويت انقلاب اسلامي» باعث شد كه رهبر معظم انقلاب تير ماه 94و در جمع دانشجويان كشور با اشاره به لزوم حفظ مباني انقلاب اسلامي بيان فرمودند: «مبارزه با استكبار و نظام سلطه، براساس مباني قرآني، هيچگاه تعطيلپذير نيست و امروز امريكا كاملترين مصداق استكبار است... مبارزه با استكبار جزو مباني انقلاب و از كارهاي اساسي است، بنابراين خودتان را براي ادامه مبارزه با استكبار آماده كنيد.»
تأكيد چندباره رهبري در اين باره جهت هوشمندي جامعه در مقابل سناريوي تحريف اصول انقلاب اسلامي و تلاش براي تغيير باور و انديشههاي جامعه درباره نظام سلطه نشان ميدهد كه مبارزه با نظام سلطه و توجه ويژه به استكبارستيزي تاريخ انقضا ندارد و تمركز جماعت غربگرا براي حركت در اين مسير نميتواند حاوي دستاوردي باشد؛ مسئلهاي كه پايگاه خبري- تحليلي المانيتور هم به خوبي بدان اشاره كرده است.
معظمله همچنين در زمستان سال گذشته بار ديگر به تلاشهاي جرياني اشاره ميكنند كه نزديك سه سال تلاش ميكند چهره نظام سلطه را تطهير و برداشته شدن بخش اندكي از تحريمها را نتيجه تغيير بنيادين در سياست خارجه امريكا و گردش آنها به سمت جمهوري اسلامي ايران در تحولات جهاني عنوان كند: «يك عدهاي اينجور وانمود ميكنند كه كأنه اين دستاوردهايي كه حالا مثلاً پيدا شد، امريكا يك لطفي كرد به ما كه اين تحريمها را مثلاً برداشت، اينجور نيست. يك عدهاي از اين فرصت ميخواهند استفاده كنند، باز چهرهمنحوس استكبار را بزك كنند، اين خيلي خطرناك است. چه لطفي؟
جنابعالي زحمت كشيدي، پول جمع كردي و يك خانه ساختي، قلدر محله ميآيد كليد خانه را از دست شما ميگيرد، مثلاً نصف خانه را تصرف ميكند، شما را زير فشار قرار ميدهد، بعد شما با زحمت، با تلاش، با نيروي فكري، با نيروي بدني، با نيروي عمومي، با تبليغات، كاري ميكني كه او از خانه بيرون برود اما دو اتاق را باز براي خودش نگه بدارد، اينكه از خانه بيرون رفت، غصبش را كم كرد، منتي دارد؟ امريكاييها اينجور هستند.»
http://javanonline.ir/fa/news/781326
ش.د9500524